ساز و کارهای مقابله و دفاع در برابر تهاجم‌های فرهنگی، موضوعی است که بارها مورد مطالعه و بررسی قرار گرفته است، اما در این میان، از لزوم فرا رفتن از دفاع و مقابله و پیشدستی‌کردن در مقوله تهاجم فرهنگی غفلت شده است. هویت‌نمای این غفلت، سویه‌های جدیدی است که در مصادیق تهاجم فرهنگی با آن روبه‌روییم و بدیهی است که هر دستگاه فرهنگی اگر صرفا به دفاع در مقابل هجمه‌ها دل‌خوش کند، نمی‌تواند در طولانی‌مدت همه ورودی‌ها را ببندد. اهل ورزش مثل معروفی دارند و می‌گویند «بهترین دفاع، حمله است».
کد خبر: ۱۰۶۲۵۳۳
بهترین دفاع، حمله است!
اگر چنین گزاره‌ای را بخواهیم به ساحت فرهنگ تسری بدهیم، باید بگوییم می‌توان از مسیر تبادل فرهنگی، گفتمان‌های فرهنگی انقلاب را ترویج کرد، نه این‌که صرفا در راستای صیانت از آنها به حفاظت منفعلانه پرداخت. این، موضوعی است که در بیانات رهبر انقلاب نیز آشکارا مورد تاکید قرار گرفته اما حساسیت‌ها در رابطه با اجرای آن، چندان عمل‌گرایانه نبوده است.

مدافعان حرم از خاک دشمن شروع کردند

هنوز کسی آن نگاه نافذ شهید حججی به لنز دوربین فیلمبردار تکفیری را از یاد نبرده است؛ آن دو چشمه نور که ترجمان ایثار و شجاعت بودند در زمینی که داعش، داعیه اسلام در آن دارد؛ قرائتی بشدت منحرف از بن‌مایه‌های اصیل اسلام ناب. اما آیا همان‌قدر که جوانان این سرزمین، بهترین دفاع از کیان ملی و مذهبی را حمله به خاک دشمن در عراق و سوریه یافته‌اند، ما نسبت به تهاجم و صدور گفتمان‌های فرهنگی‌مان حساسیت‌های لازم را به خرج داده‌ایم؟ حالا که مدافعان حرم، از دفاع از داخل مرزها فراتر رفته و به قلب دشمن قصاب زده‌اند، ما اهل فرهنگ قصد نداریم به خاکریز فرهنگ‌های منحط غربی حمله بریم؟

مشاور فرهنگی و رسانه‌ای فرمانده سپاه پاسداران اسلامی معتقد است آن‌قدر در این مقوله کاستی داشته و کاهلی کرده‌ایم که امروز، آسیب‌های وارده از تهاجم فرهنگی، به شدیدترین انواع خود رسیده است.

حمیدرضا مقدم‌فر در گفت‌وگو با جام‌جم با اشاره به این‌که تبادل فرهنگی و جنگ نرم، به عنوان دو مقوله‌ای مطرح است که سال‌هاست با آنها درگیریم، می‌گوید: «امروز به سخت‌ترین نقاط جنگ نرم رسیده است. بروز این وضع به عوامل متعددی بستگی داشته است؛ نخست باید درباره غفلت مسئولان و نخبگان سخن گفت که به خاطر تاثیرگذاری بیشترشان، کاستی از جانب آنان شرایط را سخت‌تر می‌کند. این غفلت، ناشی از ضعف در درک مناسبات برقرار در جنگ نرم و تهاجم فرهنگی است.»

این کارشناس مسائل استراتژیک، در ذکر دلایل بعدی می‌افزاید: «دلیل بعدی، کم‌کاری و سهل‌انگاری‌ها در عرصه فرهنگ و تجهیز نامناسب به ادوات مبارزه فرهنگی است چه از جانب دستگاه‌ها و نهادهای مسئول و چه نهادهایی که انتظار می‌رود وارد کارزار شوند. دقت داشته باشیم که دلیل صدور فرمان آتش به اختیاری از سوی رهبر معظم انقلاب نیز همین کاستی‌هاست. این غفلت‌ها و کم‌کاری‌ها و کج‌فهمی‌ها و منتظر دستگاه‌های فرهنگی‌شدن‌ها برای دشمن فرصت ایجاد کرده است. فرصت‌های او تهدید‌های ماست. زودتر باید فکری کرد، چون ادامه استقرار این وضع برای اصل نظام خوب نیست.»

رفع نواقص دفاع پیش‌شرط‌های حمله

مقدم‌فر معتقد است که ما هنوز در دفاع و مقابله برابر تهاجم فرهنگی بیگانه دچار مشکلات عدیده‌ای هستیم و همین، کار ما را برای تعیین استراتژی‌های حمله سخت کرده است.

مسئول ستاد نشر و تبلیغ نامه رهبر انقلاب به جوانان اروپا و آمریکای شمالی، در این باره می‌گوید: «در جنگ نرم فرهنگی ما هم در عرصه تدافعی و هم در پدافند دچار مشکلیم. بهترین دفاع، حمله است؛ درست است دفاع باید از حمله شروع شود. باید زودتر به آفند و تهاجم برسیم. اما چه باید کرد؟ باید مقدمه طی شود. فهم مناسبات باید در همگان ایجاد شود. باید دائما اطلاع‌رسانی و آگاهی‌بخشی و بصیرت‌افزایی کنیم. این گام اول است.»

او درباره گام‌های بعدی رسیدن به مقدمات به حمله فرهنگی به خاکریزهای دشمن، ادامه می‌دهد: «امروز هم که از ساختارهای رسمی ناامید هستیم، باید ظرفیت‌های فراوان انقلاب را که عمدتا در حوزه اشخاص است و این افراد هستند که ظرفیت‌ها را معنی می‌دهند، فعال کنیم. این ظرفیت‌ها پراکنده است. باید ضمن آتش‌به‌اختیاربودن، حرکت‌های جبهه‌ای و قرارگاهی آغاز شود».

مقدم‌فر با تاکید بر این‌که استفاده‌اش از این ادبیات نظامی به تاسی از ادبیات رهبر انقلاب است، می‌افزاید: «تاکید ایشان با این ادبیات نظامی به این دلیل بود که همگان حس کنند عرصه فرهنگ هم امروز، عرصه جنگ است. و چون نرم است، حس نمی‌شود. اگر یادتان باشد کاندولیزا رایس، وزیر خارجه پیشین ایالات متحده گفته بود با ایرانی‌ها باید مبتنی بر پروژه قورباغه رفتار کرد. این، همان با پنبه‌سربریدن ماست. گفته بود ایرانی‌ها نباید حس کنند مورد حمله قرار گرفته‌اند و الا موفق نمی‌شویم». او با ذکر این مقدمه می‌گوید: «بنابراین باید جبهه‌ای عمل و ظرفیت‌ها را آزاد کرد. آتش به اختیارها باید در عرصه جنگ فرهنگی با هم تعامل و هم‌افزایی داشته باشند. اینها باید به قرارگاه مرکزی وصل شوند و این قرارگاه باید تقسیم کار کند؛ کاری که دقیقا دشمن ما انجام می‌دهد».

مقدم‌فر با تشریح استراتژی‌های دشمن که در ظاهر پراکنده است، می‌گوید: «باید دقت کنیم که این اقدامات، از اتاق فکر و قرارگاه‌های مشخص و منابع مالی منسجمی حمایت می‌شوند. امروز فناوری اطلاعات و اینترنت باید برای ما فرصت باشد. اگر غفلت کنیم همین فرصت تبدیل به تهدید می‌شود.»

‌حسین جابری‌انصاری نیز معتقد است تا وقتی منفعلانه برخورد می‌کنیم طرفی در ترویج گفتمان‌های فرهنگی‌مان نخواهیم بست.

معاون عربی و آفریقایی وزارت امور خارجه ایران که دیروز مهمان روزنامه جام‌جم بود، پیش‌شرط‌های فعالیت در فضای فرهنگی را خلاقیت و تولید می‌داند و می‌گوید: «باید دست از انفعال برداریم و با خلاقیت دست به تولید بزنیم. تا وقتی تولیدات فکری و فرهنگی در راستای ترویج گفتمان‌‌های انقلاب اسلامی نداشته باشیم، حتی نمی‌توانیم از آنها دفاع کنیم. بنابراین ما راهی جز محکم کردن بنیان‌های فرهنگی و صدور ارزش‌ها و باورهای خود با ادبیات خلاق نداریم. ما بایستی تولیدات فرهنگی خود را با مفاهیم قابل درک افزایش دهیم و از انفعال فرهنگی دور شویم.»

