پای صحبتهای جوانی که بهدنبال راهاندازی یک خوابگاه برای بچههای بیسرپرست است
حرف که میزدیم چند بار ساکت شد، خاطرههایش را مرور کرد، روزهایی را که گذرانده بود و چند بار صدایش گرفت، چون بغض راه گلویش را بست. خاطرهها که رد شدند، نفساش که بالا آمد، تقویم زندگیاش را که ورق زد، به امروز رسید؛ همین امروز که در دفتر روزنامه ما پشت میز نشسته بود. چشمهایش شفافتر شد و سرش را بالاتر گرفت. بهانه گفتوگوی ما سفر کاری او بود برای دیدار با رئیس سازمان بهزیستی کل کشور. بهانهای که او را از سبزوار تا خیابانهای شلوغ تهران کشانده بود. سعید سمائینسب 650 کیلومتر راه را آمده بود فقط با یک هدف. ملاقاتی که به نتیجهاش امید زیادی داشت؛ امید هم برای خودش، هم برای بچههای بیسرپرست و بدسرپرست سبزواری. بچههایی که میگفت بیشتر از هر کسی حال و روزشان را درک میکند.
کد خبر: ۹۰۴۲۰۷ تاریخ انتشار : ۱۳۹۵/۰۲/۲۵