مرد جوان در دادگاه خانواده:

از رفتارهای بچگانه همسرم خسته شده‌ام

شوخی‌های بیش از حد و رفتارهای بچگانه صدف، باعث شد زندگی مشترکش شش ماه بیشتر دوام نیاورد.
کد خبر: ۱۰۲۵۴۴۹

این دختر که با فرزاد زندگی عاشقانه‌ای را آغاز کرده بود، وقتی در جمع‌های خانوادگی و دوستانه بیش از اندازه شوخی کرد، به خط پایان زندگی مشترکش نزدیک شد. فرزاد نتوانست این رفتارهای صدف را تحمل کند، برای همین چشمش را روی عشقی که به همسرش داشت بست و در دادگاه خانواده دادخواست طلاق خود را مطرح کرد. وی زمانی که مقابل قاضی دادگاه قرار گرفت درباره ماجرای زندگی‌اش گفت: دو سال پیش از طریق یکی از دوستانم با صدف آشنا شدم. آن زمان 21 ساله بودم و به خاطر سن و سال کمی داشتم که برای اولین بار عاشق شدم. آن‌قدر که نمی‌توانستم بدون صدف زندگی کنم. برای همین دل به دریا زدم و در برنامه‌های دوستانه‌مان به او ابراز علاقه کردم. صدف هم کم‌کم به من علاقه مند شد و ما تصمیم به ازدواج گرفتیم. یک سال با هم نامزد بودیم و دوران نامزدی خوبی داشتیم. از صبح تا شب با هم بیرون می‌رفتیم و خوش بودیم. آن زمان به رفتارهای صدف توجهی نمی‌کردم. تنها عشق و علاقه‌ام بود که روز به روز بیشتر می‌شد. تا این که جشن عروسی‌مان را برگزار کردیم و زندگی مشترکمان آغاز شد. تازه آن زمان بود که رفتارهای صدف به چشمم آمد. همسرم مثل بچه‌ها رفتار می‌کند و هر جا که می‌رویم آبرویم را می‌برد. در جمع‌های دوستانه و خانوادگی با شوخی‌های بیش از حد و بچگانه‌اش باعث می‌شود که همه تعجب کنند. مثل خانم‌های متین رفتار نمی‌کند.

هر چه با او صحبت می‌کنم فایده‌ای ندارد. آن زمان تصور می‌کردم که صدف به خاطر هیجانات دوران نامزدی تا این حد سرخوش است و شوخی می‌کند، ولی حالا فهمیده‌ام که ذاتا چنین رفتار بچگانه‌ای دارد. دیگر نمی‌توانم او را تحمل کنم. خجالت می‌کشم با او در جمع ظاهر شوم. از نگاه‌های تمسخرآمیز دیگران متنفرم. برای همین می‌خواهم به زندگی مشترکم برای همیشه
پایان دهم.

در ادامه همسر این مرد نیز به قاضی گفت: آقای قاضی شوهرم بهانه می‌آورد. وگرنه اخلاق من بعد از ازدواج هیچ تغییری نکرده است. او دو سال تمام مرا می‌شناخت، اما هیچ اعتراضی نسبت به رفتارم نداشت. حالا که با هم ازدواج کرده‌ایم بهانه می‌آورد. احساس می‌کنم که فرزاد در کل از ازدواج و مسئولیت پشیمان شده، برای همین رفتار مرا بهانه کرده تا بتواند به این زندگی برای همیشه پایان دهد. او به من توهین کرده و نمی‌توانم او را ببخشم. فرزاد اگر عاشقم بود، در کنارم می‌ماند و به خاطر چنین موضوع کوچکی پایمان را به دادگاه خانواده باز نمی‌کرد. او به خاطر سن و سال کمی که دارد، نمی‌خواهد زیر بار مسئولیت و زندگی برود. برای همین من هم دیگر نمی‌خواهم در کنار چنین مردی زندگی کنم. در پایان نیز قاضی وقتی دید نمی‌تواند این زوج را از جدایی منصرف کند، رسیدگی به این پرونده را به جلسه آینده موکول کرد.

زن جوان در دادگاه خانواده: شوهرم دخترانمان را دوست ندارد

زن جوان به دادگاه خانواده رفت و به خاطر بی‌توجهی شوهرش به دخترهایشان درخواست طلاق داد. این زن که همراه شوهرش برای جدایی راهی دادگاه خانواده شده بود، در توضیح ماجرای زندگی‌اش به قاضی گفت: شش سال است که با وحید ازدواج کرده‌ام. او ازهمان ابتدا دوست داشت که فرزند پسر داشته باشد. برای همین وقتی متوجه شد که من باردار هستم خوشحال شد، اما به محض این که فهمید فرزندمان دختر است، خیلی ناراحت شد. به طوری که دیگر به من محبت نکرد و وقتی بچه به دنیا آمد به او هم هیچ توجهی نکرد. مدتی گذشت تا این که من برای بار دوم باردار شدم. این بار هم وقتی وحید متوجه شد فرزندمان دختر است، رفتارهایش را تغییر داد. هیچ وقت هم مثل سابق نشد. همیشه به من و دخترهایم بی‌توجهی ‌می‌کند. در این مدت دخترهایم انگار نه انگار که پدر دارند. همیشه این من بودم که سعی کردم به آنها توجه کنم تا از رفتارهای پدرشان دلگیر نشوند. وحید حتی به من هم دیگر توجهی نمی‌کند و از من دوری می‌کند. هرچه می‌گویم سرم داد می‌کشد و دعوا به راه می‌اندازد. دیگر جرات حرف زدن هم ندارم. انگار من باعث شدم که فرزند پسر نداشته باشیم. دیگر تحمل این رفتارهایش را ندارم. برای همین طلاق می‌خواهم.

در ادامه شوهر این زن نیز به قاضی گفت: من این روزها به خاطر گرفتاری مالی و هزینه دو فرزندم سرم شلوغ است و مثل گذشته نمی‌توانم در کنار خانواده‌ام باشم. از وقتی فرزندانم به دنیا آمده‌اند، هزینه‌های زندگی‌مان چند برابر شده است، اما همسرم این موضوع را درک نمی‌کند و تصور می‌کند به خاطر وجود دخترها این طور عصبی شده‌ام. درست است که من عاشق فرزند پسر هستم ولی دخترهایم را هم دوست دارم و نمی‌توانم بدون آنها زندگی کنم.

در پایان نیز قاضی دلیل این زوج برای جدایی راکافی ندانست و آنها را به یک مرکز مشاوره معرفی کرد تا شاید با مشورت و راهنمایی مشکلشان حل شود.

پیش از ازدواج خوب فکر کنید

سعید خراط‌ها، روان‌شناس در این رابطه می‌گوید: قطعا هر زن و مردی پیش از ازدواج به دنبال فردی با خصوصیات اخلاقی خوب است تا بتواند یک عمر را در کنار این فرد با آرامش و شادی زندگی کند. درواقع خصوصیات اخلاقی طرف مقابل می‌تواند نقش پراهمیتی را در یک زندگی خوب یا بد ایفا کند. خصوصیات اخلاقی یک نفر تعیین‌کننده رفتاری است که با طرف مقابلش دارد. اخلاق خوب می‌تواند اساس و پایه یک ازدواج موفق باشد، اما گاهی اوقات زنان و مردان پیش از ازدواج، این خصوصیات اخلاقی را با شخصیت طرف مقابلشان اشتباه می‌گیرند. ممکن است فردی شخصیت خوبی داشته باشد ولی خصوصیات اخلاقی‌اش پسندیده نباشد یا حداقل جزو معیار‌های طرف مقابلش نباشد. بنابراین زن و مرد باید پیش از ازدواج به این مسائل توجه ویژه‌ای داشته باشند. از طرف دیگر برای یک ازدواج موفق باید در قدم اول خودمان را درست بشناسیم و مطمئن شویم که تصمیم به ازدواج داریم. به نظر من برای شروع یک زندگی مشترک باید هدف مشخصی تعیین شود. باید دقیق برنامه‌ریزی کرد و همه جوانب را سنجید. ازدواج یک بازی نیست که تنها از روی سرگرمی سراغ آن برویم و وقتی خسته شدیم از آن دل بکنیم.

سیما فراهانی

newsQrCode
ارسال نظرات در انتظار بررسی: ۰ انتشار یافته: ۰

نیازمندی ها