در سطح بینالمللی بعد از مطرح شدن طرح خاورمیانه بزرگ، از سال 2003 درخواست قدرتهای حامی عربستان، حتی آمریکا، برای اصلاحات ساختاری در عربستان مطرح شد. هدف قدرتهای بزرگ از این درخواست آماده کردن متحدان منطقهای خود برای مقابله با تقاضاها و فشارهای داخلی بوده، اما موجب فشار بر این متحدان گردید؛ زیرا آنها با توجه به ساختارهای سنتی خود، تاب وقوع اصلاحات ساختاری را ندارند. از این رو با درخواست اصلاحات مخالفت کردند و در مقابل کشورهای خواستار ایجاد تغییر مقاومت کردند.
در سطح منطقهای نیز بعد از حمله آمریکا به عراق و سقوط صدام با تحولاتی که به وقوع پیوست، عربستان در موازنه منطقهای در موقعیتی ضعیف قرار گرفت. سعودیها برای جبران این ضعف به حمایت از گروههای تکفیری و مداخله در برخی کشورهای منطقه از جمله بحرین، عراق، سوریه و یمن روی آوردند، اما این سیاست آنها نتیجه مورد نظر را به بار نیاورد و به شکلگیری ذهنیت منفی نسبت به عربستان، در منطقه و در عرصه بینالمللی منجر شد. به گونهای که عربستان بهعنوان کشور حامی تروریسم در عرصه بینالمللی شناخته شد. وضعیتی که موقعیت عربستان را بیش از پیش تضعیف کرد.
به قدرت رسیدن ملک سلمان بعد از فوت ملک عبدالله در سال 2015 تغییراتی را در عربستان رقم زد که منجر به ولیعهدی محمد بن سلمان و قدرت گرفتن جوانهای قدرت طلب و ماجراجو در عربستان گردید. این تغییرات در عربستان چرخشهای سیاسی جدیدی را در عربستان رقم زد؛ چرخشهایی که تغییرات اخیر در سیاست داخلی و خارجی عربستان از نتایج آن است. به نظر میرسد حاکمان کنونی عربستان راه مقابله با فشارهایی را که از جهات مختلف بر نظام سیاسی عربستان وارد میشود، در جلب رضایت آمریکا و نزدیکی و همسویی هرچه بیشتر با کاخ سفید یافتهاند. جوانترهای خاندان سعودی مسنترها را قانع کردهاند که برای تقویت و بقای نظام سیاسی عربستان نیاز به تغییرات و مدرن سازی کشورشان دارند، البته تغییرات و مدرنسازیای که تحت کنترل خودشان باشد. از اینرو بهعنوان جریانهای نوگرا و خواهان تغییر مسنترها را راضی به تبعیت از خود کرده و آنها را عملا از جریان تصمیمگیری کنار زدهاند. چنان که ملک سلمان عنان اختیار را به فرزند 32 ساله خود سپرده است.
جوانهای نوگرای خاندان سعودی آمریکا و قدرتهای صنعتی را نیز قانع کردهاند که خود آنها آمادهاند اصلاحات ساختاری را از بالا صورت دهند و نیازی نیست براساس طرح خاورمیانه بزرگ قدرتهای صنعتی برای ایجاد تغییر در ساختارهای سنتی عربستان تلاش و هزینه کنند. اعلام آزادی زنان برای رانندگی و اینک دستگیری شاهزادگان مخالف با اصلاحات نوگراها با نام مبارزه با فساد، نمایشی از این آمادگی است. بعلاوه جوانهای جویای نام مسلط بر ریاض این اطمینان را به آمریکا دادهاند که آنها همسو با کاخ سفید آمادگی مقابله با ایران را دارند. از این رو میتوانند پلی برای اجرای سیاستهای آمریکا در غرب آسیا قرار گیرند.
سیاست جوانان به اصطلاح نوگرای حاکم شده بر ریاض همسویی کاملی با سیاستهای فرصتطلبانه و منفعتجویانه کاخ سفید عصر ترامپ یافته است؛ زیرا هم ایجاد تغییرات در ساختارهای سنتی عربستان را در پی میآورد، هم اجرای سیاست مقابله و مهار ایران را تسهیل میکند، و نیز امکان فروش سلاح بیشتر و بیشتر به کشورهای ثروتمند و نفتخیز منطقه را فراهم میسازد و آنچه را ترامپ اعلام کرده (سیاست دوشیدن کشورهای عرب) عملیاتی میکند. هدف محمد بن سلمان و همراهانش از راهی که آغاز کردهاند این است که بتوانند نظام سیاسی عربستان را روغنکاری کرده و کارآمد سازند تا بتوانند بر فشارهای چندجانبهای که بر آنها وارد میشود غلبه کنند. آنها با سیاستی که در پیش گرفتهاند بخوبی میتوانند منافع آمریکا را تامین کنند. اما این که بتوانند با عملکرد خود بقای نظام سیاسی عربستان و حفظ خود در قدرت را تضمین کنند تردید وجود دارد. مرور سرنوشت حاکمانی که در وضعیت مشابه آنها قرار داشتهاند و راه مشابه آنها را انتخاب کردهاند نشان میدهد این تردید جدی است.
دکتر حاکم قاسمی
عضو هیات علمی دانشگاه بینالمللی امام خمینی(ره)
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
عضو دفتر حفظ و نشر آثار رهبر انقلاب در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح کرد
جامجم» در گفت وگو با دکترسید محمد مرندی،مهمترین چالشهای پیشرو در دستیابی تهران و واشنگتن به توافق را بررسی کرد
سیدعبدالله صفیالدین، نماینده حزبالله در ایران: