منتقدان و کارشناسان از نقاط قوت و ضعف «پایتخت5 » می‌گویند:

«معمولی‌ها» زیر ذره‌بین

مجموعه «پایتخت» حالا دیگر برای خود صاحب امضایی ویژه شده و معمولی‌های داستانش را شاید به خانواده‌ای معروف‌تر از هر خانواده دیگر در ایران تبدیل کرده است. سال‌هاست که مخاطبان با نقی و هما و ارسطو آشنایند، سارا و نیکا را می‌شناسند و نگران ناتوانی‌ها و حال بد بابا پنجعلی هستند.
کد خبر: ۱۱۳۲۱۷۴

مجموعه تلویزیونی پایتخت که اولین سری آن در نوروز 90 از شبکه اول سیما برای مخاطبان پخش شد، با یک سال وقفه نوروزی حالا پنجمین سری خود را روانه آنتن نوروزی سیما کرده است؛ اتفاقی که برای کمتر مجموعه تلویزیونی داخلی رخ داده و گواهی بر محبوبیت و موفقیت شخصیتهای این مجموعه است.

با این حال موج انتقادات و هجمههایی که گهگاه علیه پایتخت صورت میگرفت، در سری پنجم مجموعه زودتر از هر زمان دیگری آغاز شد و عدهای عجولانه و گاهی مغرضانه(!) به نقد ابعاد مختلف آن پرداختند. از دخالت و حمایت سرمایهگذار مجموعه گرفته تا صحبتهای بیاساسی چون ترویج ازدواج زودهنگام! با وجود این، منتقدان سرشناس و نکتهسنج تلویزیون و سینما این مجموعه را پسندیده و در گفتوگو با جامجم، از چند و چون کمی و کیفی مجموعه در سری پنجمش سخن گفتهاند.

پیشرفت در زمینه تکنیکهای فنی

احمد طالبینژاد: امسال مجموعه پایتخت 5 را همزمان با مشاهده بازپخش سری سوم آن از یکی از شبکههای دیگر میبینم و این برایم فرصت خوبی است تا به مقایسه نقاط قوت و ضعف پایتخت در طول دوران پخشاش بپردازم. به نظرم کارگردانی اثر در بسیاری لحظات حرفهایتر و بهتر از سریهای قبل شده است و برای مثال صحنه سقوط بالن در دریا، به لحاظ تکنیکهای فنی و جلوههای ویژه یک سر و گردن بالاتر از صحنه فروریختن سقف در سری سوم مجموعه است. پایتخت 5 به لحاظ فنی در لحظاتی قوی ظاهر شده است و به لحاظ بازی بازیگران هم ریما رامینفر در لحظهای که در ساحل گیر کردهاند و دچار توهم میشود، بازی قوی و ماندگاری را از خود به نمایش میگذارد.

با این حال پایتخت در این سری، پخشاش خالی از اشکال نیست و عیبهایی هم دارد. متاسفانه من اینطور احساس میکنم که پایتخت با کمرنگتر کردن ویژگیهای قومی و منطقهایاش (که در سریهای پیش بارزتر بود) به نوعی هویت خود را از دست داده و مسیر و رویکرد آن عوض شده است. به همین دلیل هم در سری جدید، صحنههای غیرضروری زیادی میبینیم و ممکن است حتی اینطور احساس کنیم که به مجموعه اصطلاحا آب بسته شده است.

سکانسهای پایتخت در سری جدید در لحظاتی حتی غیردراماتیک هستند، ارزشی در مسیر قصه ندارند و این میتواند به کلیت مجموعه آسیب برساند. در پیشبرد داستان هم وجه آموزههای اخلاقی مجموعه که در سریهای قبل هم وجود داشت، علنیتر و مستقیمتر از سریهای پیشین شده و تقریبا همه معتقدیم که آموزههای اخلاقی چنانچه خیلی مستقیم و رو گفته شوند، تاثیرشان را روی مخاطب از دست میدهند.

