اسعدیان در تجربه تازهاش سوژه ملتهب تجارت پنهانی به نام خرید و فروش اعضای بدن انسان را به نقد میکشد که بیتردید تا امروز کمتر کسی به آن پرداخته است. قهرمان داستان (مصطفی زمانی) به عنوان یک روزنامهنگار محترم که دوست دارد، حرمت قلمش را نگه دارد و از ظلم جلوگیری کند، مدارکی علیه قاچاقچیان دارو جمع کرده، اما از طرف دیگر برای نجات جان خواهرش به عنوان اولین جرم بزرگ زندگیاش اقدام به خرید غیرقانونی قلب میکند و بدین ترتیب، انسانیتش را در برابر جان خواهر خود قرار میدهد.
روایت ساده، تلخ و پرتعلیق یک روز بخصوص که داستان خیلی از مردم روزگار ماست، مخاطب را بخوبی درگیر قصه و پایان ماجرا میکند.
اسعدیان بدرستی در همان سکانس اول فیلمش شخصیتها، نوع روابطشان و میزان تاثیرگذاری بر هم را به مخاطب نشان میدهد و روایت تلخ و واقعی از تلاش یک انسان برای حفظ ارزشهایش را پیش چشم مخاطب میگذارد.
فیلم نهتنها به شکلی کاملا عریان به یکی از مصائب جامعه ایرانی میپردازد، بلکه با پایان نیمه باز خود و سرگذشت مبهم و آینده نامعلوم شخصیتهای داستان، مخاطب را در دوراهی امید و ناامیدی میگذارد. در این میان، بازی مصطفی زمانی در نقش حامد که بیشتر زیرپوستی است و نشاندهنده این است که حرکت این بازیگر رو به جلوست، بیشتر به چشم میآید، اما محسن کیایی مانند همیشه است و پریناز ایزدیار بیش از گذشته توانسته توانمندیهایش را در معرض دید قرار دهد.
در سکانس پایانی فیلم مخاطب شاهد شکستن درونی حامد است. او که پیش وجدان خودش سربلند مانده، به خاطر داشتن جامعهای چنین نامسئول تلخ میگرید و در خود مچاله میشود؛ هرچند در سالهای گذشته در سینمای ایران، شخصیتهای خاکستری را که از دام مشکلات نمیتوانند فرار کنند، فراوان میتوان پیدا کرد، اما در یک روز بخصوص حامد نمیتواند برای خواهرش کاری کند و مخاطب از حفظ شرافت انسانیاش در چنین جامعهای راضی است.
ساناز قنبری
سینما
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
بهتاش فریبا در گفتوگو با جامجم:
رضا کوچک زاده تهمتن، مدیر رادیو مقاومت در گفت گو با "جام جم"
اسماعیل حلالی در گفتوگو با جامجم: