دفعه دوم بود. این بار تا مرز مرگ پیش رفته و برگشته بود. بار اولی که تلاش کرد با قرص خودکشی کند، برمیگشت به هفت-هشت سال پیش؛ وقتی راه پس و پیشی در زندگی برایش نمانده بود. خانه پدریای که با ازدواجش مخالف بودند و حالا حاضر نبودند دخترشان به خانه برگردد و خانهای که بنا بود خانه خودش شود، اما شده بود خانه تنش و جر و بحث و گهگاهی کتککاری و فریاد و استرسهایی که پایانی نداشت؛ اما این بار شدت ضربهای که میخورد بیشتر بود.