از این رو، بحرانهای زیستمحیطی امروز را میتوان پاسخ هوشمندانه طبیعت به ظلمهایی دانست که انسانها در چند قرن گذشته به محیطزیست روا داشتهاند. بنابراین تغییر اقلیم سبب شده جنگی میان طبیعت و انسانها شکل بگیرد. جنگی که قربانیان متعددی نیز دارد؛ از جانوران بیپناه و گیاهان بیدفاع گرفته که روزبهروز شرایط برای زندگی آنها دشوارتر میشود تا مردمی که کوچکترین نقشی در زیادهخواهیهای صاحبان قدرت و ثروت نداشته و فقط اسیر جاهطلبی کسانی بودهاند که بدون توجه به توان طبیعت، هر جور که خواستهاند مزارع و صنایع خود را توسعه داده یا هر جا که مطابق میلشان بوده، معادن را کاویده و چاههای نفت را حفر کردهاند.
از سوی دیگر، چون بر اساس قانون طبیعت، تر و خشک باهم میسوزند، امروزه تبعات تغییر اقلیم دامن همه کشورهای کوچک و بزرگ دنیا را گرفته است. راه رهایی از این تبعات نیز چیزی نیست جز این که مقامات همه این کشورها متعهد شوند از دستبرد به طبیعت دست بکشند و برای کاهش انتشار گازهای گلخانهای تلاش کنند. البته تا زمانی که مدیرانی مانند رئیسجمهور آمریکا در جهان بر سر کار باشند که برای کسب منافع مادی کوتاهمدت، کشورش را از توافق زیستمحیطی پاریس خارج میکند، نمیتوان به شکل گرفتن تعاملی سازنده بین مقامات کشورهای مختلف برای مقابله با تغییر اقلیم امید داشت.
جرم انسان سنگین است
متوسط دمای هوا و میزان بارش سالانه، مهمترین شاخصهایی است که بر اساس آن وضعیت اقلیمی یک منطقه تعیین میشود. به همین جهت، مهمترین معیارهایی که میتوان بر اساس نوسانات آن، روند تغییر اقلیم در یک منطقه را بررسی کرد، همین دما و بارش است.
در همین راستا، تاکنون سازمانها و نهادهای متعددی درباره نرخ تغییرات دما و بارش در کشورهای مختلف پژوهش کردهاند. مطابق یکی از این تحقیقات، که در سال 2017 انجام شده و علیرضا مساح بوآنی، دانشیار گروه مهندسی آبیاری دانشگاه تهران نتایج آن را به اطلاع ما میرساند، دمای هوای ایران از سال 1983 تا 2016، سالانه حدود 0/40 درجه سانتیگراد افزایش یافته است. بر این اساس، میتوان گفت هوای کشور ما در 35 سال گذشته، حدود 1/5 درجه سانتیگراد گرمتر شده. همچنین بر اساس نتایج این پژوهش، از سال 1983 تا 2016، آسمان ایران به طور متوسط هر سال حدود 1/1 میلیمتر کمتر از سال قبل باریده، یعنی میزان بارش سالانه کشور در 35 سال اخیر، حدود 40 میلیمتر کمتر شده است. اما چه عواملی باعث ایجاد این تغییرات در نرخ دما و بارش ایران و دیگر کشورهای جهان شده است؟ مساح در پاسخ به این پرسش، علل وقوع تغییر اقلیم را به دو دسته طبیعی و انسانی تقسیم میکند و میگوید: عوامل طبیعی ایجاد تغییرات اقلیمی، مخصوص امروز و دیروز نیست و از ابتدای پیدایش کره زمین، گریبان این سیاره و ساکنان آن را گرفته است. مثل پدیده النینو که پدیدهای طبیعی است و میلیونها سال است هر چند سال یکبار زمین را گرفتار میکند و باعث ایجاد ناهنجاریهای بزرگی مانند افزایش کوتاهمدت دما در کره خاکی میشود. یا مثلا تغییرات فعالیتهای خورشیدی یا تغییر زاویه چرخش زمین به دور خورشید که در بازههای چند میلیون سال رخ میدهد و نوساناتی را در آب و هوای سیاره ما ایجاد میکند.
با این حال، نهتنها عوامل طبیعی نقش اصلی را در پیدایش تغییرات آب و هوایی بازی نمیکنند، بلکه باید انگشت اتهام را در این زمینه به سوی انسانها نشانه رفت؛ چراکه آن دسته از تحولات طبیعی که میتواند منجر به تغییر اقلیم شود، مربوط به بازههای زمانی چند میلیون سال است، ولی عوامل انسانساز این پدیده سابقهای کمتر از سه قرن دارند، که مهمترین آنها نیز چیزی نیست جز انتشار بیش از حد گازهای گلخانهای در اثر مصرف بیرویه سوختهای فسیلی. البته نباید فراموش کرد که تخریب جنگلها و مراتع و تغییر کاربری اراضی هم جزو عوامل انسانساز تغییر اقلیم محسوب میشود، زیرا این اقدامات بشر، باعث کاهش پوشش گیاهی و در نتیجه، کاهش توان کره زمین برای تصفیه دیاکسید کربن به عنوان مهمترین گاز گلخانهای موجود در جو شده است.
آیندهای بهتر با وفای به عهد کشورها
انتشار بیش از حد گازهای گلخانهای، مهمترین عامل ایجاد تغییرات اقلیمی است. این گازها به دلیل مصرف بیحساب و کتاب سوختهای فسیلی در خانهها، دامداریها و فعالیتهای کشاورزی و صنعتی بشر از زمان آغاز انقلاب صنعتی تا امروز، به شکل فزایندهای به اتمسفر زمین راه پیدا کرده و با ایجاد اثر گلخانهای، سبب گرم شدن هوای این سیاره شدهاند.
بر این اساس، وضعیت آینده تغییرات اقلیمی نیز ارتباط مستقیمی با میزان انتشار این گازها در سالهای بعد دارد. اقلیمشناسان دنیا هم با توجه به همین موضوع، یعنی با پیشبینی مقادیر متفاوتی از میزان گازهای گلخانهای موجود در جو در سالهای آتی، شرایط آینده اقلیم جهان را بر اساس سناریوهای مختلفی تخمین میزنند. اما پیش از بررسی این سناریوها، باید توجه داشت که در حال حاضر مقدار دیاکسید کربن موجود در جو، به عنوان مهمترین گاز گلخانهای، حدود
ppm 408 است. این در حالی است که از حدود 600 هزار سال پیش تا سال 1950، هیچ گاه مقدار این گاز در اتمسفر زمین از ppm 300 تجاوز نکرده است. اما از این سال به بعد، به دلیل رشد فعالیتهای صنعتی انسانها، مقدار این گاز در جو به طور چشمگیری افزایش پیدا کرده، به طوری که این میزان در سال 1990 به بیش از ppm 350 و در سال 2015 به حدود ppm 400 رسیده است.
اینها آمارهایی است که علیرضا مساح بوآنی بر اساس پژوهشهای معتبر جهانی درباره ترکیب گازهای موجود در اتمسفر بیان میکند. او که خود مسئول بخش آسیبپذیری و انطباق تغییر اقلیم در گزارش سوم ایران به سازمان ملل بوده است، در خصوص سنایوهایی که آینده تغییر اقلیم بر اساس آن پیشبینی میشود، میگوید: این که وضعیت آینده اقلیم دنیا به چه صورت باشد، کاملا به این موضوع بستگی دارد که کشورهای جهان تا چه میزان به وظیفه خود در جهت کاهش انتشار گازهای گلخانهای عمل کنند. اگر همه کشورها به تعهدات خود در این زمینه پایبند باشند، سناریوی خوشبینانه به وقوع میپیوندد که بر اساس آن، مقدار CO2 موجود در جو تا سال 2100 از ppm 450 بیشتر نخواهد شد. اما اگر هیچ کشوری به تعهدات خود در جهت کاهش مصرف سوختهای فسیلی پایبند نباشد، سناریوی بدبینانه محقق خواهد شد که بر اساس آن، میزان دیاکسید کربن موجود در اتمسفر تا پایان قرن جاری میلادی حتی ممکن است به ppm 1250 نیز برسد، که در آن صورت، فاجعهای بزرگ برای ساکنان زمین رخ خواهد داد.
