جام‌جم از لزوم به‌کارگیری جوانان در عرصه‌های مدیریتی گزارش می‌دهد

شتاب توسعه با مدیران جوان

کافی است، نام جوان‌گرایی به میان آید تا احساس سرزندگی، پویایی، نشاط، تحرک و مانند آن به انسان دست دهد. از طرفی، معنای جوانی بخصوص در فرهنگ ما، مترادف شده با نداشتن کارکشتگی و پختگی لازم. وجود این دو احساس و دو تعبیر مختلف از جوانی، تا حدودی واکنش‌ها را به جوان‌گرایی در سطح اجتماع و مدیریت کشور متفاوت کرده است.
کد خبر: ۱۰۰۵۵۲۹
شتاب توسعه با مدیران جوان

برخی معتقدند، جوان‌گرایی در اجتماع و حوزه مدیریتی کشور، یکی از ضروریاتی است که می‌تواند، انرژی و پویایی قابل توجهی در ابعاد گوناگون ایجاد کند و روند توسعه کشور با انرژی و انگیزه مدیران جوان تسریع شود. از سوی دیگر، عده‌ای هشدار می‌دهند که چه بسا به بهانه جوان‌گرایی، دقت کافی و وافی در تعهد و تخصص برای گزینش جوانان صورت نگیرد و این مساله برای جامعه خطراتی به همراه داشته باشد. لذا جوان‌گرایی به خودی خود می‌تواند شرط لازم باشد، اما کافی نیست.

آیا منظور از جوان‌گرایی، تنها انتصاب نیروهای جوان (به معنای کم سن و سال) در عرصه‌های مختلف اجتماع و مدیریت جامعه است؟ به نظر می‌رسد، ابتدا بهتر است تعریف و نوع نگاهمان را نسبت به جوان‌گرایی تغییر دهیم. یعنی، جوان‌گرایی را تربیت مدیران جوان تعریف کنیم، نه به‌کارگیری افراد کم سن و سال در مدیریت‌ رده‌های بالا و سطوح عالی. در این صورت، جوان‌گرایی نه‌تنها نکوهیده نیست بلکه یک امر خوب، پسندیده و ضرورتی اجتناب‌ناپذیر برای تضمین مدیریت کشور، پشتوانه‌سازی و پاسخگویی به نیازهای مدیریتی در آینده است.

بعلاوه آن که مدیریت در بعضی عرصه‌های اجتماع، صحنه آزمون و خطا نیست و بدون تردید، نمی‌توان آن را فرصتی برای تجربه‌اندوزی و آموزش دانست، چراکه چنین نگاهی به جامعه آسیب فراوان وارد خواهد کرد. ناگفته نماند، این نگاه را نمی‌توان به همه تعمیم داد. دلیلش آن است که در جامعه، جوانانی وجود دارند که اگر در عرصه‌های مختلف تربیت و به کار گرفته شوند، با انرژی فراوان، نوآوری، هوشمندی و انگیزه بالا می‌توانند تحولات خارق‌العاده‌ای رقم بزنند. نکته ظریف اینجاست که روش به‌کارگیری این جوانان چگونه باشد.

کاهش جوان‌گرایی در عرصه‌های مدیریتی

اگر کمی نگاهمان را به اطراف دقیق‌تر کنیم، کمتر سازمان یا ارگانی را می‌توان یافت که به جوان‌گرایی در رده‌های بالای مدیریتی تن دهد. گویی همه سعی می‌کنند، برای اداره امور در عرصه‌های گوناگون از مدیران باتجربه که عموما از سن و سال بیشتری برخوردارند، استفاده کرده و اصطلاحا در این زمینه ریسک نکنند. کم‌وبیش در ارگان‌ها و سازمان‌ها و در رده‌های میانی و پایین از نیروهای جوان استفاده می‌شود، اما شاید با ذره‌بین هم نتوانیم شاهد تربیت نیروهای جوان و مدیریت یک جوان (حتی با فرض شایسته بودن) باشیم.

دکتر غلامرضا آذری، جامعه‌شناس و استاد دانشگاه به جام‌جم می‌گوید: اگر بخواهیم از جوان‌گرایی به‌عنوان یک مفهوم کلیدی بحث کنیم، باید بگوییم شرایط جامعه ما به دلیل بحران‌هایی که در دهه‌های مختلف پشت سر گذاشته، تعاملات مدیریتی‌اش وارد فضایی خاص شده است، به این معنا که، برخی شاخص‌ها برای انتخاب مدیران در نظر گرفته می‌شود، حال آن که بعضی دیگر بنا بر شرایط، دیده نمی‌شوند یا از اهمیت کمتری برخوردارند. البته غلظت این موضوع در دوره‌هایی کمتر و در دوره‌هایی بیشتر بوده تا جایی که در برخی عرصه‌ها روابط جای ضوابط را گرفته‌ است. طبیعتا به بهره‌گیری از نیروهای جوان و نیز تعهد و تخصص‌گرایی لطمه وارد شده است. حجت‌الاسلام دکتر امیرعباس عبداللهی، جامعه‌شناس و استاد حوزه و دانشگاه نیز با اشاره به جوان بودن جمعیت کشور می‌گوید: این مساله (‌جمعیت جوان) هم یک فرصت است و هم یک تهدید. فرصت است چون می‌توان افراد جوانی را برای در دست گرفتن مدیریت جامعه تربیت کرد و تهدید است چون نیروی جوان، تجربه زیادی در کار اجرایی و مدیریتی ندارد. نکته مهم آن است که جمعیت جوان کشور، مدیریت جوانان را می‌طلبد؛ این که چرا امروزه حضور جوانان در عرصه‌های مدیریتی کمرنگ است. مهم‌ترین علت آن بخصوص پس از جنگ تحمیلی، شاید نبود کادرسازی باشد. هر چه سریع‌تر باید چرخه مدیریت سازمانی کشور را جوان کنیم . مقصود من از تغییر چرخه مدیریت از پیر به جوان اولا الهام‌بخشی و ثانیا بازخورد مثبت مدیریت جوانان در سطح جامعه است.

معیارمان تخصص و تعهد باشد نه سن و سال افراد

پس از پذیرش اصل تربیت جوانانِ مستعد به‌عنوان یک اصل مهم، در نظر گرفتن تعهد و تخصص لازم برای سپردن عنان مدیریت به افراد مختلف، چه جوان باشند و چه نباشند، مناسب‌ترین پاسخ برای چگونگی استفاده افراد در مدیریت جامعه است. نکته حائز اهمیت آنجاست که عنصر جوانی را می‌توان یک شاخص در نظر گرفت. معنایش آن است که در آن عرصه خاص تا چه میزانی به جوان بودن در کنار دیگر ملاک‌ها امتیاز می‌دهند. چه‌بسا در جایی امتیازش کمتر و در جای دیگری بیشتر باشد. بسته به حوزه‌های کاری، اهمیت جوان‌گرایی نیز مشخص می‌شود، اما نباید از نظر دور داشت که عنصر شایسته‌سالاری، معیاری قابل اعتماد و ثمربخش است که به‌وسیله آن می‌توان بسیاری از کاستی‌ها را پوشش داد. دکتر آذری با ذکر این نکته که جوان‌گرایی به همراه تعهد و تخصص، نیاز اساسی امروز جامعه ایرانی است، تصریح می‌کند: اگر رسانه‌ها را در نظر بگیریم، درصورتی‌که به سمت جوان‌گرایی حرکت کند، بهتر است، چراکه جوان، زبان نسل امروزی را بهتر متوجه می‌شود و از نیازها و اولویت‌های جوانان امروز بیش از هر کسی آگاهی دارد و بیشتر از دیگران انگیزه، امید و دغدغه فعالیت مفید و مؤثر را دارد. در جایی مثل سازمان هواپیمایی کشوری به دلیل وضعیت خاص، بهتر است تلفیقی از تجربه و تخصص وجود داشته باشد. به بیانی، در فضاهایی مثل ورزش، هنر، سینما و رسانه که بعد تفریح، سرگرمی و پویایی پررنگ‌تر است، نیاز بیشتری به حضور جوانان در عرصه‌های مدیریتی داریم.

الگوی صحیح استفاده از مدیران

با فرض آن که در اجتماع و عرصه‌های مدیریتی به جایی برسیم که ابتدا نیروهای جوانی را تربیت کنیم و سپس با تکیه بر اصل شایسته‌سالاری، افراد متعهد و متخصص مدیریت جامعه را در دست بگیرند و با وجود تحرک، پویایی و نیرویی که از این رهگذر به مجموعه مورد نظر تزریق می‌شود،‌ اما عنصر تجربه را نباید فراموش کرد. عنصر تجربه، بر اثر گذشت زمان و سعی و خطا به‌دست‌آمده است.

بنابر این می‌توان الگویی را که در آن از افراد کارآزموده و پخته به‌عنوان مشاور در کنار مدیران جوان استفاده شده، در نظر گرفت تا با تجربه‌های خویش چراغ راه جوانان باشند. پیوند دو عنصر جوانی و تجربه، بدون شک آثار و نتایج مثبتی به همراه خواهد داشت. این مساله از آنجا ضرورت پیدا می‌کند که نیروی انسانی، اعم از جوان و باتجربه ارزشمندترین سرمایه و ثروت یک جامعه به شمار می‌رود که نباید توجه به یکی، سبب غفلت از دیگری شود.

دکتر آذری، استاد دانشگاه اضافه می‌کند: هر نوآوری و هر فکری که بخواهد توسط یک جوان متحول بشود، نیازمند یک پیشینه و تجربه است. البته باید بصراحت گفت، استفاده از مدلِ باتجربه‌ها در کنار جوانان تضمینی برای موفقیت جامعه ما نیست. کشوری مانند ژاپن را در نظر بگیرید. بسیاری از افراد، پس از بازنشسته شدن در مشاغل مختلف، به‌صورت آزاد برای انتقال تجربیاتشان به کار گرفته می‌شوند. حال سؤال اینجاست که آیا ما در جامعه خود، توانایی به‌کارگیری نیروی باتجربه در کنار جوانان را داریم؟ درصورتی‌که پاسخ مثبت باشد، می‌توان به موفق بودن این مدل اذعان کرد. دکتر عبداللهی نیز با ذکر ضرورت استفاده از جوانان مستعد در کنار مدیران باتجربه تشریح می‌کند: در کشور ما یک مدیر پس از بازنشستگی، تمام تجربیاتش را با خود از اداره خارج می‌کند درصورتی‌که در کشورهای دیگر شاهد هستیم، چندین نسل از مدیران به‌عنوان مشاور در کنار مدیران جوان فعالیت و انتقال تجربه می‌کنند. البته این نکته را هم ذکر کنم که اقتضای مدیریت با توجه به مسائل امنیت ملی متفاوت است. یعنی جایی اقتضا می‌کند که مدیر مورد نظر باتجربه باشد، ولی می‌توانیم در کنارش از جوانان بهره بگیریم. در مقابل، اگر مدیریت ارگانی امنیتی نیست، می‌توان از یک جوان به‌عنوان مدیر و افراد تجربه به‌عنوان مشاور استفاده کنیم تا انتقال معنا انجام بشود.

عبور از شعار جوان‌گرایی به‌سوی عمل

در جامعه ما جوان‌گرایی همیشه از شعارهای اصولی و اساسی بوده و هست. در دهه‌هایی بنا بر وضعیت خاص کشور، استفاده از نیروهای جوان و توسل به جوان‌گرایی، مساله‌ای رایج بود، ولی با عبور از آن دوران، رفته‌رفته این موضوع کمرنگ و کمرنگ شد تا آن که شاید در سال‌های اخیر تنها نشان و شعاری از آن باقی‌مانده است. حجت‌الاسلام عبداللهی با تأکید بر ضرورت داشتن برنامه‌ریزی بلندمدت در این زمینه که نقطه شروعش می‌تواند از دانشگاه‌ها باشد، تصریح می‌کند: در برهه‌هایی همه دست‌به‌دست هم داده‌ایم و بدون این که عقبه‌های کار را ببینیم، شعار می‌دهیم که باید از مدیر جوان استفاده شود.

کافی است، مدیر جوان در طول دوران مدیریتش تصمیم اشتباهی بگیرد. همه مساله را زیر سؤال می‌بریم و حاصل مدیریت جوان را اشتباه قلمداد می‌کنیم، بدون این که نگاهی همه‌جانبه داشته باشیم. موضوعاتی اینچنینی سبب می‌شود، هراسی از رفتن به این سمت‌وسو به وجود آید و این قضیه در حد شعار باقی بماند.

محمد شمس

newsQrCode
ارسال نظرات در انتظار بررسی: ۰ انتشار یافته: ۰

نیازمندی ها