جواد منصوری در گفت وگو با جام جم آنلاین با اشاره به کشف نفت در ایران و به تاراج بردن این ماده گرانبها توسط استعمارگران، در خصوص نهضت ملی شدن صنعت نفت گفت: جدای موقعیت استراتژیک و حساسی که ایران در منطقه داشت در ابتدای قرن 20 و کشف نفت در ایران نگاه قدرتهای سلطهگر به ما شکل تازهای به خود گرفت. لذا دنیای صنعتی آن مقطع تسلط به ایران را یکی از اهداف خود بشمار آورد و کشورهایی نظیر انگلیس – روسیه – آلمان پس از پایان جنگ اول جهانی در سلطه گری روی ایران باهم به رقابت پرداختند که مشخصاً انگلستان بهعنوان استعمار پیر پیشتاز این رقابت بود.
وقتی استعمار انگلیسی با استعمار آمریکایی جابه جا میشود
وی افزود: اهمیت کالای استراتژیکی همچون نفت بهگونهای بود کشوری مانند آمریکا تا آن زمان علاقهای به حضور در منطقه نداشت پس از پایان جنگ اول دندان طمع خود را بهمنظور حضور و قدرتنمایی در ایران تیز کرد. اما در ظاهر چندان خودنمایی نمیکرد ولی در باطن بهویژه در دوره رضاخان بهطور پنهایی همسویی میکرد تا در فرصت مناسبی نفوذ بیشتری در ایران پیدا کند و آغاز جنگ جهانی دوم این فرصت را برای ایالاتمتحده فراهم آورد.
منصوری بابیان اینکه جنگ جهانی دوم آثار و تبعات فراوانی برای ایران داشت، تصریح کرد: این جنگ بهنوعی عامل جابهجایی قدرت استعماری مسلط از انگلستان به آمریکا شد و چون مردم ایران بشدت از انگلیسیها متنفر بودند مقامات آمریکایی تلاش کردند بهندرت زمینه نفوذ و حضور خود را در کشورمان تسری بخشند. لذا با شعار آزادی و توسعه کشور و نیز تخلیه ایران از نیروهای بیگانه بعد از پایان جنگ دوم تااندازهای فضای روانی جامعه آن زمان را برای حضور خود در ایران مناسب کردند.
زمزمه پایان سلطه انگلیس از منابع نفتی ایران با ملی کردن صنعت نفت
این کارشناس سیاسی خاطرنشان کرد: بهموازات گسترش گامبهگام نفوذ آمریکا در ایران و انتقال قدرت استعماری لندن به واشنگتن در جامعه ایرانی زمزههایی مبنی بر ملی شدن صنعت نفت و خلع ید انگلیس از امتیازات نفت به گوش میرسد. همین موضوع سبب شد تا آمریکا به بهانه ایفاگر نقش میانجی بین ایران و انگلیس یا حامی ظاهری از نهضت ملی مردم ایران به فکر تسلط بر منابع انرژی ایران حضور پررنگتری در تعیین سرنوشت سیاسی اقتصادی اجتماعی ایران در دهه 30 داشته باشد.
وی با ابراز تأسف از اینکه بسیاری از مسئولان و روشنفکران در آن مقطع جادهصافکن ورود و نفوذ آمریکا به ایران شدند، گفت: آمریکاییها با نیرنگ خاصی ابتدا بحث دفاع از تمامیت ارضی ایران را مطرح کردند و کمک به فقر و محرومیت و نهادینه کردن بهداشت و سوادآموزی را از اهداف خود برای حضور بیشتر خود در ایران اعلام نمودند. بنابراین بخشی از مردم، دولت و غربگراها در خصوص حضور آمریکا بجای انگلیس در کشور اقناع شدند.
آغاز رقابت انگلیس و آمریکا پس از ملی شدن نفت/ چرا کاشانی حذف شد؟
منصوری با اشاره به تصویب لایحه ملی شدن صنعت توسط مجلس در 29 اسفند 1329ابراز داشت: در همین راستا مجلس به نخستوزیری دکتر محمد مصدق رئیس گروه نفت مجلس رأی به نخستوزیری وی داد تا روند اجرایی ملی شدن نفت را پیادهسازی کند. لذا در اردیبهشت 1330مصدق رئیس دولت شد. از همین زمان بود که رقابت پنهان انگلیس و آمریکا برای سلطه به ایران و نیز رقابت داخلی میان طرفداران این دو قدرت فزونی گرفت.
وی سال 31 و روزهای منتهی به کوتادی سال 32 را پر مناقشه ترین دوران پسا ملی شدن صنعت نفت دانست و گفت: متاسفانه عملکرد دولت بهگونهای بود که به اختلافات داخلی دامن زد. به این معنی که دولت مصدق هم به دنبال اختیارات تام در کشور بود و هم تلاش به حذف برخی از جریانهای مبارز و ضد استعماری از صحنه سیاست بود که بخش عمده آن توده مردم و در رأس آن جامعه روحانیت به رهبری آیتالله سید ابوالقاسم کاشانی محسوب میشد.