این عضو هیات علمی دانشگاه تهران تاکید میکند که دانشمندان سناریوهای دیگری را نیز برای وضعیت آینده تغییرات اقلیمی پیشبینی کردهاند که احتمال وقوع هر کدام از آنها نیز، به میزان پایبندی کشورها بر توافقات زیستمحیطی وابسته است. یکی از این سناریوها، سناریوی حالت متوسط است که بر اساس آن، میزان دیاکسید کربن موجود در جو تا سال 2100 حدود ppm 650 خواهد شد. این سناریو زمانی تحقق مییابد که بیشتر کشورها بر پیمانهای جهانی پایبند بمانند و برخی از آنها از انجام تعهدات خود سر باز بزنند. مساح معتقد است با توجه به روندی که چند سال گذشته کشورهای جهان در این زمینه طی کردهاند، به نظر میرسد احتمال وقوع این سناریو در سالهای آینده بیشتر از پیشبینیهای دیگر باشد، چراکه به نظر نمیرسد هیچگاه همه کشورها به طور کامل به تعهدات خود عمل کنند.
حل چالشها به نوبت
راهکارهای سازگاری با اثرات تغییر اقلیم نیز مانند برنامههای مقابله با این پدیده باید به دست متخصصان حوزههای آب، محیطزیست و منابع طبیعی هر کشور نوشته شود. علی سلاجقه، رئیس اتحادیه انجمنهای علمی منابع طبیعی و محیطزیست ایران یکی از این متخصصان است که همراه جمعی از همکارانش، پژوهشهای مهمی در این زمینه داشته است.
او در گفتوگو با جامجم راهکارهای سازگاری با تبعات تغییر اقلیم را مجموعه اقداماتی میداند که با انجام آنها، ضمن کاهش آسیبپذیری فعلی در برابر عوارض این پدیده، بتوان اثرات آن را نیز در بلند مدت کاهش داد. در واقع به گفته این کارشناس منابع طبیعی، اولین نکتهای که یک راهکار سازگاری باید روی آن تمرکز کند، حل چالشهای فعلی است و اگر کسی راهکاری برای حل مشکلات تغییر اقلیم در ایران پیشنهاد میدهد، نخست باید پیشنهادی برای کاهش آسیبهای کنونی این پدیده، یعنی گرد و غبار و خشکسالی داشته باشد.
سلاجقه معتقد است با این که در سالهای اخیر بحث تغییر اقلیم نه فقط در سازمان محیطزیست که متولی اصلی این مساله است، بلکه در بیشتر وزارتخانهها و سازمانهای دولتی و غیر دولتی مطرح و برنامههایی نیز برای سازگاری با تبعات این پدیده تدوین شده، اما تاکنون هیچ اقدامی که بتواند در جهت افزایش تابآوری انسانها، طبیعت و حیاتوحش در شرایط دشوار اقلیمی موثر باشد، به اجرا در نیامده است.
به گفته سلاجقه برای سازگاری با تبعات تغییر اقلیم باید همه سازمانها و نهادهای حکومتی برنامه عملی مدون داشته باشند. رئیس پیشین سازمان جنگلها، مراتع و آبخیزداری تاکید دارد زمانی این برنامهها اجرایی میشوند که موضوع تغییر اقلیم به عنوان یکی از دغدغههای اصلی کشور در سطوح بالای نظام تعریف شود و همه برنامهریزیهای اقتصادی و اجتماعی، با نگاهی به این پدیده صورت گیرد. او در این باره سازمان قبلی خود را مثال میزند و میگوید: یکی از مهمترین مراکزی که باید برای سازگاری با تبعات تغییر اقلیم برنامه داشته باشد، سازمان جنگلها و مراتع است. به همین دلیل، لازم است کمیته تغییر اقلیم این سازمان بررسی کند که اثرات تغییر اقلیم در آینده بر جنگلها و مراتع کشور به چه صورت خواهد بود و چه راهکارهایی برای سازگاری این بخش با این تبعات میتوان اجرا کرد.
مثال سلاجقه مربوط به سازمان جنگلها و مراتع است که خود او پیشتر مدیریتش را به عهده داشته و تحصیلاتش نیز در همین حوزه بوده است. اما مسلما مقابله با تغییر اقلیم و سازگاری با تبعات این پدیده فقط وظیفه این مجموعه و سازمان محیطزیست نیست و برای این که ایران به نتایج مطلوبی در این زمینه برسد همه نهادهای مسئول در بخشهای کشاورزی، آب و انرژی یعنی وزارتخانههای نیرو، جهاد کشاورزی، نفت، صنعت و دیگر دستگاههای دولتی و غیر دولتی باید بیش از این تغییر اقلیم و بحرانهای زیستمحیطی ناشی از آن را جدی بگیرند.
سازگاری همهجانبه
تغییر اقلیم به دلیل بیتوجهی بشر به ظرفیت بهرهبرداری از طبیعت در طول چند قرن ایجاد شده و اثرات آن نیز در دراز مدت دامن انسانها، طبیعت و حیاتوحش را گرفته است. به همین دلیل، مقابله با تغییر اقلیم و کاهش اثرات آن نیز تنها در بلندمدت امکانپذیر خواهد بود که البته تحقق این هدف، خود نیاز به ایجاد اجماع جهانی و توافق همه کشورها برای اجرای برنامههای زیستمحیطی بینالمللی دارد.
با این حال، حصول این توافق و اجرا و ثمربخشی برنامههای محیطزیستی، ممکن است قرنها طول بکشد و بدون شک تا آن زمان نیز حال زمین بسیار بدتر از اوضاع فعلی خواهد شد. بنابراین کشورهای دنیا چارهای ندارند جز این که در کنار شرکت در پیمانهای جهانی، هر کدام به تنهایی برنامهای برای افزایش تحمل انسانها و دیگر موجودات زنده در شرایط سخت طبیعی داشته باشند.
اما خود برنامهریزی برای سازگاری با تبعات تغییر اقلیم و اجرای دقیق این برنامهها در هر کشور هم بدون مشارکت بین بخشهای مختلف و همراهی بین مردم و مسئولان در این زمینه میسر نخواهد بود. در واقع، زمانی یک برنامه سازگاری با اثرات تغییر اقلیم، مطلوب ارزیابی میشود که چند بعدی و همه جانبه باشد و اجرای آن به عهده همه نهادهای ذیربط گذاشته شود و محدود به یک یا دو سازمان نباشد.
علی سلاجقه در توضیح این مساله بیان میکند شاید یک راهکار سازگاری بتواند برای یک بخش مفید واقع شود، اما ممکن است ضررهایی را نیز برای بخشهای دیگر در پی داشته باشد. او موضوع مدیریت منابع آب را در این باره مثال میزند و میگوید: ممکن است کاهش اختصاص آب به بخش کشاورزی تا حدودی مشکلات منابع آب کشور را حل کند، اما بدون شک به رونق کشاورزی لطمه خواهد زد و میتواند سبب ایجاد آسیبهای اقتصادی و اجتماعی دیگری شود.
بنابراین به گفته رئیس اتحادیه انجمنهای علمی منابع طبیعی و محیطزیست ایران، مهمترین ویژگی یک راهکار سازگاری مطلوب این است که این راهکار به حل همه مشکلات توجه داشته باشد، نه فقط یک مشکل. ضمن این که بر اساس نظر او، یک راهکار سازگاری مطلوب باید این قابلیت را داشته باشد که همواره و به طور مداوم بهروز شود. چراکه ممکن است دانشمندان در سالهای آینده براساس دادههای جدید و با دستیابی به فناوریهای پیشرفتهتر، سناریوهای دیگری را برای آینده تغییرات اقلیمی تخمین بزنند که با پیشبینیهای امروز بسیار متفاوت باشد. به همین دلیل، راهکاری برای سازگاری با تبعات تغییر اقلیم مطلوب است که بتواند براساس اطلاعات و فناوریهای جدید بهروز شود.
مرگ زمین نزدیک است
وقوع بدبینانهترین سناریوی پیشبینی شده برای اقلیم جهان، مساوی است با مهاجرتهای بزرگ ساکنان زمین به دلیل کمبود آب و مواد غذایی و مرگ بسیاری از موجودات زنده تا سال 2100. اما حتی اگر سناریوی حالت متوسط نیز محقق شود، بازهم حال و روز کره خاکی در سالهای پیش رو به هیچ وجه خوب نخواهد بود. چراکه طبق پیشبینی این سناریو، میانگین دمای هوای زمین تا پایان این قرن میلادی، حداقل 4 درجه سانتیگراد نسبت به شروع آن بیشتر خواهد شد.
همچنین بر اساس این سناریو، متوسط دمای هوای ایران تا سال 2035، بین 1 تا 1/5 درجه و تا سال 2055 بین 2.5 تا 3 درجه و تا سال 2100 بین 4 تا 5 درجه نسبت به مقدار کنونی بیشتر میشود. ضمن این که مطابق این پیشبینی، مقدار بارندگی سالانه در کشور ما تا پایان قرن جاری میلادی حداقل 10 درصد کمتر از میزان فعلی بارش سالانه خواهد شد.
مساح بوآنی نیز در این زمینه تاکید میکند که بر اساس همه سناریوهای موجود، هوای کشور ما مانند همه کشورهای دنیا، به طور قطع در سالهای پیش رو رفته رفته گرمتر خواهد شد. این کارشناس منابع آب با اشاره به آمار بیش از 70 درصدی تبخیر آب باران در ایران، مهمترین اثر گرم شدن هوا را افزایش بیش از پیش این تبخیر و در نتیجه کاهش چشمگیر منابع آب تجدیدپذیر کشور عنوان میکند.
به گفته مساح، گرم شدن هوا و افزایش نرخ تبخیر سطحی ناشی از آن، همچنین باعث کاهش آورده رودخانهها، به عنوان بخشی از آبهای سطحی در دسترس خواهد شد. به طوری که بر اساس سناریوی حالت متوسط، پیشبینی میشود تا سال 2055، میزان آورده رودخانههای کرخه، کارون و زایندهرود که شریانهای حیاتی فلات مرکزی ایران هستند، بین 30 تا 50 درصد کاهش یابد.
اما تبعات تغییر اقلیم، فقط محدود به افزایش دما، کم شدن مقدار بارندگی و کاهش شدید آورده رودخانههای کشور نخواهد شد و این پدیده اثرات سوء دیگری نیز در زیستبوم ایران ایجاد خواهد کرد، که یکی از مهمترین آنها افزایش گرد و غبار است. چراکه با افزایش نرخ تبخیر سطحی، تالابها و روانآبها در مناطقی از کشور ما و کشورهای همجوار ـ که به عنوان کانون ریزگردها شناخته میشود ـ کاملا خشک یا بسیار کمحجم میشود و در نتیجه ذرات ریز بیشتری از این کانونها میتواند هوا پراکنده شود. به همین دلیل، اگر همچنان حقابه برخی تالابها در این مناطق به بخشهای دیگر اختصاص یابد، با توجه به روند نوسانات اقلیمی میتوان انتظار داشت پدیده ریزگردها در چند دهه آینده، اوضاعی فاجعهبار برای همه ساکنان فلات مرکزی ایران رقم بزند. علاوه بر اینها، تغییر اقلیم اثرات سوئی را نیز برای تنوع زیستی زمین در پی خواهد داشت، چراکه گرم شدن هوا در دراز مدت، میتواند سبب از بین رفتن برخی گونههایی شود که توانایی سازگار کردن خود با دماهای بالا را ندارند. همچنین افزایش دما باعث آب شدن یخهای قطبی و در نتیجه بالا آمدن سطح آب دریاهای آزاد خواهد شد. این موضوع میتواند در آینده دور، سواحل جنوبی و جزایر کشور ما را نیز تحت تاثیر قرار دهد و سبب زیر آب رفتن برخی تاسیسات در این مناطق شود.
محمدحسین خودکار
یک کارشناس روابط بینالملل در گفتگو با جامجمآنلاین مطرح کرد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد