در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
شبکههای تلویزیونی کشورمان نیز از این قاعده مستثنا نبوده و نمونههای زیادی با کیفیتهای متفاوت در این باب ساخته شده است. حال با توجه به فرا رسیدن هفته پلیس نگاهی کوتاه به چند نمونه موفق در این رابطه میاندازیم.
شلیک نهایی یک پلیس ایرانی
این سریال یکی از نخستین تلاشهای جدی برای شکلدادن پلیس ایرانی در قاب تلویزیون بود که مورد توجه مخاطبان نیز قرار گرفت. این در حالی است که فرم داستان و حتی شیوه روایت تا حدود زیادی متاثر از سینمای پلیسی هالیوودی است، اما محسن شامحمدی با ظرافت خاصی سروان کلانی را مجهز به وجوهی بومی کرده که نمونه آن را در دوستی قدیمیاش با جمشید جاعل و تلاش برای کمک به او حتی به قیمت جان خود شاهد بودهایم.
سرنخ: کارآگاه اوصیا، مصطفی و خانم جان
کیومرث پوراحمد در این مجموعه پلیسی تلاش فراوانی به خرج داده تا کارآگاهی کاملا ایرانی خلق کند و در قدم نخست هم به او لهجه اصفهانی بخشیده است. اوصیا با بازی درخشان جهانبخش سلطانی کارآگاهی است که برای حل پروندههای قتل به روش خود عمل کرده و در نهایت هم با هوش خویش گره از پروندهها باز میکند. در طرف دیگر شخصیتی به نام خانم جان (مادر امیرحسین اوصیا) قرار دارد که گهگاه به پسرش در حل معماهای پرونده کمک میکند. مصطفی هم در مقام دستیار، مکمل کارآگاه بوده و سر آخر هم با دختر اوصیا ازدواج میکند.
کارآگاه علوی و سفر به پروندههای جنایی دهه 20
بازسازی پروندههای واقعی یکی از شگردهای فیلمنامهنویسان و کارگردانها در آثار پلیسی است که مخاطب هم علاقه زیادی به آن دارد، بهویژه که پروندهها مربوط به گذشته بوده و در زمان خود سروصدای زیادی به پا کرده است. حسن هدایت نیز در سریال کارآگاه علوی دست روی همین نکته گذاشته و از طریق این شخصیت که شباهتهای فراوان به نمونههای مشهور غیر ایرانی خود دارد، وارد این پروندهها میشود. قانونمداری و ایستادن علوی مقابل زور را میتوان مهمترین وجه شخصیت او به حساب آورد که در نهایت موجبات تبعیدش را فراهم میکند.
دایره تردید و شخصیتی به نام سرهنگ پرتو
یکی از نمونههای درخشان و نزدیک به تعریف کلاسیکگونه پلیسی که توسط زندهیاد امیر قویدل کارگردانی شده، این مجموعه است؛ پروندههای واقعی که نویسندگان فیلمنامه به آن سر و شکل داده و جذابیتهای دراماتیک بخشیدهاند. مهمترین نقطه قوت این مجموعه تلویزیونی، بدون شک به پرداخت شخصیتهای اصلی و بعضا مکمل آن بازمی گردد که سرهنگ کمال پرتو در راس آن قرار دارد. پلیس کهنه کاری که از سالها سروکله زدن با پروندههای قتل خسته شده و این خستگی را آشکارا در حل معماهای آخرین پروندههای کاریاش مشاهده میکنیم.
یونس بهگر؛ پلیس جوان
سیروس مقدم در سریال پلیس جوان داستانی پرفرازو نشیب را روایت کرده که محوریت قطب مثبت آن را ستوان یونس بهگر به عهده دارد. پلیس وظیفه شناسی که وارد پروندهای مخوف شده که یک سر آن عمویی است که دخترش نامزد یونس است. به موازات این داستان با قصه مرگ مشکوک پدر یونس در گذشته همراه میشویم که ردپای برادر تبهکارش نیز در آن به چشم میخورد. در کنار یونس، شخصیت جذاب دیگری هم به نام ستوان مهاباد قرار دارد که برای مبارزه با تبهکاران سر نترسی داشته و سرانجام نیز در این راه شهید میشود.
خواب و بیدار و تبهکاری به نام ناتاشا
خواب و بیدار نخستین سریال پلیسی پرخرجی است که با مشارکت نیروی انتظامی توسط مهدی فخیم زاده ساخته شده و همچنان در بازپخشهایش هم مخاطبان زیادی دارد. حضور یک ضد قهرمان زن به نام ناتاشا که از هوش بالایی هم سود میبرد، مهمترین نقطه قوت کار است که تقابلی دیدنی را با قطب خیر داستان شکل میدهد. فخیمزاده برای ناتاشا که گذشته تلخ و سیاهی هم داشته، شناسنامه کامل و پروپیمانی تدارک دیده که به پیچیدهتر شدن این شخصیت کمک شایانی کرده است.
هوش سیاه و امنیت ملی در فضای سایبری
مسعود آبپرور در سریال موفق هوشسیاه از فرمول قدیمی و امتحان پس داده بازی موش و گربهوار دزد و پلیس بهره گرفته و تنها با واردکردن آنها به فضای سایبری به پیچیده تر شدن داستان کمک شایانی کرده است. در یک سو سرگرد احمدی از دایره مبارزه با جرایم اینترنتی و در سوی دیگر تبهکاری باهوش و مسلط به رایانه به نام کامران بوریایی که عضو یک باند خطرناک بینالمللی است. از تقابل این دو، درام خوبی شکل گرفته که مخاطب را مجذوب خود میکند. در سری دوم بار حادثهای داستان افزایش پیدا کرده و این بار در کنار کامران یک قاتل خطرناک هم قرار داده شده که وظیفهاش نابودی کامران به هر شکل ممکن است.
محمد جلیلوند
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
سید رضا صدرالحسینی در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح کرد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
سید رضا صدرالحسینی در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح کرد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
برای بررسی کتاب «خلبان صدیق» با محمد قبادی (نویسنده) و خلبان قادری (راوی) همکلام شدیم