پلیسم، ایستاده‌ام بر سر راهت که بگویم ...

ساعت از انتظار پایان شهریور خمیازه‌ای می‌کشد و بی‌تفاوت، همه ما را که نفس در گلوهایمان به دام افتاده به سخره می‌گیرد. ساعاتی پرالتهاب که هر لحظه‌اش می‌تواند آبستن خطری باشد، مرگ پدری، فرزندی یا مادری ... .
کد خبر: ۱۰۷۴۲۹۷
پلیسم، ایستاده‌ام بر سر راهت که بگویم ...

تابستان برخلاف ذهنیت کودکی برای پلیس، دیگر زرد نیست، سیاهی شده که هر آوارش هر آن برسر هموطنی سایه می‌اندازد و کوچک‌ترین غفلتی مرگ را احضار می‌کند. جاده ایمن نیست، خودرو به‌روز نیست، ... نیست و نیست و نیست. ولی ما که هستیم، عقل که هست، دوراندیشی که هست. بر سر ما چه آمده!؟ غفلت که زاییده بیرون نیست از درون تهی سرچشمه می‌گیرد. آنچه مسافر را به سرمنزل مقصود می‌رساند، همت و دوراندیشی اوست، اوست که می‌داند راه چه شرایطی دارد، خودرو چه نقایصی دارد و رانندگی با چه شرایطی برای او بی‌خطر است. هموطنم کاش می‌شد در تمام طول مسیرت در کنارت بنشینم، هر خطایت را متذکر شوم تا این‌گونه لجوجانه به سمت مرگ نشتابی. می‌دانی که تفاوت رسیدنت، دقایقی بیش نیست با این حال با حداکثر سرعت می‌رانی. می‌دانی در طول مسیر بارها خوابت برده و لطف الهی از مرگ نجاتت داده با این حال می‌خوابی و می‌رانی. بارها مرا بر سر صحنه تصادفات غم‌انگیز دیگران دیده‌ای، با این حال با عبور رندانه از من پلیس، مشتاقانه به آغوش مرگ می‌شتابی. هموطنم، پلیسم، ایستاده‌ام بر سر راهت که بگویم: او که پیش از تو به مرگ شتافت، سرعتش زیاد بود، نمی‌شنوی و می‌روی. ایستاده‌ام بر سر راهت که بگویم او که تا آخر عمر زمین‌گیر شد خواب‌آلوده بود و واژگون شد. نمی‌شنوی و می‌روی. ایستاده‌ام بر سر راهت که بگویم آخر شهریور که می‌شود آسمانم سیاه است. بیا و در این روزهای پایانی شهریور دقت و همت کن تا کمتر به سوگ عزیزانمان بنشینیم و برعکس به تلاش بپردازیم و به رشد فرهنگی‌مان در عبور و مرور افتخار کنیم.

سردار تقی مهری

رئیس‌پلیس راهنمایی و رانندگی

newsQrCode
ارسال نظرات در انتظار بررسی: ۰ انتشار یافته: ۰

نیازمندی ها