دکتر تام هاردلی ، مشاور ارشد گریگوری شولتی نماینده امریکا در شورای حکام آژانس اتمی (IAEA) در امور کنترل تسلیحات و امنیت منطقه ای خاورمیانه است.
کد خبر: ۱۱۰۴۴۷

دکتر هاردلی عضو شورای سیاستگذاری وزارت امورخارجه امریکا بین سالهای 1993 تا 1995 نیز بوده است. او از جمله تحلیلگران نزدیک به محافل صهیونیستی ، از جمله لابی صهیونیستی ایپک (AIPAC) و یکی از اعضای افراطی تیم جنگ طلب نومحافظه کاران ، موسوم به بازهای کاخ سفید است که رویکردی سختگیرانه نسبت به پرونده هسته ای ایران دارد. هاردلی در یکی از آخرین گزارش های خود که 19 آگوست در روزنامه واشنگتن پست به چاپ رسید ، با تاکید بر «بی فایده بودن تلاشهای دیپلماتیک کاخ سفید و یورو 3» استفاده از اهرم مذاکرات را فاقدکارایی و بازدهی لازم برای منافع و مصالح ایالات متحده می داند و بر این اعتقاد است که در برهه کنونی نباید گذاشت تهران از دالان شورای امنیت به سلامت گذر کند. ازاین رو با توجه به اهمیت مضاعف پرونده هسته ای ایران بویژه پس از تحولات اخیر ، با هاردلی به گفتگو نشستیم.


در گزارش های متعددی که من خوانده ام ، مثل گزارش ژانویه موسسه بین المللی مطالعات استراتژیک و سرویس اطلاعات مرکزی امریکا ، مرکز تحقیقات اداره امنیت جهانی بریتانیا و... بصراحت بر این موضوع تاکید شده که ایران به سمت ساخت سلاح هسته ای انحراف نداشته است و یا حداقل سالها با تولید آن فاصله دارد. البته این مساله ای است که بارها در گزارش های بازرسان آژانس نیز بر آن تاکید شده است. آیا اصولا چنین گزارش هایی مورد توجه شما قرار نمی گیرد؛
ارائه چنین گزارش هایی به واسطه فاصله داشتن آنها از واقعیت های ملموس جهانی زیاد نمی تواند قابل توجه باشد. گذشته از این ، این موسسات صرفا یک مرکز تحقیقاتی پژوهشی هستند که هیچ رویکرد اجرایی ندارند. در گزارش های بازرسان آژانس نیز به موارد متعدد انحراف هسته ای ایران اشاره شده که همین ابهامات مبنای گزارش مدیرکل و رای گیری جلسات شورای حکام IAEA است.

ایالات متحده و هم پیمانانش چه راهبردهایی برای جلوگیری از هسته ای شدن ایران در دست اقدام دارند؛
یکی از مهمترین این راهبردها افزایش هزینه نقض یا خروج از پیمان منع گسترش سلاحهای هسته ای و پروتکل الحاقی چه برای ایران و چه برای دیگر کشورها با تدوین قوانین NaturalCountry در شورای امنیت سازمان ملل علیه ناقضانی است که از این پیمان خارج می شوند. در عین حال ایالات متحده و دوستانش باید اقداماتی بسیار بیشتر از اقدامات فعلی شان برای خنثی کردن تلاشهای ایران جهت ایجاد فاصله بین ایالات متحده ، اسرائیل و اروپا و دیگر متحدان در خاورمیانه و آسیا انجام دهند و تلاشهای تهران را برای استفاده از توانایی های هسته ای اش جهت بازداشتن دیگران از اتخاذ اقدامات شدید علیه سوئرفتارهای ایران را با شکست مواجه کند.

