کیم جونگ نام چند روز پیش در مالزی به طرزی مشکوک کشته شد. براساس اطلاعاتی که تاکنون منتشر شده، افرادی ناشناس او را مسموم کرده و در دم کشتهاند. گفته میشود او به وسیله یک ماده سمی بسیار قوی کشته شده است. عاملان این قتل هنوز معلوم نیستند.
یک بار از دو خانمی صحبت شد که دوربینهای مدار بسته نشان میدهد به او نزدیک شده و چیزی را در صورت او میپاشند یا مادهای شبیه پماد به صورت او میمالند. عاملان آن طور که گفته میشود بلافاصله از مالزی گریخته و به جایی دیگر رفتهاند. با این حال مقامات مالزی میگویند عامل قتل کیم جونگ نام افرادی اجیر شده از سوی سفارت کره شمالی در مالزی بودهاند. حتی گفته شد خانمی با تابعیت کرهای با دریافت 90 میلیون دلار این ماموریت را انجام داده است. کره شمالی بدون نام بردن از فرد کشته شده از مقامات مالزی خواسته است که جسد را به این کشور بازگردانند. مقامات مالزی همچنان تاکید دارند دولت کره شمالی در این قتل دست داشته است.
کیم جونگ نام، فرزند ارشد کیم جونگ ایل رهبر قبلی کره شمالی بود. کسی که انتظار میرفت بعد از پدر جانشین او شود اما به دلیل یک سفر غیرمنتظره به ژاپن (که از نظر کرهایها دشمن است) از چشم پدر افتاد و از گردونه قدرت حاکم حذف شد. بعدها وی با ترک خاک کشورش بین چند کشور آواره بود و این اواخر میگفتند در جزایر ماکادو زندگی میکند. یک بار فرزند او در اظهاراتی غیررسمی عمویش (رهبر کنونی کره شمالی) را « دیکتاتور» خوانده بود. اطلاعاتی که درباره کیم جونگ نام وجود دارد بسیار آشفته و پراکنده بوده و حداقل از او شخصیتی تاثیرگذار یا خطرناک ارائه نمیکند. با این حال در این تردیدی وجود ندارد که اختلاف رویه او با پدر و پس از او با برادر، وی را چنین آواره و درنهایت مهدورالدم کرده است.
سیاست دنیای کثیف و بیرحمی است و هرکس در این وادی پای میگذارد باید انتظار خیلی چیزها را داشته باشد. البته آنچه را میگوییم سیاست به معنای رایج آن در دنیای امروز است وگرنه سیاست در دین اسلام جایگاهی دیگر دارد و برای آن در چارچوبهای اعتقادی و اخلاقی معانی دیگری قائل شدهاند.
عجیب این نیست که دیکتاتورها به برادر خود نیز رحم نمیکنند. عجیب این است که آنها در این برادرکشی هیچ حد و مرزی نمیشناسند و تا جسد مرده دشمن خود را به عینه نبینند گویی آرام و قرار نمیگیرند. برادرکشی از زمان نزاع هابیل و قابیل در تاریخ بشر باب شد و تا امروز ادامه دارد. یکی از عوامل بزرگ برادرکشی قدرتطلبی است؛ عفریتهای که دستبردار از جان آدمی نیست و شرق و غرب و شمال و جنوب هم نمیشناسد.
در تاریخ اسلام روایت میکنند که: در لحظهای که سر مصعب بن زبیر را در حضور عبدالملک بن مروان نهاده بودند، عبدالملک بن عمیر که یکی از حاضران بود، گفت: امیر من قصه عجیبی از این دارالاماره به خاطر دارم. یک بار سر مبارک امام حسین(ع) را در همین خانه برای عبیدالله بن زیاد آوردند. پس از چندی که مختار کوفه را تسخیر کرد سر ابن زیاد را در همین مکان برای مختار آوردند. پس از شکست مختار سر او را همین جا برای مصعب بن زبیر آوردند و اینک سر مصعب را نزد تو میبینم. عبدالملک تا این قصه را شنید لرزه بر اندامش افتاد و گفت: خداوند پنجمیاش را به دور کند و دستورداد دارالاماره را خراب کنند!
داستان قدرت در جهان امروز ما نیز داستان همین دارالامارههاست. تا این قدرتطلبیها برپاست قتلهایی از این دست نیز تکرار میشود و جایی برای برادری و صلح و برابری نمیماند.
محمدعلی عسکری - جهان
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
یک کارشناس روابط بینالملل در گفتگو با جامجمآنلاین مطرح کرد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد