اعصابم از دست خودم خرد شده بود و نمیتوانستم هیچ فرد دیگری را مقصر جلوه بدهم. روی مبل لم داده بودم و مدام به کارهای عقب افتادهام فکر میکردم. پرداخت قسط بانک، گرفتن چند کالای مورد نیاز خانه، انجام تکالیف دانشگاه و تعداد زیادی کار عقب افتاده دیگر که فقط استرس من را زیاد میکرد و این استرس من را به بیخیال شدن ترغیب میکرد! حالم خیلی بد شده بود و باور نمیکردم که من این قدر آدم تنبلی هستم. یک لحظه به خودم آمدم و دیدم چند ساعت است که دارم به همین مسئله فکر میکنم. امروزم هم تمام شد و باز هیچ کاری نکردم.
کد خبر: ۷۰۴۷۸۵ تاریخ انتشار : ۱۳۹۳/۰۵/۲۱