در بعد منطقه ای اتخاذ دکترین های امنیتی کاخ سفید عموما براساس تثبیت حس بی اعتمادی همسایگان به برنامه هسته ای ایران و در نگاه کلی تر منطقه خاورمیانه راهبری می شود. این دیپلماسی تاکنون چه نتیجه ای دربرداشته است؛
پیگیری چنین دکترین هایی نه تنها همسایگان ایران را از تعقیب اعتماد به برنامه های هسته ای ایران منصرف می کند، بلکه جامعه بین المللی را نیز به تجدیدنظر درباره فعالیت های هسته ای که تحت پادمان های پیمان ان.پی.تی مجاز است ، وامی دارد.

در برهه کنونی بسیاری از تحلیلگران بر این باورند که پرونده هسته ای ایران سعی در تعریف و تبیین یک معادله جدید هسته ای براساس اهرم پیش برنده مذاکرات در کنار برخورداری از حقوق مشروع و قانونی خود در قالب یک الگوی فعالیت هسته ای صلح آمیز را دارد. نظرتان درباره این که این فرمول هسته ای ایران چقدر می تواند پشتیبانی بین المللی را حداقل نزد افکار جامعه جهانی به همراه داشته باشد ، چیست؛
یکی از اهداف غرب در تقابل با پرونده هسته ای ایران بی اعتبار کردن مشروعیت الگوی برنامه هسته ای ایران برای دیگر کشورهایی که قصد دارند به گزینه هسته ای دست یابند ، است . از طریق برگزاری دوره ای از جلسات مستمر تا زمان برگزاری دوباره کنفرانس بازنگری پیمان ان.پی.تی در بهار سال 2007 با هدف تبیین و روشن ساختن فعالیت هایی که در چارچوب این پیمان «صلح آمیز» شناخته می شوند ، می توان این حمایت بین المللی را نیز از ایران سلب کرد.

در جمع دانشمندان هسته ای ، پس از افتتاح تاسیسات آب سنگین اراک ، آقای احمدی نژاد تاکید کردند که پیشرفت های هسته ای ایران هیچ خطر و تهدیدی را برای دیگران و یا حتی رژیم اسرائیل به همراه نخواهد داشت و اساسا موضوعاتی از این قبیل در دکترین های دفاعی تهران جایی ندارد. با توجه به این که یکی از دلایل ضمنی مخالفت غرب با این روند تهدید تلقی کردن ایران برای تل آویو است ، آیا این اعلام صریح و رسمی مواضع ایران برای کاخ سفید قابل اعتنا نیست؛
چرخش سیاست تهران در قالب اتخاذ دکترین های دفاعی جدید نمی تواند برای واشنگتن قابل توجه باشد. ایران در طول 2 دهه گذشته ثابت کرده این اتخاذ مواضع صرفا موقتی و کوتاه مدت ، آن هم در شرایط حساس است و نمی توان به آنها اعتماد کرد. چیزی که برای همه روشن است ، این که تل آویو و تهران دارای سطح بسیار گسترده ای از بی اعتمادی و تعارض هستند و ما نمی توانیم اجازه دهیم موجودیت رژیم اسرائیل با هسته ای شدن ایران به خطر بیفتد.

این که شما اشاره کردید غرب به برنامه هسته ای ایران اطمینان ندارد تا حدی قابل قبول است ولی ببینید آقای احمدی نژاد در سخنرانی سالانه در مجمع عمومی سازمان ملل در سال گذشته برای اطمینان دادن به جامعه جهانی پیشنهادهایی از جمله مشارکت هسته ای دیگر کشورها را برای اثبات حسن نیت ایران در این راه مطرح کردند. واقعا شما فکر نمی کنید این همکاری همراه با بازرسی منظم و سختگیرانه می تواند آن اعتماد و اطمینانی را که شما اشاره کردید ، به غرب بدهد؛
بازرسی های آژانس در کنار فریبکاری های تهران نمی تواند مبنای دیپلماسی کاخ سفید قرار گیرد. ایران در طول 2 دهه فعالیت های هسته ای زیرزمینی و مخفی این شک و تردید را ایجاد کرده که نمی تواند زیاد قابل اعتماد باشد.

تبدیل کردن روسیه ، متحد اصلی هسته ای ایران و یا حتی چین شریک اقتصادی ایران به حامی علاقه مند راهبری های سیاسی واشنگتن و بروکسل برای محدود کردن اهداف هسته ای ایران حتی در بعد فناوری های جانبی عموما با چه هدفی دنبال می شود؛
جلب همکاری روسیه و چین در قالب ارائه یک سری پیشنهادهایی برای همکاری پرسود هسته ای در تل آویو و یا دیگر کشورهای دوست با هدف محدود کردن توان فنی و اهداف هسته ای ایران نظیر بند 5 قطعنامه مصوب جولای و محدودیت های گسترده تر هسته ای در خاورمیانه می تواند راهی برای مهار فعالیت های هسته ای ایران باشد.

در گزارش 304 صفحه ای ماه مارس البرادعی به شورای حکام آژانس اگرچه به همکاری های کامل ایران تاکید نشده است اما البرادعی در آن گزارش به ابهاماتی اشاره کرده بود که صرفا براساس حدس و گمان بوده تا مستند بر سند و مدرک قابل اعتماد. واقعا چه اصراری وجود دارد که بدون وجود اسناد و شواهد کافی بتوان برنامه هسته ای ایران را برنامه ای غیرصلح آمیز و شاید هم نظامی تعریف کرد؛
نمی توان به صرف وجود سند و مدرک ، انحراف در رفتار هسته ای را توجیه کرد. ما قبلا در عراق شاهد چنین مساله ای بودیم. با وجود بیش از یک دهه بازرسی های سختگیرانه از تاسیسات نظامی و غیرنظامی عراق ، ما نتوانستیم نشانه ای دال بر وجود تسلیحات هسته ای پیدا کنیم اما در نهایت با اقدام بموقع این تهدید عراق هسته ای را در آینده بی اثر ساختیم. درباره ایران نیز نمی توان به وجود سند اکتفا کرد. شواهد نشانگر انحرافات متعدد هسته ای ایران است.

درست است که پس از شوک نفتی دهه 1970 وابستگی غرب به منابع انرژی فسیلی بخصوص نفت کاهش یافته است اما شما هم قبول دارید که هنوز هم در بازار انرژی ، نفت کارکردهای خاص خود را دارد. این که اگر ایران تحت قوانین محدودکننده قرار گیرد و دست به مقابله به مثل بزند مثل قطع صادرات نفت و در اقدامی شدیدتر مسدود کردن تنگه استراتژیک هرمز و... که مطمئنا یک بحران انرژی را در بازار آسیب پذیر کنونی به دنبال خواهد داشت ، چه نظری دارید؛
ابتدا پاسخ بخش اول سوال شما را می دهم ؛ ایران در مقطع کنونی روزانه 2.250 میلیون بشکه نفت وارد بازار انرژی می کند. ما سعی کردیم با کاهش آسیب پذیری تولید و توزیع نفت خلیج فارس به عنوان نبض انرژی دنیا ، ظرفیت های پشتیبانی بیشتری را از طریق تولید بیشتر در عربستان سعودی و عراق افزایش دهیم اما قسمت دوم سوال شما ؛ ما قبلا به منظور محدود کردن آزادی ایران برای تهدید مسیرهای انتقال نفت و گاز از جمله تنگه هرمز اقداماتی کرده ایم . از طریق تدوین کنوانسیونی شبیه کنوانسیون مونتریو (Mounterio) به منظور غیرنظامی کردن تنگه هرمز و پیشنهاد توافقنامه ای برای محدود کردن حوادث احتمالی دریا که در حال انعقاد آن هستیم.

به اعتقاد ناظران سیاسی در برهه کنونی رویکردهای دوگانه و یا حتی چندگانه ای درباره پرونده هسته ای ایران اعمال می شود. حال بحث رژیم اسرائیل بماند ولی کشورهایی مثل هند و پاکستان نه عضو ان.پی.تی هستند نه پروتکل الحاقی 2+93 را امضاء کردند و نه... برای شما این شاخص های دوگانه و یا تبعیض هسته ای چگونه قابل توجیه است؛
این رویکردهای دوگانه ای که شما می گویید ، زیاد نمی تواند در جهان خارج واقعیت پیدا کند. حقیقت این است که ما در پرونده هسته ای ایران به دنبال اعتماد و اطمینان از فعالیت های هسته ای ایران هستیم اگر ایران بتواند با تعلیق نامحدود تمامی فعالیت ها این اعتماد را به جامعه جهانی بدهد که ما به آن اعتماد که گفتم برسیم ، در آن صورت شاید بتوان به ایران این فرصت را داد ولی قبل از آن ایران باید در دکترین های امنیتی خود از جمله حمایت از تروریسم ، دخالت در اوضاع عراق ، مداخله در سرزمین های اشغالی و... تجدیدنظر کلی کند. طبیعی است که اگر تهران نیز مانند دهلی نو و اسلام آباد با ائتلاف جهانی مبارزه با تروریسم و... همکاری کند ، می توان بیشتر درباره فعالیت های هسته ای ایران فکر کرد.

فکر نمی کنید مذاکرات تهران و واشنگتن حلقه مفقوده مذاکرات هسته ای ایران است و با شروع این روند می توان به فرجام نیک پرونده هسته ای ایران امیدوار بود؛
مذاکرات تهران و واشنگتن نه تنها درباره همکاری های منطقه ای مفید است بلکه می تواند به تقویت موضع ایران در منطقه نیز بینجامد. ضمن این که ما همواره از مذاکرات بدون پیش شرط استقبال می کنیم اما این که این مذاکرات حلقه مفقوده است ، باور آن مشکل است. ما جدا از نگرانی های امنیتی خود به دنبال تامین امنیت منطقه ای و بین المللی برای دوستان خود نیز هستیم.

غرب در چه صورتی حاضر می شود حق ایران را در دستیابی به چرخه کامل سوخت هسته ای و فرآوری اورانیوم بپذیرد؛
رئیس جمهور بوش همواره تصریح کرده است که اجازه نمی دهد ایران به تسلیحات هسته ای دست یابد. او در سخنرانی 18 ژوئن خود گفت جامعه جهانی باید با همکاری هم به ایران تصریح کند که ما ساخت تسلیحات هسته ای توسط این کشور را نمی پذیریم . این اعلام موضع صریحی است و قابل معامله نیست. تهران ابتدا باید به ادامه روند اعتمادسازی گذشته خود بازگردد. تعلیق فعالیت های هسته ای ایران آغاز کار است. ما باید ابتدا به نگرانی های خود درباره انحراف فعالیت های هسته ای ایران پایان دهیم که همه اینها نیازمند گذشت زمان است.

دورنمای توافق هسته ای ایران و غرب را که انگیزه ها و منافع کافی برای دو طرف داشته باشد ، چگونه ترسیم می کنید؛
این توافق وقتی صورت می گیرد که ابتدا رهبران عملگرا در ایران روی کار بیایند و دوم این که اروپا و امریکا با موضعی واحد وارد این موضوع شوند. برای امریکا پایان این ماجرا یعنی توقف برنامه هسته ای ایران حتی در سطح تحقیقاتی پژوهشی ، پایان تروریسم بر ضد اسرائیل و همکاری بی قید و شرط در عراق و افغانستان و برای ایران نیز پایان این ماجرا یعنی پایان تحریم های اقتصادی ایالات متحده و قبول ایران به عنوان یک بازیگر مشروع در منطقه.

گفتگو از: ارسلان مرشدی
newsQrCode
ارسال نظرات در انتظار بررسی: ۰ انتشار یافته: ۰

نیازمندی ها