یک نفر از آنها به طناب دار نزدیک شد و پنج زندانی دیگر از جمله دو پسر نوجوان به حبس، تبعید و کار در خانه سالمندان محکوم شدند.
فرجام قتل مقابل مدرسه
به گزارش جامجم، متهم نخستین پرونده، پسری 16 ساله است که 4 اردیبهشت 95 هممدرسهای نوجوان خود را با ضربه چاقو کشت. او در جلسه دادگاه با درخواست قصاص پدر و مادر مقتول روبهرو شد و گفت: «تازه به مدرسه جدید در فاز یک شهرک اندیشه کرج رفته بودم و همه حواسم به درس خواندن بود اما پس از مدتی با چند نفر از بچههای مدرسه درگیر شدم و یکی از آنها به نام وحید، تهدیدم کرد. موضوع را برای دو نفر از دوستانم تعریف کردم و آنها گفتند وحید و دوستانش با چاقو و ساطور سر قرار میآیند. خیلی ترسیدم برای همین از انباری خانهمان یک چاقو برداشتم و درجریان درگیری ناخواسته مرتکب قتل شدم. در پایان دادگاه، قضات شعبه هفتم با استناد به ماده 91 قانون مجازات اسلامی، متهم را فاقد رشد و کمال عقلی در زمان قتل دانسته و با تبرئه از قصاص به پنج سال نگهداری در کانون اصلاح و تربیت و پرداخت دیه محکوم کردند.
قصاص «پلنگ» و نجات پسرش از طناب دار
دومین پرونده متعلق به هوشنگ، مشهور به پلنگ و پسر نوجوانش است که در یک نزاع دسته جمعی با قمه مرتکب قتل شدهاند.
هوشنگ که نگهبان دانشگاه بود در برابر درخواست قصاص اولیای دم، گفت: «مدتها قبل از حادثه متوجه ارتباط پیامکی همسرم با یکی از بستگان مقتول شدم اما نتوانستم او را پیدا کنم. روز حادثه، 20 آبان 92، پسرم کامران را از آموزشگاه زبان سوار خودرو کردم و به سمت خانه راه افتادم. وقتی به دسته عزاداری مقتول و دوستانش در پاکدشت رسیدم، قصد عبور از میان آنها را داشتم که برادر مقتول جلوی ما را گرفت. تعدادشان زیاد بود و درگیر شدیم. یک قمه داخل خودرو داشتم. آن را برای تسویهحساب با مرد مزاحم خریده بودم. با آن ضربهای به مقتول زدم و فرار کردم. پسرم در این حادثه هیچ نقشی نداشت.»
در پایان دادگاه، قضات شعبه چهارم، هوشنگ را به قصاص و کامران را با توجه به ماده 91 قانون مجازات اسلامی به پنج سال نگهداری در کانون اصلاح و تربیت محکوم کردند.
قتل با دروغ ناموسی
سومین پرونده مربوط به پسری است که در 18 سالگی با یک دروغ ناموسی وارد نزاعی دستهجمعی در پارک لاله شد و پسری جوان را با چاقو کشت.
او با رضایت اولیای دم از قصاص نجات یافت و در آخرین جلسه دادگاهش گفت: «17 شهریور 92، یکی از دوستانم به نام رضا تماس گرفت و گفت چند نفر در پارک لاله برای خواهرش مزاحمت ایجاد کرده و درگیر شدهاند. چاقو برداشتم و خودم را رساندم. مقتول چند مشت به صورتم زد. وقتی چاقو را دستم دید فرار کرد و من هم دنبالش دویدم. ناگهان ایستاد و چاقو در کتفش فرو رفت.» قضات شعبه دوم، متهم را به شش سال حبس محکوم کردند.
رهایی از قصاص زن کارتن خواب
پرونده آخر نیز مربوط به قتل یک زن کارتنخواب با ضربه جسم سخت است. متهمان یک زن و مرد هستند که در جلسه دادگاه قتل را گردن هم انداختند. کریم گفت: «پونه کارتنخواب بود و شیشه میکشید. او را به خانهام در خیابان قزوین بردم تا ترک کند. چند ماه کنار من و خواهر و مادرم زندگی کرد تا اینکه در خیابان با سمیه آشنا شدم. گفت جایی برای ماندن ندارد برای همین او را هم به خانهام بردم. نیمههای شب 24 آبان 93، با تماس خواهرم از درگیری پونه و سمیه باخبر شدم. وقتی خودم را رساندم دو سیلی به هر دویشان زدم. پونه ناگهان بیحال شد و روی زمین افتاد. خواهرم اورژانس خبر کرد اما او در بیمارستان فوت کرد.» سپس نوبت به سمیه رسید. او نیز اظهار بیگناهی کرد و گفت: در باجه تلفن با کریم آشنا شدم. گفتم با شوهرم اختلاف دارم و جای امن میخواهم. او مرا به خانهاش برد و با خواهر و مادرش آشنا کرد. شب حادثه با صدای داد و فریاد متوجه درگیری شدم. »
قضات دادگاه پس از پایان محاکمه، قتل پونه را شبهعمد تشخیص دادند و هر دو متهم را به پرداخت دیه، سه سال حبس و 99 ضربه شلاق محکوم کردند. همچنین کریم به چهار سال تبعید در شهرهای دورافتاده و سمیه به چهار سال کار اجباری در خانه سالمندان نیز محکوم شدند.
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
یک کارشناس روابط بینالملل در گفتگو با جامجمآنلاین مطرح کرد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد