آیتالله حاجآقا مرتضی تهرانی: مرحوم پدرم، به من گفت: من به امامزاده ابوالحسن میرفتم و از شب تا به صبح ذکر میگفتم و مناجات میکردم و گریه میکردم. مادرم هم خبر نداشت. من چهل روز ترک حیوانی کردم. نان و سیبزمینی میخوردم. نان و سرکهشیره میخوردم. نگذاشتم مادرم متوجه شود.ما در منزل خدمتکاری که به ما کمک کند نداشتیم و من خودم از مادرم پذیرایی میکردم.