منصوری در این رابطه تصریح کرد: دولت در قدرشناسی این گروهها کوتاهی کرد و حتی حمایت مردم از وی در قیام 30 تیر 31 را نادیده گرفت. ازاینرو مصدق با اشتباهات محاسباتی که اداره جامعه داشت عملاً سیاسیون را به ایجاد تفرقه و نفاق هدایت کرد و متأسفانه در سایه حمایت و نقش آیتالله کاشانی درروند ملی کردن صنعت نفت حرکت کرد. به همین خاطر بود که ما در آن مقطع شاهد هجمه بسیار وسیعی از تهمتها و ناسزاها علیه کاشانی بودیم و ایشان بعد از کودتا تا آخر عمر خانهنشین شد. بر هیچکس پوشیده نیست آیتالله کاشانی در رأس یک هیات بزرگ از روحانیون یک و ملت مسلمان ایران یکی از پیشگامان ملی کردن صنعت نفت بود اما دولت مصدق تصمیم به حذف مخالفان جبهه ملی گرفته بود.
کلیدکودتای 28 مرداد در واشنگتن زده شد
این تحلیلگر سیاسی در این رابطه افزود: مجموعه التهابات سیاسی بین سالهای 30 و 31 و اختلافات بین احزاب مختلف تا اندازه زیادی منویات غربیها را فراهم نمود و بستر لازم برای کوتادی 28 مرداد32 محیا شد. اتفاق مهم در این میان روی کارآمدن چرچیل از حزب محافظهکار در انگلستان بود و در آمریکا ژنرال آیزنهاور از حزب تندرو جمهوریخواه رئیسجمهور شد. این دو مجموعه در فرودین 32 به هم رسیده و برنامه سرنگونی دولت و توطئه به دست گرفتن سرنوشت نفت ایران را در واشنگتن طراحی کردند و این ترتیب کوتادی 28 مرداد کلید زده شد.
منصوری تصریح کرد: با از صحنه خارج شدن مبارزان و روحانیون مخالف حضور قدرتها در ایران و سست شدن پایههای دولت مصدق، کوتادی شوم 28 مرداد در ایران عملیاتی شد و عملاً دستاوردهای ملی شدن صنعت نفت و قیام ضد استبدادی علیه سلطه انگلیسیها مصادره و به یغما رفت.
امضای کنسرسیوم نفتی ضد مردم ایران که هنوز اسنادش محرمانه مانده
وی در ادامه از آغاز دسیسه شوم دیگری علیه مردم ایران و منافع ملی توسط غربیها پرداخت و گفت: در اولین گام کودتاچیان غربی پس از ساقط کردن دولت مصدق برای از بین بردن دستاوردهای ملی شدن نفت یک کنسرسیوم نفتی بین هیات های تجاری جهان و ایران را به امضا رساندند که تاکنون مفاد آن محرمانه مانده و منتشر نشده است. قرارداد کنسرسیوم پیمانی بود که تلاش می کرد روابط گذشته دولتهای غربی با ایران، زمینه سلطه شرکتهای نفتی غرب بر منابع نفتی کشور را فراهم آورد.
منصوری با بیان اینکه غرب هیچگاه حاضر نشد مفاد کنسرسیوم نفتی با ایران را منتشر کند گفت: حتی یک بار هم سنای آمریکا از دولت این کشور درخواست انتشار اسناد این قرارداد را کرد اما سایروس ونس وزیر خارجه آمریکا گفت بازگویی مفاد این قرارداد با منافع ملی آمریکا در منطقه در تضاد است؟!
وقتی انقلاب اسلامی نقطه پایانی بر چپاول نفت ایران میشود
وی در تشریح سند خیانت کنسرسیوم میان ایران و غرب که در دوران نخست وزیری سپهبد زاهدی و پس از سقوط دولت مصدق به امضا رسید، عنوان داشت: این قرارداد استعماری برای تسلط کمپانیهای نفتی آمریکا، فرانسه، انگلیس و هلند بر ذخایر و منابع نفت ایران بود. طبق پیمان کنسرسیوم 40 درصد سهام نفت ایران متعلق به 5 کمپانی آمریکائی، 40 درصد دیگر متعلق به شرکت نفت ایران و انگلیس، 14 درصد متعلق به یک کمپانی نفتی هلند و 6 درصد باقیمانده متعلق به یک کمپانی نفت فرانسوی بود.
منصوری افزود: بهموجب قرارداد کنسرسیوم کمپانیهای مذکور اجازه یافتند در هر نقطه ایران عملیات اکتشاف و استخراج را با هزینه دولت ایران انجام دهند. کمپانیهای فوق همچنین اختیارات وسیعی در بنادر، راهآهن، سرویس تلفن و تلگراف و بیسیم و هواپیمایی ایران به دست آوردند. بهاینترتیب بعد از کودتا تا پیروزی انقلاب اسلامی ایران هیچ مقام ایرانی دیگر حق دخالت در موردبحث صنعت نفت ایران را نداشت و نفت ایران بهطور صد در صد چه به لحاظ میزان صادرات و چه در خصوص قیمتگذاری در اختیار آمریکاییها قرار گرفت و هیچ ایرانی حق حضور در مراکز حساس تولید و استخراج نفت را به دست نیاورد.
معاون پیشین اسناد و کتابخانه مرکز اسناد انقلاب اسلامی ایران در پایان تاکید کرد: عملاً بعد از 28 مرداد32 تهران به مرکز خاورمیانهای آمریکا تبدیل شد و هر گوشه از این سرزمین به حوزه استحفاظی آمریکا و شرکت های نفتی غرب تبدیل شده بود اما در سال 57 پیروزی انقلاب اسلامی و ظهور یک حکومت دینی در منطقه به نقطه پایانی بر چندین دهه چپاول استعمارگران تبدیل شد.
یک کارشناس روابط بینالملل در گفتگو با جامجمآنلاین مطرح کرد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد