بررسی علل نوسانات بورس در گفت‌وگو با عضو کمیسیون پول و سرمایه اتاق بازرگانی تهران

بازار سرمایه را نمی‌توان از اقتصاد کشور جدا کرد

بازار سرمایه در روزهای گذشته نوسانات زیادی را تجربه کرد و باعث شد برخی سهامداران سود و بسیاری دیگر زیان کنند. این که چه عواملی باعث نوسان شاخص‌ها در بازار سرمایه می‌شود و چگونه باید با آن مقابله کرد، موضوع گفت‌وگوی جام‌جم با عباس آرگون کارشناس بازار سرمایه و عضو کمیسیون پول و سرمایه اتاق بازرگانی تهران است. وی معتقد است نرخ بالای سود بانکی اکنون یکی از موانع مهم ورود سرمایه به بازارهای غیربانکی است. مشروح این گفت‌وگو را بخوانید:
کد خبر: ۱۰۴۱۲۰۴
بازار سرمایه را نمی‌توان از اقتصاد کشور جدا کرد

چرا در روزهای اخیر شاهد نوسانات زیادی در بازار سرمایه هستیم؟

چهارشنبه گذشته عملیات تروریستی در حرم مطهر امام خمینی(ره) و مجلس شورای اسلامی صورت گرفت و همین موضوع باعث شد تا بازار سرمایه با ریزش شاخص همراه شود. البته قبل از این ماجرا هم نوساناتی در بازار سرمایه به وجود آمد که ناشی از وضعیت اقتصادی در کشور است. بالاخره بازار سرمایه را نمی‌توان از اقتصاد کشور جدا کرد. همه اتفاقاتی که در بازارهای دیگر رخ می‌دهد در بازار سرمایه خودشان را نشان می‌دهند. استنباط من این است که تا چند ماه آینده اتفاق خاصی در بازار سرمایه رخ نخواهد داد. شرایط اقتصادی کشور هنوز آن طور که باید و شاید، پویایی لازم را ندارد و بازار سرمایه نیز به تبع این موضوع هنوز در رکود قرار دارد.

به نظر شما اقتصاد کشور و به تبع آن، بازار سرمایه چه زمانی به رونق می‌رسد؟

تا وقتی منابع جدیدی وارد بازار نشود، تحولی را شاهد نخواهیم بود. به نظر می‌رسد دولت باید اولویت خود را در بخش اقتصاد و رفع معضل رکود معرفی کند تا اقتصاد و بازار سرمایه بیشترین سود را کسب کنند. در این خصوص شرکت‌های بورسی می‌توانند سوددهی بیشتری داشته باشند و رونق و افزایش شاخص را رقم بزنند.

بانک‌ها چه تاثیری در به رونق نرسیدن بازار سرمایه داشتند؟

بازارهای موازی که الان فعال هستند با توجه به بازدهی بالایی که دارند رغبت ورود سرمایه به بورس را گرفته‌اند. بانک‌ها یکی از این بازارهاست. بانک‌ها با توجه به شرایطی که دارند و سودی که پرداخت می‌کنند عملا اجازه استقبال از بازار سرمایه را نمی‌دهند.

بازدهی بازار سرمایه را چگونه ارزیابی می‌کنید؟

در سال گذشته بازار سرمایه، بازدهی منفی داشته است. تصور کنید یک فرد سرمایه خود را وارد بازار پول کرده و سود بدون ریسک دریافت می‌کند . از سوی دیگر اگر وارد بازار سرمایه کند، در این صورت نه تنها سود کسب نمی‌کند بلکه ممکن است بخشی از سرمایه اصلی خود را نیز از دست بدهد. بانک‌ها با نرخ مؤثر بالای 23 درصد می‌توانند جذب پول کنند و این پول به سمت بازار سرمایه نخواهد آمد.

در اقتصاد هر کشوری بازار سرمایه، معرف وضعیت اقتصادی آن کشور محسوب می‌شود و صاحبان سرمایه با توجه به سودی که شرکت‌های این بخش پرداخت می‌کنند اقدام به سرمایه‌گذاری می‌کنند که این وضعیت در ایران کمی متفاوت است و بازارهای زیادی برای ورود سرمایه وجود دارد که برخی از آنها با وجود قدرت زیاد، کارایی اقتصادی ندارند و تنها به جذب پول مشغول هستند که بانک‌ها نمونه‌ای از آنهاست.

در صحبت‌هایتان به منابع جدید اشاره کردید. این منابع از کجا باید تأمین شود؟

اگر بتوانیم از منابع خارجی وارد بازار سرمایه کنیم، مفید خواهد بود. از سوی دیگر افزایش سرمایه شرکت‌ها می‌تواند بخشی از نقدینگی مورد نیاز بازار سرمایه را تأمین کند.

