«پایتخت» پس از ساخت پنج فصل، جای خود را چنان میان مردم باز کرده است که اگر شنونده گفت‌وگوهای آنان درباره این مجموعه باشی خیال می‌کنی راجع‌ به شخصیت‌ها و ماجراهایی صحبت می‌کنند که امروز در گوشه‌ای از ایران در حال نفس کشیدن و رخ دادن هستند.
کد خبر: ۱۱۳۸۸۳۸
معمولی‌های جذاب

آنچه این روزها و در سری پنجم این مجموعه شاهدش بودیم اوج‌گیری دوباره سریال پس از نمایش کم رمق آن در فصول سه و چهار است. شاید بتوان این شیب مثبت را به سبب فراغ بال بیشتر تنابنده و گروهش برای نوشتن فیلمنامه و همچنین از سر گذراندن آزمون و خطاهای بسیار در فصل‌های گذشته دانست. از حیث جلب اعتماد مخاطب، دوام آوردن روی آنتن و حفظ محبوبیت، پایتخت نمونه بی‌نظیری میان مجموعه‌های تلویزیونی ایران است.

با تماشای پشت هم فصول مختلف آن، تفاوتهای جزئی در شخصیتپردازیها و... دیده میشود، برای مثال از میزان واقعگرایی اثر در سری نخست و دوم کمکم در سریهای بعد کاسته شده است و شخصیتها بخصوص کاراکتر نقی و ارسطو گاهی به کاریکاتور نزدیک میشوند. رجوع به «پایتخت یک» نشان میدهد شخصیت نقی در سری اول عاقلتر به نظر میرسید و انتظار میرفت با گذشتن سالها پختهتر هم بشود، اما در سریهای بعد تصویر یک آدم خرابکار و گاه بیفکر را از او میبینیم که به دلیل رفتارهای کودکانهاش مدام مورد مواخذه قرار میگیرد. با وجود این تفاوتها، شخصیتها و روابط میان آنها در سه سری آخر به ثبات بیشتری رسیدهاند تا جایی که کنش و واکنشهای آنان به حوادث و یکدیگر برای مخاطب قابل انتظار و پذیرفتنی است. علاوه بر این در سری پنجم اضافه شدن بازیگران جدید به مجموعه با بازیهای خوب بهرام افشاری و پررنگترشدن برخی شخصیتها مانند رحمت به یکی از نقاط مثبت و جذاب سریال تبدیل شده که به کلیت اثر و شخصیتهای ثابت آن تنوع بخشیده است.

در این سری همچنین اعتراضهایی درباره نمایش تصویر غیرواقعی و کمدی از مازنیها مانند دیگر آثاری که در شهرهایی غیر از تهران میگذرند کم و بیش وجود داشت؛ اعتراضاتی از سوی نمایندگان مجلس و ... که به یک بحث تکراری تبدیل شده است. این نگاه سطحی که چند شخصیت کمدی را معرف یک شهر و نمونهای از یک فرهنگ میداند، در نهایت فیلمنامهنویسان را به سمتی سوق میدهد که شخصیتهای بیهویت بیافرینند و برای گفتن از اصالت و ریشه آنها صرفا به نام کلی شهرستانی بسنده کنند.

به هر روی، هر چه بازار نقد و گفتوگو پیرامون این سریال و حواشی آن این روزها داغ است اما همانگونه که اشاره شد همه موافقان و مخالفان این فصل اذعان دارند این مجموعه توانسته است قصه جذابتری از دو فصل گذشته برای مخاطب روایت کند اما آنچه محل اختلاف است نه جذابیت اثر و جان گرفتن کمدی در قسمتهای نخست آن بلکه نقب زدن غریب یک طنز بومی به فضای جنگ، دلهره و وحشت است. نگرانی مخاطبان متوجه پایانبندی و کلاف کردن ماجرای داعش به قصهای بود که تا امروز فراز و فرودش مانند نام فامیل شخصیتهای آن معمولی بوده است. با دیدن تصاویر تیزر پایتخت، حضور داعش در فضای اثری که تنابنده تا امروز برای روایت قصهاش خلق کرده است وصله ناجور به نظر میرسید. با پخش سریال اما به رغم این که هنوز اختلاف نظرها و مجادلات مجازی اساسا بر سر پرداختن به یک معضل بینالمللی در یک سریال کوتاه کمدی وجود دارد، اغلب اذعان میکنند منطق گره خوردن ماجراهای خانواده معمولی به داعش و حضور در سوریه بر کلیت اثر و فضای کمدی آن نشسته است و دست کم از این حیث محسن تنابنده و خشایار الوند توانستهاند پاسخ مناسبی به نگرانی مخاطبان برای شخصیتهای دوستداشتنیشان بدهند.

نوشین مجلسی

روزنامه نگار

newsQrCode
ارسال نظرات در انتظار بررسی: ۰ انتشار یافته: ۰

نیازمندی ها