انقلاب، گل پیروزی بود

احمد مازنی، عضو کمیسیون فرهنگی مجلس شورای اسلامی نیز در گفت‌وگو با جام‌جم اما معتقد است ما در موضوع تهاجم و صدور گفتمان‌هایمان، آن‌چنان هم ضعیف نبوده‌ایم و دامن‌زدن مدام به این‌که ما بشدت در معرض حمله‌ایم و در بسیاری از جبهه‌ها آسیب‌ دیده‌ایم، اعتماد به نفس ما را از بین می‌برد. دلیلی که مازنی بر این باور خود می‌آورد، وقوع انقلاب اسلامی است. او در توضیح این باور خود می‌گوید: «انقلاب اسلامی به نوعی حرکتی تهاجمی علیه فرهنگ غالب بود. این‌طور نیست که فقط ما مورد تهاجم واقع شده باشیم، دیگر کشورها و به‌خصوص کشورهای مشرق‌زمین همواره مورد هجمه فرهنگی و اجتماعی قرار گرفته‌اند. انقلاب اسلامی اگر نگوییم تنها مورد، می‌توانیم بگوییم یکی از مهم‌ترین مصادیق هجمه‌های فرهنگی به فرهنگ غالب و حاکم بر جهان بوده است؛ ما با انقلابمان، به آن سیستم که روحی سلطه‌طلب دارد و در کار مبارزه با دیانت و سنت‌ها و ارزش‌های انسانی بوده، هجمه کرده‌ایم. این بسیار مهم است اما نادیده‌اش می‌گیریم. دامن‌زدن به این مبحث، داشته‌های ما را تقلیل می‌دهد و اعتماد به نفس را از ما می‌گیرد.

این نماینده مجلس در پاسخ به این پرسش که «آیا ما توانسته‌ایم از پیامد اصلی انقلاب اسلامی در حمله به فرهنگ منحط غربی، که همان کسب استقلال است، محافظت کنیم؟» می‌گوید: «معتقدم که این حمله در انقلاب متوقف نشد و ادامه داشته است؛ در دوران دفاع مقدس و پس از آن هم ما حمله برده‌ایم حال با مقداری افت و خیر. توجه داشته باشیم که تک و پاتک است. جنگ است. شبیخون است. به تعبیری که حضرت آقا از جنگ نرم دارند توجه کنیم. این ادبیات با این‌که نظامی است اما از شخصیتی صادر می‌شود که شاکله شخصیتی‌اش، فرهنگی است. ایشان دانش و منش فرهنگی دارد و استفاده از این اصطلاحات به خاطر توجه‌دادن ما به موضوع است.»

احمد مازنی که حساسیت‌های فراوانی در حوزه‌های خرد و کلان فرهنگ و هنر دارد، با اشاره به این‌که فرهنگ نیز مانند باقی حوزه‌ها اسیر تکنولوژی شده است، می‌گوید: «تکنولوژی غالب امروز توانسته مهم‌ترین تاثیرات را بگذارد. از سویی رسانه، مفاهیم جدیدی به خود پذیرفته و فقط روزنامه‌ها نیستند که تاثیرگذارند بلکه با یک گوشی، اطلاعات حتی در دسترس بچه‌هاست. در نتیجه شرایط با تداوم این هجمه، سخت شده است. مهم‌ترین مساله ما این است که نحله‌‌های مختلف فرهنگی که درون نظام تعریف می‌شوند، به جای این‌که در مسیر هم‌افزایی قرار بگیرند در جهت اثبات خودشان‌اند و چه‌بسا گاه با هم در تعارض‌اند. این نحله‌ها شامل روشنفکران ، نویسندگان، هنرمندان و اهالی دانش در فضای دانشگاه و حوزه علمیه و همچنین نهادهای فرهنگی مثل صداوسیما، سازمان تبلیغات اسلامی، وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی و کمیسیون فرهنگی مجلس و... می‌شوند. این مجموعه‌ها هر کدام در مسیری هزینه می‌کنند اما هم‌افزایی ندارند و گاه برعکس، اتلاف منابع هم صورت می‌گیرد. باید به سمتی برویم که این مجموعه عناصر، چه سرمایه انسانی خارج از حاکمیت مثل ان‌جی‌اوها و نهادهای فرهنگی غیردولتی و هم دستگاه‌های پشتیبان، هم‌افزا شوند.»

سازوکارهای حمله در عصر فراپیچیده

مازنی علاوه بر اشاره به وظایف نهادهای مردمی، درباره نقش موثر دولت و حاکمیت در این باره می‌گوید: «حاکمیت باید در عرصه فرهنگ نیز مانند عرصه‌های اجتماعی و اقتصادی، نظارت، پشتیبانی و سیاستگذاری بکند و تنها به مباشرت، مبادرت نورزد. مثالی بزنم؛ بین شبکه‌های تلویزیونی، بی‌بی‌سی، داعیه استقلال دارد و تلاش هم دارد خبرهای مخالف و موافق را پوشش دهد. اما می‌دانیم که این بنگاه خبرپراکنی را حکومت انگلیس پایه‌گذاری و حمایت کرده. آن‌قدر راست می‌گوید تا یک روز دروغ بزرگش باور شود. مثل تاثیرگذاری‌اش در کودتای سال 32 که ما ایرانیان لمسش کرده‌ایم. از سوی دیگر، هالیوود را همه فکر می‌کنند مجموعه‌ سینمایی و هنری مستقلی است. ظاهرش هم همین است. اما هالیوود کاملا حرفه‌ای گفتمان آمریکایی‌کردن دنیا را ترویج می‌کند. تفاوت این دو مثال، در این است که انگلیسی‌ها هر جا بخواهند حاکم شوند، سنت‌های آنجا را مختل نمی‌کنند، اما آمریکایی‌ها می‌گویند باید سنت‌هایتان را کنار بگذارید. دقت داشته باشید این را پنتاگون انجام نمی‌دهد، بلکه هالیوود انجام می‌دهد. حال باید پرسید آیا ما توانسته‌ایم با رسانه‌های‌مان و مجموعه‌های فرهنگی‌مان، نیروهای معتقد به اسلام و نظام را که ظرفیت دارند کمک کنیم تا سازماندهی شوند و بعد با هدایت ما عمل کنند.» این عضو کمیسیون فرهنگی مجلس شورای اسلامی، با فراپیچیده‌ خواندن عصر حاضر می‌گوید: «ما از این وضع باید عبور کنیم تا متناسب با عصر فراپیچیده عمل کنیم. در این عصر، بحران‌ها به شکل بحران ظاهر نمی‌شوند و فرابحران می‌شوند. بهنگام باید تصمیم بگیریم. امروز نیازمند چابکی، کاهش تصدی‌گری و هماهنگی و هم‌افزایی هستیم؛ هماهنگی با پذیرش نظرات مختلف ذیل گفتمان‌‌های اصیل انقلاب، امام و رهبری».

موضع هجومی داشته باشید نه دفاعی

اتخاذ موضع تهاجمی به جای موضع تدافعی در مقابل تهاجم فرهنگی، همواره در بیانات رهبر انقلاب اسلامی، مورد تاکید قرار گرفته است. از جمله ایشان در تاریخ چهارم آذرماه هزاروسیصدوهفتادویک در جمعی فرموده‌اند: «یک روز در جلسه مفصلی پاسخ به سؤالات می دادم و یک نفر راجع به موضوعاتی که بنده به آنها می‌پرداختم، نامه‌ای نوشته بود. من نامه‌ها را می‌خواندم و جواب می‌دادم.

یک نفر نوشته بود شما در مقابل این حرف چه حرفی را مطرح کرده بود، چه دفاعی دارید؟ بنده نامه‌اش را خواندم و گفتم در مقابل این حرف هیچ دفاعی ندارم؛ هجوم دارم! دفاع کدام است. الان هم حقیقت قضیه این است؛ شما در مقابل تهاجم دشمن باید موضع هجومی داشته باشید، نه دفاعی. ما در موضع حمله هستیم؛ ما در موضع تهاجم هستیم. آن فرهنگ غلط است. حال ما بیاییم به آن فرهنگ غلط اجازه دهیم که در هنر ما وارد شود؟!»

newsQrCode
ارسال نظرات در انتظار بررسی: ۰ انتشار یافته: ۰

نیازمندی ها