یک سریال کاملا نوروزی

آنتونیا شرکا: به نظر من پایتخت، سریالی تماما نوروزی است و تمام ویژگیهای سریالی را که باید در ایام نوروز پخش شود، دارد. این مجموعه یک داستان شاد و سرخوش نوروزی دارد و بنابراین نباید از مشاهده داستان بهاصطلاح عوامپسندانه و نفوذش در میان این سطح از جامعه تعجب کنیم.

این گروه از مخاطبان مجموعه پایتخت با مشاهده قسمتهای مختلف آن شاد میشوند، به خنده میافتند و گاهی میگریند. با این حال من احساس میکنم پایتخت به آفت همه مجموعههای دنبالهدار دیگر دچار شده است. چنین مجموعههایی بعد از چند سری پخش، عموما به تکرار میافتند و این اتفاقی ناگزیر است. مگر یک خانواده چقدر میتوانند داستانهای مختلف برای گفتن داشته باشند؟

به هر حال هر فیلمسازی در جایی کم میآورد و مجبور میشود از مسیر اصلی داستانش به دور بیفتد. سری پنجم پایتخت در لحظات زیادی درگیر کمدی موقعیت و کلکلهای کلامی و قهر و آشتیهای شخصیتهایش شده است.

سیر اتفاقهای اساسی کمرنگ شده و حتی قسمت مربوط به بعد از سقوط بالن و گیر افتادن آنها در جزیره، تراژدیک و غمبار بود. انتقاد دیگرم از حضور شخصیت دو کودک سارا و نیکا در داستان است. این دو نفر در طول این سری مجموعه هیچ کارکردی ندارند، بدون هویت هستند و هیچ حرکت و واکنشی از آنها نمیبینیم.

به عقیده من اگر در حد و اندازههای سریال پایتخت از آن توقع داشته باشیم، میتوانیم بگوییم که یک مجموعه خوب است و پیشنهاد میکنم اگر قرار است سری بعدی برای این مجموعه ساخته شود، عوامل سازندگانش از الان به دنبال ایدهای تازه بگردند و پایتخت را دوباره سر زبانها بیندازند.

کششهای داستانی قوی

طهماسب صلحجو: پایتخت در مجموع سریال جذابی است. مهمترین نقطه قوت آن شخصیتهایش است. شخصیتهایی که طی این چند سال گذشته تماشاگر با آنها انس گرفته و همدلی دارد. این علاقه تماشاگر به شخصیتها و تیپهای اجتماعی به کمک موفقیت مجموعه آمده است و مخاطبان دوست دارند که فراز و نشیبهای شخصیتهایشان را ببینند.

البته ایرادی را هم به مجموعه وارد میدانم که دلم میخواهد بیان کنم. در سری اول مجموعه ما شاهد دو کودک دوستداشتنی بودیم که به اقتضای سن و سالشان در پیشرفت ماجراها نقشی ایفا میکردند. به مرور زمان که این بچهها بزرگ شدند، به دکورهای سریال تبدیل شدهاند و از آنجا که شخصیتهای اصلی داستان بیشتر شدهاند و اینها قابل حذف نیستند، تمام جاذبههای دراماتیکشان را در داستان از دست دادهاند. همین اتفاق کم وبیش برای بابا پنجعلی هم رخ داده است و هرچقدر که علیرضا خمسه خود سعی میکند با شیرینکاریهایش خودش را در قصه جا کند، ولی این دو کودک چنین نقشی ندارند.

با این حال به عقیده من کششهای داستانی پایتخت در این سری پخش قوی است، به ماجرای جدیدی میپردازد و هنوز سریالی خوب و قابل توجه است.

زهرا غفاری

رادیو و تلویزیون

newsQrCode
ارسال نظرات در انتظار بررسی: ۰ انتشار یافته: ۰
فرزند زمانه خود باش

گفت‌وگوی «جام‌جم» با میثم عبدی، کارگردان نمایش رومئو و ژولیت و چند کاراکتر دیگر

فرزند زمانه خود باش

نیازمندی ها