به گزارش جامجم، ساعت 19 و 30 دقیقه 11 دی سال گذشته، مردی با کلانتری 102 پاسداران تماس گرفت و از قتل مرد 50 ساله همسایه شان در طبقه چهارم آپارتمانی در محله شیان خبر داد.
ماموران کلانتری زمانی که برای بررسی ماجرا در آنجا حاضر شدند، با جسد مردی میانسال در حالی روبهرو شدندکه مقابل در ورودی خانهاش افتاده و شش ضربه چاقو به وی اصابت کرده بود.
در این مرحله یکی از ماموران کلانتری با سجاد منافیآذر، بازپرس کشیک قتل دادسرای جنایی تهران تماس گرفت و از قتل این مرد خبر داد.
ماموران با هماهنگی قضایی وارد آپارتمان مقتول شدند که در آنجا کیف و کوله پشتی، یک قبضه چاقو و یک گوشی تلفن همراه را یافتند.
ردپای قاتل روی خون مقتول
در ادامه متوجه رد پاهای خونین شدند که از کنار جسد تا روی پلهها وجود داشت و به نظر میرسید قاتل با پای برهنه خانه را ترک کرده، چرا که کفشهای مردانه او در جاکفشی خانه مقتول جامانده بود.
ماموران از همسر مقتول نیز تحقیق کردند که وی گفت: از پنج روز پیش دوست 27 ساله شوهرم به نام امین که از دوستان قدیمی و از آشنایان خانوادگیمان است، مهمان خانه ما شده بود. امروز من و دخترم برای شرکت در مهمانی خانه را ترک کردیم. دوست شوهرم نیز از ما خداحافظی کرد و گفت میخواهد به همدان برود ؛ در حالی که وسایل او در خانه مان مانده است.
ردپای 3 متهم در جنایت
با کشف این سرنخ و مشخص شدن هویت متهم فراری، او به اتهام قتل تحت تعقیب پلیس قرار گرفت. ماموران در جریان تحقیقات و بازبینی دوربین مداربسته ساختمان محل جنایت، تصاویر ورود و خروج امین همراه دو جوان دیگر را به دست آوردند.
علاوه بر آنها این سه نفر بعداز خروج همسر مقتول وارد خانه شده و ساعاتی پیش از بازگشت او بیرون رفته بودند. با به دست آمدن این تصاویر روند رسیدگی به پرونده وارد مرحله جدیدی شد. همین سرنخ کافی بود که ماموران اطمینان یابند زن مقتول از ماجرای حضور آنها در خانهاش خبر داشته است. بنابراین او بهعنوان یکی از مظنونان این جنایت بازداشت شد.
اعتراف به عشق پنهانی
زن 40 ساله در بازجوییها همچنان منکر نقش داشتن در شوهرکشی بود اما در جریان تحقیقات زمانیکه پی برد ماموران اطلاعاتی به دست آورده اندکه نشان میدهد او باامین ـ یکی از متهمان
فراری ـ رابطه پنهانی داشته، با گذشت سه ماه از جنایت،سکوت خود را شکست و پرده از راز این جنایت برداشت.
متهم به افسر تحقیق گفت: امین لیسانس فیزیولوژی داشت و بیکار بود. او از آشنایان خانوادگیمان بود. چند سال پیش که همراه شوهر و دختر خردسالم به کیش سفر کرده بودیم او را در آنجا ملاقات کردیم. از آن موقع ارتباط دوستی او با شوهرم بیشتر شد و رفت و آمدهای خانوادگی مان ادامه پیدا کرد. او حتی مدتی را در خانه مان زندگی میکرد.در جریان رفت و آمدهایش به خانه ما، کم کم به هم علاقه مند شدیم و ارتباطمان شکل گرفت.
وی افزود: چند بار با شوهرم دعوایم شد و از او خواستم طلاقم دهد که قبول نکرد.ارتباط پنهانی من و امین ادامه داشت. هشت ماه قبل از جنایت شوهرم به ارتباط ما مشکوک شد .باید او را از بین میبردیم. موضوع رابا امین درمیان گذاشتم، اوقبول کرد نقشه قتل شوهرم را اجرا کنیم. ابتدا قراربود شوهرم را از بالکن خانه به پایین بیندازیمتا او بمیرد و ماجرا را خودکشی نشان دهیم که زنگ تلفن او به صدا درآمد و این کار انجام نشد. یکبار هم خواستیم با خوراندن غذای مسموم او را بیهوش کرده و به قتل برسانیم که نشد. بعد از چند ماهتصمیم گرفتیم موادمخدر در خودروی شوهرم جاسازی کنیم تا با این ترفند پلیس او را دستگیر کند و بعداز این که او به زندان افتاد، من طلاق غیابی بگیرم و با مرد مورد علاقهام ازدواج کنم. در این اقدام هم ناکام ماندیم تا اینکه امین از من خواست قتل شوهرم را به او بسپارم تاخودش آن را اجرا کند. یک کلید یدک آپارتمانمان را در اختیارش قرار دادم تا در زمان جنایت از آن استفاده کند. متهم زن ادامه داد: شب جنایت طبق توافقمان زمانی که شوهرم، من و دخترم را به مهمانیبرد، او با ورود به خانهام در آنجا پنهان شد. دیگر از ماجرا خبر نداشتم تا اینکه بعد از مهمانی با شوهرم تماس گرفتم اما پاسخ نداد. بعد با تلفن امین تماس گرفتم که خبر داد شوهرم را کشته است. من هم با خودروی کرایهای همراه دختر خردسالم به خانه بازگشتم و با دیدن جسد شوهرم در خانه مطمئن شدم او نقشه را اجرا کرده اما نمیدانستم همراه دو نفر دیگر این جنایت را انجام داده است.
با اعترافهای این زن، پلیس همچنان در جستوجوی سه عامل جنایت بود تا اینکه چند روز پیش ردپای دو نفر از آنها که برای این جنایت اجیر شده بودند، در شهرری بهدست آمد و پلیس جنایی پایتخت آنها را در دو عملیات جداگانه دستگیر کرد.
دو متهم جوان در جریان تحقیقات پلیسی ابتدا به ضدو نقیضگویی پرداختند و گفتند زن مقتول دروغ می گوید و مقتول را نمیشناختند اما زمانی که پلیس تصاویر ورود و خروج آن دو و دیگر همدست فراریشان از محل جنایت را به آنها نشان داد متهمان سکوت خود را شکستند و اعتراف کردند.
اجیر شدن برای قتل
فرید یکی از متهمان به افسر تحقیق گفت: من و دوستم شهروز بیکار بودیم. شش ماه پیش در یکی از بوستانهای تهران نشسته بودیم که به طور اتفاقی با امین آشنا شدیم و ارتباطمان ادامه پیدا کرد. در جریان دوستیمان او مدام از بدرفتاریهای دامادشان به ما میگفت و اینکه او خواهرش را اذیت میکند و کتکش میزند.
چند هفته قبل ازجنایت به دیدن من و دوستم آمد و خواست که با او همراه شویم تا دامادشان را بهخاطر بدرفتاریهایی که با خواهرش انجام میدهد تنبیه کنیم. قرارنبود آن مرد کشته شود و قصدمان فقط تنبیه او بود. قبول کردیم و امین به ما گفت بابت همکاری با وی به هر کدام از ما 25میلیون تومان میدهد که ما وسوسه شدیم و او را همراهی کردیم.
زمانی که همسر مقتول از خانه بیرون رفت ما همراه امین با کلید یدکی در آپارتمان را باز کرده و وارد شدیم. من و دوستم زیر تخت خواب پنهان شدیم و امینبه اتاق دیگری رفت. وقتی که مرد صاحبخانه بازگشت متوجه وجود ما در اتاق خواب شد. از زیر تخت که بیرون آمدیم با وی درگیر شدیم که با چاقویی که دستمان بود، او را زخمی کردیم.
وی افزود: مرد زخمی از دستمان فرار کرده و سمت راهرو و نزدیک در ورودی آپارتمان رفت تا همسایهها را خبر کند که همان موقع امین او را با ضربههای چاقو زد که فوت کرد. خیلی ترسیده بودیم و فرار کردیم. امین هم که دستپاچه شده بود، گوشی و کفشهایش را جا گذاشت و پا برهنه فرارکرد. او بقیه پول را به ما نداد و فرارکرد. دیگر از او خبر نداشتیم و فکر نمیکردیم بازداشت شویم.
با اعتراف وی، همدستش نیز گفتههای او را تائید کرد. با صدور قرار بازداشت موقت برای سه متهم پرونده، آنها روانه زندان شدند.
تحقیقات برای دستگیری دیگر متهم پرونده که ضربههای او باعث مرگ مرد میانسال شده است، ادامه دارد.
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
سید رضا صدرالحسینی در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح کرد
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
در استودیوی «جامپلاس» میزبان دکتر اسفندیار معتمدی، استاد نامدار فیزیک و مولف کتب درسی بودیم
سیر تا پیاز حواشی کشتی در گفتوگوی اختصاصی «جامجم» با عباس جدیدی مطرح شد
حسن فضلا...، نماینده پارلمان لبنان در گفتوگو با جامجم:
دختر خانواده: اگر مادر نبود، پدرم فرهنگ جولایی نمیشد