بیایید کمی به رفتارمان لحظاتی پس از وقوع زلزله توجه کنیم. بیایید تنها چند ثانیه پس از وقوع زلزله، وقتی کاملا در شوک ناشی از آن هستیم را به یاد بیاوریم.
کد خبر: ۱۱۰۶۸۶۱

در آن لحظات چه کردیم؟ خب روشن است که اولش حسابی ترسیدیم و تصمیم گرفتیم فرار کنیم، یعنی از خانه خارج شویم و در اسرع وقت به فضای باز برویم. مهم هم نبود که چه می‌پوشیم و چه همراهمان می‌بریم. خیلی چیزها را پشت سر گذاشتیم و فقط دویدیم بیرون! اصلا یادمان رفت که کی، کی هست و چی، چی هست و چه بر جای مانده... بس که از مرگ ترسیدیم و هراسناک شدیم. الان که با هم به آن لحظات فکر می‌کنیم، اما ممکن است چیزهای جدیدی یادمان بیاید. یادمان بیاید که در آن لحظات نه خانه یادمان بود، نه زندگی، نه پول و اموال و نه خدای ناکرده برای بعضی‌های در اقلیت، عزیزانشان! همه چیزهایی که شاید یک عمر برایش جنگیده بودیم و شاید الان هم داریم می‌جنگیم و آنقدر سلامتی و روح و روان و عمرمان را برای به دست آوردنش تلف کردیم در یک لحظه فراموش کردیم. خداییش به یاد بیاوریم که برای همه اینها چه‌ها که نکردیم و نمی‌کنیم.

اما از هول و هراس جان، همه آنها را گذاشتیم و الفرار! در آن لحظات هیچ چیز بجز نجات جان خود و عزیزانمان مهم نبود، هیچ چیز! به نظرم این بزرگ‌ترین درس زلزله‌های اخیر برای اقصی نقاط کشور و علی‌الخصوص تهران بزرگ است. این قلم قصد نصیحت و سخنرانی و خطابه ندارد که هم زیاد شنیده شده و هم چندان فایده‌ای ندارد، اما خیلی خلاصه از شما می‌خواهد به این تلنگر زلزله توجه کرده و تلاش کنید درکش کنید! شاید هر یک از ما در حد و اندازه خودمان از این تلنگر درس بگیریم و اندکی، فقط اندکی در سیر و سلوک و راه و روشمان در این دنیای خاکی تجدیدنظر کرده و بدانیم واقعا بعضی کارها که برای به‌دست آوردن بعضی چیزها می‌کنیم، ارزشش را ندارد. اگر هم فکر می‌کنید ممکن است تلنگر زلزله با گذشت زمان اثرش را از دست بدهد، گاهی وقت‌ها وسط روز و بی‌مقدمه به اولین بیمارستان سر راهتان بروید تا قدر خیلی چیزها را بدانید و باز هم بدانید که خیلی چیزها ارزش خیلی کارها را ندارد. چون همه هستی آدمی به لحظه‌ای و نفسی بند است.

بهمن موسوی - روزنامه نگار

newsQrCode
ارسال نظرات در انتظار بررسی: ۰ انتشار یافته: ۰

نیازمندی ها