سلسله خاطرات تلخ و شیرین یک پزشک

برچسب ها - سلسله خاطرات تلخ و شیرین یک پزشک

به بهانه روز پزشک؛
«روز تولد فرزندش با هزاران سختی مرخصی گرفته بود، تمام مریض ها را ویزیت کرده و خیالش از بابت همه کارها راحت شده بود. وارد خانه شد و سریع به کارهایش پرداخت، ساعتی بعد مهمان ها کم کم می رسیدند، خوشحال بود که بالاخره در کنار خانواده و فامیل و فرزندش روزی را در آرامش خواهد گذراند. مهمان ها جمع شدند و مراسم شروع شد. کیک تولد را آوردند و درست زمانی که همه مشغول خواندن شعر تولدت مبارک بودند. تلفنش زنگ زد! شماره بیمارستان بود و یکی از بیمارانش که حال مساعدی نداشت و اصرار می کرد که حتما باید دکتر خودم بالای سرم باشد. آرام و بیصدا از میان مهمان ها خود را عقب کشاند، سریع سوار ماشینش شد و به سمت بیمارستان حرکت کرد.» متنی که خواندید تنها بخش کوچکی از زندگی روزمره یک پزشک است، پزشکی با همه ظاهر فریبنده و شیکی که دارد سرشار از لحظات تلخ و شیرینی است.
کد خبر: ۱۱۶۰۴۳۹   تاریخ انتشار : ۱۳۹۷/۰۶/۰۱

گربه‌ها سگ شدند!

در گفت‌وگو با رئیس اداره بیماری‌های منتقله از حیوان به انسان وزارت بهداشت به بررسی افزایش گربه‌گزیدگی پرداخته‌‌ایم

گربه‌ها سگ شدند!

نیازمندی ها