با سعید یوسف‌ نیا به بهانه سالروز درگذشت فروغ فرخزاد

«فروغ» باور کرد که «نقطه رسیدن» در این دنیا نیست

با علی‌اصغر شادروان، کارگردان فیلم انقلابی «تیرباران»

«چریک تنهای انقلاب» چگونه مقابل دوربین رفت؟ +عکس

علی‌اصغر شادروان بزرگ ‌شده اهواز است، در جوانی عاشق سینما می‌شود و چند فیلم کوتاه می‌سازد و با پیروزی انقلاب، با ساخت فیلم «تیرباران» نشان می‌دهد که اصول سینما را بلد است.
کد خبر: ۱۱۲۱۰۴۷
«چریک تنهای انقلاب» چگونه مقابل دوربین رفت؟ +عکس

تیرباران داستان زندگی شهید اندرزگو را به تصویر کشید؛ روحانی مبارز و انقلابی که متاثر از شهید نواب صفوی و عضو جمعیت موتلفه اسلامی بوده است.

شهید اندرزگو یکی از اعضای گروهی بود که حسنعلی منصور (نخست‌وزیر محمدرضا پهلوی) را ترور کردند.

در تاریخ معاصر نوشته شده ساواک هرگز نتوانست حتی تحت شکنجه‌‌های بسیار وحشتناک، شهید اندرزگو را وادار به اعتراف کند تا این‌که در یکی از شب‌ها در خیابان به ضرب گلوله او را به شهادت رساندند که البته نوع شهادت او متفاوت بود چنان‌که به او عنوان «چریک تنهای انقلاب» داده‌اند.

با شادروان هم‌صحبت شدیم تا از چگونگی ساخت فیلم تیرباران بگوید.

این کارگردان سریال «زیبا شهر» را کارگردانی کرده است که فصل پاییز از شبکه یک به نمایش درآمد.

فیلم تیرباران را با موضوع زندگی «شهید اندرزگو» ساخته‌اید، چرا زندگی این شخصیت را برای ساخت فیلم انتخاب کردید؟

این فیلم محصول اوایل دهه 60 است، انقلاب تازه به پیروزی رسیده بود و مردم و فیلمسازان به موضوعات اجتماعی و اتفاقاتی که منجر به انقلاب شد و شخصیت‌های تاثیرگذار بر انقلاب علاقه‌مند بودند و من هم جدا از این جریان نبودم.سال 62 خاطره‌ای از یکی از همرزمان شهید اندرزگو در روزنامه خواندم و چون رشته‌ام فیلمسازی بود و چند فیلم کوتاه هم ساخته بودم، احساس کردم درباره این شخصیت می‌توان فیلم ساخت؛ روش مبارزه شهید اندرزگو، مسلحانه بوده و به خارج از کشور هم رفت‌و‌آمد‌هایی داشتند. همه اینها می‌توانست فیلم را جذاب کند. تحقیق درباره شهید اندرزگو را آغاز کردم. با اعضای خانواده، دوستان و همرزمان این شهید صحبت کردم. به قم و سیستان‌و‌بلوچستان چند بار سفر کردم، چون به من گفتند شهید اندرزگو از طریق مرز سیستان و بلوچستان به خارج از کشور می‌رفته،حدود شش ماه این تحقیقات میدانی طول کشید. فیلمنامه را نوشتم و به وزارت ارشاد دادم و پروانه ساخت فیلم را دریافت کردم.

چطور شد مجید مجیدی نقش شهید اندرزگو را بازی کرد؟

وقتی فیلمنامه را به معاونت سینمایی وزارت ارشاد دادم و آنها تصویبش کردند، گفتند فیلمنامه خوب است، اما تو سابقه کارگردانی نداری و بهتر است فیلم را آقای مسعود کیمیایی کارگردانی کند!‌ بعد از این ماجرا و شرط بنیاد فارابی برای سرمایه‌گذاری و ساخت فیلم، فیلمنامه را به واحد سینمایی حوزه هنری ارائه کردم که بعد از پیروزی انقلاب فعالیتش را آغاز کرده بود و از فیلمسازان جوان حمایت می‌کرد.آنها قبول کردند فیلم را خودم کارگردانی کنم. حوزه هنری پیشنهاد کرد از کسانی در فیلم استفاده کنم که با حوزه هنری همکاری می‌کنند، آن زمان آقای مجیدی هنوز کارگردانی را شروع نکرده بود و بازیگر بود و بازی در فیلم بایکوت را به پایان رسانده بود. آقای عبدا... اسکندری که طراح گریم بود، گفت چهره آقای مجیدی با گریم به چهره شهید اندرزگو شباهت زیادی پیدا خواهد کرد و چنین شد که آقای مجیدی، بازیگر نقش شهید اندرزگو شدند و اتفاق خوبی هم بود، چون مردم ذهنیتی از آقای مجیدی به عنوان بازیگر نداشتند و می‌توانستند او را در نقش شهید اندرزگو بپذیرند.اگر از بازیگر حرفه‌ای و شناخته شده استفاده می‌کردیم، شاید همذات پنداری مردم با این نقش کمتر می‌شد.

«تیرباران» در زمان اکران خوب فروخت شاید به این دلیل که اکشن و پرتحرک بود.

فقط اکشن نبود که مردم را جذب این فیلم کرد، تعلیق‌ها و گره‌های فیلم خیلی خوب از کار درآمده بود. مردم راضی از سینما خارج می‌شدند. فیلم با صحنه طراحی ترور حسنعلی منصور آغاز می‌شود که به شهید اندرزگو سپرده می‌شود . بیننده دوست داشت بداند سرانجام این شخصیت که مدام در حال فرار و مبارزه مسلحانه است به کجا می‌رسد، برای همین با اشتیاق فیلم را پیگیری می‌کرد.این تعلیق و گره‌افکنی مخاطب را پای فیلم نگه می‌داشت و حتی باعث می‌شد او چند بار فیلم را ببیند. سینمای اکشن آن دوره با تعلیق همراه بود و همین باعث موفقیت فیلم‌ها می‌شد. خیلی وقت است در سینمای ما فیلم‌های اکشن خوب ساخته نمی‌شود. برخی فیلم‌ها صحنه‌های اکشن‌ خوبی دارند اما چون تعلیق ندارند، مخاطب را پس می‌زنند.

بعد از تیرباران دیگر فیلمی در این ژانر که در گیشه هم موفق شود، نساختید؟

سینمای دهه 60 با همه دوره‌های سینمایی ما فرق داشت و دیگر تکرار نشد.در سال‌‌های بعد سینما به سمت سرمایه‌داری‌ مطلق حرکت کرد و تهیه‌کننده‌ها فقط فیلم‌هایی را ساختند که سود کلانی نصیب‌شان می‌کرد. سودآوری سینما بد نیست اما نباید آنقدر در این ورطه فرو رفت که فرهنگ، هنر و اخلاق را در آن‌ نادیده گرفت. وقتی سرمایه اصل سینما شود، داستان فیلم‌ها شبیه هم می‌شود و دیگر نمی‌توان مثل دهه 60 تنوع موضوع را در آن دید. مثل الان که همه فیلم‌ها شبیه به هم هستند و انگار از روی هم کپی شده‌اند.

طاهره آشیانی - روزنامه‌نگار

newsQrCode
ارسال نظرات در انتظار بررسی: ۰ انتشار یافته: ۰

نیازمندی ها