به گزارش جامجم، رسیدگی به این پرونده از بیست و هشتم شهریور 89 به دنبال پیدا شدن جنازه یک زن جوان مقابل خانهای نیمهکاره در خیابان گرگان تهران در دستور کار پلیس قرار گرفت. شواهد نشان میداد زن جوان با رشتهای مانند طناب خفه شده است. جنازه زن ناشناس به پزشکی قانونی فرستاده شد و پلیس به بررسی گوشی تلفن همراه او پرداخت و چندین شماره ناشناس به دست آورد.
در تحقیقات مشخص شد، قربانی جنایت، بهناز 32 ساله نام دارد و در زمینه مصرف شیشه با چند مرد در ارتباط بوده است. پلیس وقتی نشانی خانه زن تنها را یافت به پرایدی که از چند روز قبل در کوی اقبالی خیابان گرگان و نزدیکی خانه مقتول متوقف شده بود مشکوک شد. پلیس صاحب خودرو را شناسایی کرد و مرد جوان گفت که بهناز را میشناخته و چندین بار با وی شیشه مصرف کرده بود.
پلیس در تحقیقات بعدی چندین مظنون را بازداشت کرد، اما به نتیجه مطلوب نرسید تا اینکه دریافت قبل از پیدا شدن جنازه زن جوان از تلفن همراه یک مرد جوان به نام محمد بیش از 30 بار با گوشی تلفن این زن تماس گرفته شده است.
با این سرنخ محمد 37ساله بازداشت شد، اما منکر قتل زن تنها شد و ادعا کرد دو دوستش به نامهای گل آقا و عباس در زمینه مصرف مواد مخدر با بهناز در ارتباط بودهاند و به همین خاطر چندین بار از گوشی تلفن همراه وی به بهناز زنگ زدهاند و او را کشتهاند.
با این ادعا ردیابی متهمان آغاز شد، اما ردی از آنها به دست نیامد و محمد ادعا کرد آنها به افغانستان گریختهاند.
در حالی که اولیای دم شناسایی نشده بودند مدارکی علیه محمد به دست آمد و وی در شعبه 74دادگاه کیفری سابق استان تهران پای میز محاکمه ایستاد و به درخواست دادستان به قصاص محکوم شد.
حکم صادره در شعبه 13دیوان عالی کشور تحت رسیدگی موشکافانه قرار گرفت و قضات دیوان عالی کشور با مطرح کردن دو ایراد، حکم صادره را شکستند. انها اعلام کردند محمد به اتهام مشارکت در قتل به قصاص محکوم شده است، اما این در حالی است که همدستان وی شناسایی نشده و تحقیقات در این زمینه تکمیل نشده است. تکلیف تامین تفاضل دیه نیز برای اجرای حکم قصاص روشن نیست. با طرح این دو ایراد پرونده برای رسیدگی دوباره به دادگاه کیفری یک استان تهران فرستاده شد.
در حالی که نشانی از خانواده قربانی به دست نیامده بود یک مادر و پسر به دادگاه کیفری رفتند و ادعا کردند مادر و برادر بهناز هستند.
زن سالخورده به قضات گفت: من و پسرم در مشهد زندگی میکنیم. ده سال پیش بهناز ازدواج کرد و به تهران آمد، اما یکسال بعد وقتی به مشهد آمده بود، گفت از همسرش جدا شده است. از او خواستم برای زندگی در مشهد بماند، اما قبول نکرد و سرخود به تهران برگشت. به همین خاطر من در این مدت هیچ خبری از او نداشتم تا اینکه از اداره ثبت احوال با پسرم تماس گرفتند و گفتند بهناز چند سال قبل در تهران کشته شده است. حالا من حاضر به گذشت هستم و از قاتل دخترم دیه میخواهم .
این زن عکسی را به دادگاه ارائه کرد و مدعی شد این عکس خود و دخترش بهناز است.
بررسی عکس ارائه شده از سوی زن سالخورده نشان داد بهناز دختر وی بوده و پرونده در شعبه چهارم دادگاه کیفری یک استان تهران تحت رسیدگی قرار گرفت. در این جلسه که دیروز به ریاست قاضی عبداللهی و با حضور یک مستشار تشکیل شد مادر و پدر بهناز درخواست دیه را مطرح کردند.
سپس محمد به دفاع پرداخت و گفت: باور کنید من زن جوان را نکشتم. دوستانم از تلفن همراه من بارها با او تماس گرفته بودند و به همین خاطر من دستگیر شدم. حالا هفت سال است که بیگناه در زندانم و تقاضای کمک دارم.
در حالی که مدرکی علیه محمد به دست نیامده بود قضات دادگاه، پرونده را لوث تشخیص داده و حکم به برگزاری مراسم قسامه دادند. به این ترتیب محمد 50 بار سوگند بیگناهی یاد کرد و از اتهام قتل عمدی تبرئه شد.
در پایان جلسه، قضات دادگاه حکم به پرداخت دیه از صندوق بیتالمال به اولیای دم صادر کردند.
سید رضا صدرالحسینی در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح کرد
دانشیار حقوق بینالملل دانشگاه تهران در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح کرد
یک پژوهشگر روابط بینالملل در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح کرد
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
در گفتوگوی «جامجم» با نماینده ولیفقیه در بنیاد شهید و امور ایثارگران عنوان شد