رزمنده و آزاده دفاع مقدس در گفت و گو با جام جم آنلاین

روایت جانباز آزاده‌ای که کارشناس مسایل هسته‌ای شد

در چهار راه تیر دوقلو محله میدان خراسان در جنوب تهران بدنیا آمد. پس از اخذ دیپلم هم بصورت سرباز وظیفه ارتش و هم در قالب نیروهای بسیج مردمی داوطلبانه در جبهه‌های حق علیه باطل حضور یافت. همیشه فکر می‌کرد یا شهید می‌شود و یا مجروح به خانه بر می‌گردد. ولی هم به درجه جانبازی نایل آمد و هم اسیر شد. اما روایت‌گر دیروز جنگ تحمیلی، امروز پژوهشگر ارشد و تحلیلگر مسائل سیاسی با محوریت برنامه هسته‌ای است.
کد خبر: ۱۰۷۷۰۵۱
روایت جانباز آزاده‌ای که کارشناس مسایل هسته‌ای شد

به گزارش جام جم آنلاین ،حسن بهشتی پور از جانبازان و آزادگان سرافراز هشت سال جنگ تحمیلی است. وی علاوه بر حضور در جبهه ها دستی هم بر قلم داشته و مشاهدات جنگ را در حد توان به رشته تحریر درآورده و منعکس کرده است. بهشتی پور سالها در حوزه رسانه فعال بوده و از مدیران پیشین شبکه عرب زبان العالم بشمار می آید.

آموزش گام به گام روش های تحلیل سیاسی یکی از تالیفات این پژوهشگر مسایل سیاسی هسته ای است.

وقتی از میزان و نحوه جانبازی او سئوال می کنیم از پاسخ دادن پرهیز دارد. از چگونگی اسارتش که جویا شدیم احساس کردیم معذب می شود.

تنها در یک کلام گفت، معتقدم پاسخ به این سوال از ارج و قرب آدم می کاهد البته اگر ارج و قربی برای بنده از دوران دفاع مقدس به یادگار مانده باشد؟!


به هر روی بالاخره سر صحبت و گپ و گفت را با مهمان جام جم آنلاین اینگونه باز کردیم که در ادامه متن می خوانیم.

چطور شد که پا به صحنه نبرد با دشمن متجاوز گذاشتید؟

بنده افتخار داشتم در یک بزنگاه تاریخی و در زمان جنگ پس از اخذ دیپلم بخاطر تعطیلی دانشگاه ها به دلیل انقلاب فرهنگی به خدمت مقدس سربازی اعزام شوم و در لشکر 64 ارومیه از بهمن 59 تا بهمن 61 در مناطق جنگی به انجام وظیفه مشغول شدم. لذا اولین دوران حضور خود در جبهه های حق علیه باطل را در خدمت وظیفه عمومی تجربه کردم.

بعد از اینکه از سربازی برگشتم طی 3 نوبت بطور داوطلبانه و به عنوان یک بسیجی به جبهه ها بازگشتم که سال 67 در حالی که عضو لشکر 25 کربلا بودم در منطقه عملیاتی شلمچه به اسارت نیروهای بعث عراق در آمدم.

از حال و هوای اسارت برای ما بگویید چه حسی داشتید و در چه سنی اسیر شدید؟

اجازه می خواهم یک واقعیتی به شما بگویم. بنده اصلا تصور نمی کردم اسیر شوم و فکر اسارت ابدا به ذهنم خطور نمی کرد. زمانی که به اسارت نیروهای عراقی درآمدم فکر می کردم دیگر به پایان زندگی رسیده ام. ولی دوران آزادگی برای من سراسر درس و تجربه بود. چون وقتی شما در شرایط سخت قرار می گیرید انسان بیش از گذشته به جوهره وجودی خودش پی می برد.

حسن بهشتی پور در کنار مادر مرحوم‌ شان

در سن 27 سالگی اسیر شدم. تا پیش از این زمان باور داشتم به خیلی از مسایل زندگی اشراف پیدا کرده ام اما در طول اسارت انگشتان دست من یکی یکی باز شد و متوجه شدن چیزی در چنته ندارم. با اینکه دوران اسارت کوتاهی سپری کردم(836 روز) ولیکن روزگار بسیار گران قدری به واسطه کسب تجربه بر من گذشت. چرا که وقتی انسان در میان 4000 نفر زندگی می کند، بیش از پیش به مرحله خود شناسی دست می یابد. با این وجود این را هم اضافه کنم که حقیر نه قهرمان هستم و نه ضد قهرمان تنها فرد معمولی هستم که در مقطعی تا اندازه ناچیزی شاید دین خود را به مملکت ادا کرده باشد.

ظاهرا حین حضور در جبهه ادامه تحصیل هم می دادید؟

بله در آن مقطع من در دانشکده اقتصاد بابلسر مشغول به تحصیل بودم و از طریق بسیج دانشجویی به جبهه اعزام شدم. اتفاقا سال آخر رشته اقتصاد بودم که اسیر شدم. به هر حال دوران دفاع مقدس و زمان اسارت برای بنده سرشار از کسب تجربه بوده است. در مجموع احساس می کنم وسط عده ای انسان از خود گذشته و ایثارگر قرار گرفتم و از این بابت هم بسیار خرسندم یکی از بهترین دوران زندگی خود را در دفاع مقدس گذراندم.

این ایام برای شما تداعی گر چه موضوعاتی است؟

هفته دفاع مقدس همواره برای حقیر یادآور جان فشانی مردان و زنانی است که کاملا بی ادعا و بودن هیچ چشم داشتی برای دفاع از سرزمین خود پا به میدان نبرد گذاشتند و ما شاهد فداکاری رزمندگان اسلام بودیم. باید بگویم، از اینکه در سر بزنگاه تاریخی، کشورم را تنها نگذاشتم و سهم ناچیزی در دفاع از وطن اسلامی دارم خیلی خوشحال هستم.

شما در طول جنگ تحمیلی علاوه بر تحصیل به چه کارهای دیگری مشغول بودید؟

با توجه به اینکه اهل قلم و تحلیل سیاسی بودم از سال 62 وارد صدا و سیما شدم و بصورت برآوردی به تفسیر موضوعات سیاسی می پرداختم و البته این جرم را هم مرتکب شدم که همزمان با کار به ادامه تحصیل هم اشتغال داشتم.(با خنده ومزاح)

اولین حقوقی که گرفتید به خاطر می آورید؟

همان طور که عرض کردم ما بصورت برآوردی در سازمان مشغول بکار بودیم و استخدام رسمی نبودیم. به این معنی که به میزان مثلا 30 تفسیری که انجام می دادیم پس از ارزیابی محتوای آن به ما حقوق تعلق می گرفت. خوب بخاطر دارم اولین حقوقی که گرفتم 4هزار و 250 تومان بود.

اگر صحبت پایانی دارید بفرمایید؟

به هر حال در حد مقدورات آنچه می شد از حضور در دوران مقدس خدمتتان عرض کردم و چندان بطور تخصصی امکان صحبت ندارم. اما در جایگاه یک روایت گر جنگ باید گفت، موضوعاتی را بصورت قلمی به رشته تحریر در آورده ام. بنابراین بجز حضور فیزیکی در جبهه در حوزه نوشتاری و در بخش برون مرزی صدا و سیما آنچه از عهده من ساخته بود تلاش کردم کوتاهی نکنم.

البته به رغم اینکه صاحب قلم هستم اما خیلی برای من دشوار است که از نحوه جانبازی و اسارت خود مطلب بنویسم و اساسا حال خوبی برای گرد آوری آن نخواهم داشت.

newsQrCode
ارسال نظرات در انتظار بررسی: ۰ انتشار یافته: ۰

نیازمندی ها