یکی از مشکلاتی که بعد از برجام با کشورهای غربی داریم، رفع نشدن تحریم‌های بانکی است و با این شرایط آیا شرکتی حاضر به سرمایه‌گذاری در ایران خواهد بود؟

سخت، اما شدنی است. یکی از ملزومات بازار سرمایه اکنون نقدینگی است.

نقدینگی در کشور حدود 1300 هزار میلیارد تومان است. از این میزان نقدینگی نمی‌توان امیدوار بود که مقداری از بازار سرمایه سر در بیاورد؟

نقدینگی موجود در کشور منجمد است و به دلیل شرایط رکودی سرعت گردش نقدینگی در کشور پایین آمده و تا زمانی که سرعت گردش نقدینگی افزایش نیابد، نمی‌توانیم شاهد رشد بازار سرمایه باشیم. از سوی دیگر ما باید تلاش کنیم توازنی بین بازار سرمایه و سود بانکی ایجاد کنیم. سود بانکی اکنون اجازه ورود نقدینگی به هیچ بازاری را نمی‌دهد. در بانک‌ها اکنون سود بدون ریسک و مالیات پرداخت می‌شود. در حالی که ممکن است در بازارهای دیگر ریسک را شاهد باشیم. هیچ کس حاضر نمی‌شود شرایطی که اکنون بانک‌ها برای جذب سرمایه در نظر می‌گیرند را رها و سرمایه خود را به بازارهای دیگر منتقل کند.

آیا بانک‌ها حاضر به پرداخت سود قانونی مطابق با تورم خواهند شد؟

اگر کاهش سود بانکی رخ ندهد بسختی می‌توانیم سرمایه را به بخش‌های مولد اقتصادی هدایت کنیم. چون اگر ملاک ما تورم باشد تورم حدود 10 درصد است، اما سود بانکی که پرداخت می‌شود حدود 23 درصد است که هیچ منطقی با هم ندارند. وقتی بانک 23 درصد سود به سپرده‌گذار می‌دهد باید تسهیلات را با حداقل سود 27 تا 30 درصد پرداخت کند که اگر وام‌گیرنده برای تأمین سرمایه در گردش کارخانه تولیدی خود آن را دریافت کند، قطعا با مشکل بازپرداخت روبه‌رو خواهد شد. به این دلیل که هیچ کسب و کاری نیست که بتواند 30 درصد سود پول و سود کارخانه را به دست آورد.

عملکرد بانک مرکزی را در این باره چگونه ارزیابی می‌کنید؟

به نظر می‌رسد نگاه‌ها در این زمینه، باید کلان و سیستمی باشد. بانک مرکزی به عنوان نهاد نظارتی باید کاهش نرخ سود بانکی را پیگیری کند، اما نباید ریشه به وجود آمدن این موضوع را فراموش کرد. بعد از جهش ارزی که در سال 91 اتفاق افتاد، تعادل عرضه و تقاضای پول بر هم خورد و رشد منفی اقتصادی نیز مشکلات زیادی را به کشور تحمیل کرد. اکنون یکی از معضلات اقتصاد کشور بدهی دولت و سرمایه‌گذاری بانک‌ها در بخش‌هایی است که رکود در آن حاکم است و باعث کند شدن گردش پول شده است.

بعد از انتخابات ریاست‌جمهوری برخی رسانه‌ها عنوان می‌کردند اگر حسن روحانی به عنوان رئیس‌جمهور انتخاب نمی‌شد، بازار روند کاهش شاخص را طی می‌کرد. سؤال اینجاست که با این وضعیت چرا اینقدر زود تأثیر انتخابات از بازار سرمایه رخت بست؟

زمانی که رئیس‌جمهور انتخاب شد، افزایش شاخص اتفاق افتاد، اما این موضوع به آن معنا نیست که اگر فرد دیگری انتخاب شده بود حتما روند بازار منفی بود. حتما عکس العمل‌هایی را از بازار شاهد بودیم اما این که بگوییم مثبت یا منفی می‌شد خیلی قابل درک نیست. بازار نسبت به سیاست‌های آقای روحانی در چهار سال گذشته آشنا شده و اتفاق خاصی در رشد شاخص شاهد نبودیم. هیجانات اولیه‌ای در زمان اعلام رئیس‌جمهور منتخب در بازار به وجود آمد، اما تغییرات دیگری اتفاق نیفتاد. همه این موضوعات هم نشأت گرفته از رکود اقتصادی است.

newsQrCode
ارسال نظرات در انتظار بررسی: ۰ انتشار یافته: ۰

نیازمندی ها