سید محمدحسینی، وزیر پیشین ارشاد از سیاست‌های پشت‌پرده بی‌بی‌سی می‌گوید

بـازی BBC در زمین اپوزیسیون

«گردانندگان بی‌بی‌سی ژست بی‌طرفی می‌گیرند میزگرد و مناظره بر پا می‌کنند و موافق و مخالف را دعوت می‌کنند، اما درنهایت پیامی را که مدنظرشان است به کرسی می‌نشانند.»
کد خبر: ۹۱۷۷۹۱
بـازی BBC در زمین اپوزیسیون

این بخشی از دیدگاه سیدمحمد حسینی، وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی دولت دهم درباره عملکرد رسانه انگلیسی بی‌بی‌سی است. او در گفت‌وگو با جام‌سیاست از حوزه‌های اثرگذاری بی‌بی‌سی و تاکتیک‌های رسانه‌ای آن می‌گوید.

تحلیل شما از خط مشی بی‌بی‌سی چیست؟چه رسالتی دارد و چه اهدافی را دنبال می‌کند؟

وقتی که بنگاه سخن‌پراکنی بی‌بی‌سی شروع به کار کرد بخش بین‌الملل آن هم رسما آغاز به کار کرد و اعلام شد زیرمجموعه وزارت خارجه بریتانیاست. آنها در ادامه کارشان برنامه‌ها را به زبان فارسی پخش کردند که معلوم بود چه اهدافی را دنبال می‌کنند. در اواخر جنگ جهانی حدود سال 1320 که به دنبال تغییر رضاخان و جایگزینی فرزندش بودند و از طرفی نگران بودند ایران با آلمان رابطه خوبی برقرار کند، بخش فارسی رادیو بی‌بی‌سی راه‌اندازی شد تا در آن برهه و مقاطع حساس دیگر تاثیرگذاری خود را داشته باشد. مانند سال 1320 در کودتای 28 مرداد و برکناری دولت ملی و مقاطع دیگر، بی‌بی‌سی که برای پیشبرد تثبیت اهداف سیاست خارجی انگلیس کار می‌کند، ادعای استقلال دارد اما چه کسی باور می‌کند؟ وجهه همت آنها این است که بتوانند اهداف خود را با شگردهای گوناگون دنبال کنند. اگر واقعا هوشیاری مردم ایران بخصوص بعد از انقلاب و درایت مسئولان و رهبری نبود چه بسا آنها می‌توانستند تحولاتی را در کشور ایجاد کنند. آنها برای ایجاد شکاف میان حاکمیت و ملت افرادی در داخل کشور یا از ایرانیان فراری را به‌کار می‌گیرند. گاهی سراغ افراد به‌ظاهر موجه می‌روند تا قبح همکاری با آنها ریخته شود و عادی‌سازی شود و به‌عنوان همکاری با دشمن و بیگانه تلقی نشود. سعی می‌کنند با نامیدن «شهروند خبرنگار» از غالب مخاطبان به عنوان همکار استفاده کنند تا آنان سوژه‌های اولویت‌دار و مورد نیاز را مطرح و عکس و گزارش ارسال کنند و به این شیوه بتوانند روز به روز بر تعداد مخاطبان و تاثیرگذاریشان بیفزایند. گرچه با صراحت اعلام نمی‌کنند اما همیشه در پی براندازی نظام اسلامی بوده‌اند، البته سعی وافر بر حرفه‌ای عمل کردن دارند تا دستشان رو نشود و نقض ادعای بیطرفی‌شان آشکارا نقض نشود. بعضی وقت‌ها استناد کنند به حرف‌های مسئولان به‌گونه‌ای که انگار همه اخبار را منعکس می‌کنند و جانبداری نمی‌کنند. آمیختن حق با باطل در قالب خبر ـ تحلیل‌ها یا القای برخی دیدگاه‌های مبتنی با منافع لندن، از جمله شگردهایی است که با ظرافت با به کارگیری نیروهای توانمند و سرمایه‌گذاری قابل توجه، مدنظر دارند. بدون تردید اگر مردم اهداف آنها را به‌درستی بدانند غالبا از آن رویگردان می‌شوند. بعضی از شبکه‌های معاند فارسی‌زبان معروف به لس‌آنجلسی که بی‌پرده و با ادبیات تند و زننده عناد و خصومت خود را نشان می‌دادند پس از مدتی با عدم اقبال مردم مواجه شدند؛ بر این مبنا بی‌بی‌سی سعی می‌کند در درازمدت اهداف خود را پیاده کند. آنها چندان عجله و شتاب ندارند البته در برخی مقاطع کاملا به مثابه صحنه‌گردان میدان عملیات ایفای نقش می‌کنند، مثلا در فتنه 88 آن ملاحظات تصنعی را کنار گذاشتند. شاید فکر می‌کردند با بمباران تبلیغاتی و القای اخبار نادرست می‌توانند تاثیر فوری بگذارند اما وقتی قضایا فروکش کرد مشی قبلی را پیشه ساخته و با زیرکی و آرامی کار خود را پیش برده تا در درازمدت اثرگذاری خود را حفظ کنند.

به‌نظر شما بی‌بی‌سی فارسی به طور مشخص در میان بخش‌های متعدد این بنگاه خبری، چه اهداف و شیوه‌های خاصی را دنبال می‌کند؟

به‌نظر من، از‌جمله شگردها به‌کارگیری افرادی است که شناخت نسبتا زیادی از جامعه ایرانی و فرهنگ و روحیات مردم داشته باشند؛ امثال مسعود بهنود که از سال 42 روزنامه‌نگار بوده و حتی بعد از انقلاب در جراید کار کرده یا رمضان‌پور که معاون وزیر ارشاد دوره موسوم به اصلاحات بوده و به بسیاری از اطلاعات دسترسی داشته است. وقتی بی‌بی‌سی از این افراد استفاده می‌کند یعنی این‌که می‌خواهد تاثیرگذاری‌اش روز به روز بیشتر باشد. گردانندگان بی‌‌بی‌سی ژست بی‌طرفی می‌گیرند، میزگرد و مناظره بر پا می‌کنند و موافق و مخالف را دعوت می‌کنند، اما در نهایت پیامی را که مدنظرشان است به کرسی می‌نشانند. از شگردهای دیگرشان دقت در انتخاب تیتر و تصویر و... است که مخاطب را تحت‌تاثیر قرار می‌دهد. آنها از همه شیوه‌های القای فکر استفاده می‌کنند. برخی مواقع خبر نادرستی را مبنا قرار داده و براساس آن مصاحبه و جریان‌سازی می‌کنند و با استناد به یک امر غیرواقعی پیامدها و نتایج را ارزیابی می‌کنند، در حالی‌که اصل ماجرا چیز دیگری است تحلیل‌های متعدد برای تاثیر‌گذاری ارائه می‌دهند. حربه توهین، تحقیر و تمسخر همیشه مورد استفاده آنهاست. گاهی اوقات اصول، ارزش‌ها یا افراد به تمسخر گرفته می‌شود یا برعکس برخی افراد را چهره و برجسته می‌کنند. در زمان پیروزی انقلاب عناصر ملی‌گرا را که گرایش به غرب داشتند برجسته می‌کردند و به گونه‌ای جذاب تحلیل می‌کردند که اینها باید زمام امور در ایران را به دست بگیرند تا سعادت مردم تامین شود و در مقابل، نیروهای پیرو امام را تضعیف می‌کردند. مغلطه و سفسطه کردن هم از شگردهای همیشگی آنهاست. تحریف تاریخ معاصر هم در دستور کار آنهاست با لطایف‌الحیل سعی می‌کنند خاندان پهلوی را تطهیر و به عنوان خادمان ملت از آنها یاد کنند. هدف اساسی آنها لطمه به نظام اسلامی و در نهایت براندازی نظام است. از قدیم انگلیسی‌ها معروفند که در فرقه‌سازی تبحر دارند. اگر امروز مشکل داعش را داریم ریشه آن در تفکر وهابیت و عربستان است که انگلیسی‌ها حکومت آل‌سعود را به وجود آوردند. اگر شیعه انگلیسی داریم، مرکزیت آنها در لندن است. بسیاری از سردمداران فرقه‌ها و نحله‌ها در لندن هستند و برای پیشبرد اهدافشان از آنها حمایت مالی و فکری می‌کنند.

در ابتدای سخنان خود اشاره‌ای به فتنه 88 داشتید. بی‌بی‌سی چه نقشی در هدایت این فتنه بر عهده داشت؟

غربی‌ها سعی کردند با ابزار رسانه برخی از حکومت‌ها مثل جمهوری‌های شوروی سابق را یکی بعد از دیگری ساقط کنند و اغلب به نتیجه هم رسیدند. با استفاده از این تجربه، آنان تصور می‌کردند در ایران بتوانند با انسجامی که بین نیروهای مخالف و معارض در داخل و خارج ایجاد می‌کنند تاثیرگذاری داشته باشند. از 25دی 87 تلویزیون فارسی بی‌بی‌سی راه‌اندازی می‌شود، یعنی چند ماه قبل از برگزاری انتخابات 88 و تمرکز گزارش‌ها و اخبار؛ موضوع انتخابات بود. انگار کاملا زمینه‌سازی می‌شد برای این‌که ‌آنها بتوانند در انتخابات نتایج مطلوب را به دست بیاورند. وقتی نتیجه نگرفتند سعی کردند درگیری‌ها و اغتشاشات را تشدید کنند انگار صحنه را فرماندهی می‌کردند و خط می‌دادند و گاهی عوامل خودشان حادثه‌ای را ایجاد و بعد خودشان اخبار را در سطح وسیعی منعکس می‌کردند.

این شبکه فارسی‌زبان در سال 85 به پیشنهاد وزارت خارجه انگلیس مطرح و در 86 به تصویب پارلمان رسید و در 87 راه‌اندازی شد. کاملا معلوم است در حالی که در داخل انگلستان مخاطبان بی‌بی‌سی باید برای استفاده از شبکه‌ها مالیات و عوارض بدهند اما برای فارسی‌زبانان رایگان کار می‌کند، یعنی برای اثر‌بخشی حاضرند هزینه کنند. زمانی که بحث راه‌اندازی تلویزیون فارسی مطرح بود یکی از نمایندگان مجلس انگلیس گفت راه‌اندازی تلویزیون در راستای امپریالیسم رسانه‌ای بی‌بی‌سی است یعنی خودشان هم در داخل می‌دانند چه اهدافی را دنبال می‌کنند! به عنوان قدرت نرم و عامل جنگ روانی انگلیس این رسانه مطرح است. در هنگام فتنه 88 با انتشار اخبار کذب سعی کردند احساسات و عواطف را علیه نظام جریحه‌دار کنند به گونه‌ای وضع را توصیف کنند که انگار نظام جمهوری اسلامی ایران بزودی دچار فروپاشی خواهد شد و آنها به اهداف خود خواهند رسید. دائم مخالفان را تحریک و ترغیب می‌کردند و با تمام توان در آن ماجرا کار می‌کردند تا ادعا و دروغ تقلب در انتخابات را تثبیت کنند. البته مواردی را که مطرح می‌کردند بر فرض اثبات چیزی فراتر از تخلف نبود، خوب بین تخلف و تقلب تفاوت زیادی وجود دارد. این رسانه نقش قابل توجهی در آن دوران ایفا کرد و گردانندگان بی‌بی‌سی تاکید بر بیطرفی می‌کردند، اما خواستار ابطال انتخابات بودند. آنها بتدریج به سمت زیرسوال بردن اصل ولایت‌فقیه و نظام اسلامی حرکت کردند.

آیا این رسانه انگلیسی در قبال تحولات منطقه‌ای مانند انقلاب‌های عربی نیز نقشی مشابه ایفا کرد؟

آنها به هر حال از بیداری اسلامی وشکلگیری مقاومت در منطقه نگران هستند. آنها نگران توسعه نفوذ ایران در منطقه هستند و در نهایت مایلند که نظام ایران را ساقط کنند. می‌ببینند فراتر از مرزهای جغرافیایی روز به روز موقعیت ایران در منطقه مستحکم می‌شود و آنها به اهدافشان نمی‌رسند این برای آنها جای نگرانی است و عصبانی هستند وقتی می‌بینند کسانی که با غرب همکاری خوبی دارند موقعیتشان درخطر است. در مصر بعد از جمال عبدالناصر، انور سادات و حسنی مبارک، کاملا با سیاست غرب در منطقه هماهنگ بودند یا در بحرین و یمن از طریق سعودی سلطه داشتند اما با تحولات به‌وجود آمده دیگر سعودی‌ها قدرت گذشته خود را از دست دادند، لذا غربی‌ها واکنش نشان می‌دهند. غربی‌ها سیاست کاملا دوگانه در پیش می‌گیرند. در سوریه که دولت مستقر و قانونی هست، همه را علیه دولت بسیج می‌کنند، اما در یمن که رئیس‌جمهور مستعفی و فراری شده طرفدار دولت شده‌اند و علیه حرکت مردمی جنبش انصارالله اقدام می‌کنند یا در بحرین که اکثریت مردم مخالف دولت هستند حامی دولت می‌شوند. آنها به اقتضای این‌که چه موضعی به نفشعان است عمل می‌کنند و کاری به موازین قانونی و بین‌المللی ندارند. در ایران کسی به خاطر مسائل امنیتی زندانی می‌شود، الم شنگه بر پا می‌کنند و به عنوان نقض حقوق بشر مساله را بزرگنمایی می‌کنند، اما در عربستان شخصیت برجسته‌ای مانند شیخ‌نمر روحانی جلیل‌القدر به بهانه این‌که امنیت عربستان را تهدید کرده، اعدام می‌شود و این شبکه عکس‌العملی نشان نمی‌دهد! کاملا تناقض‌ها را می‌توان دید اما با مهارت موضعگیری می‌کنند تا مخاطب کمتر متوجه سیاست یک بام و دو هوای آنها شود.

آیا همه سیاستگذاری‌های رسانه‌ای بی‌بی‌سی کاملا منطبق بر منافع ملی لندن است؟ در واقع همه برنامه‌های این شبکه حاصل دیدگاه دولت بریتانیاست یا می‌توان حدی از استقلال را برای این رسانه در نظر گرفت؟

بنگاه سخن‌پراکنی بریتانیا در سال 1927 میلادی که تاسیس شد ماموریتش ترویج دیدگاه‌های دولت انگلیس بود و غیر از این مسئولیتی نداشت. ابتدا هم انحصاری کار می‌کرد، ولی بعدها بخش بین‌الملل بی‌بی‌سی در کشورهایی که برای آنها اولویت داشت، مانند ایران فعال شد. با گذشت چند دهه از فعالیت رادیو بی‌بی‌سی به زبان‌ فارسی بدون تردید این رسانه همیشه به نفع سیاست‌های انگلیس کار کرده است. در کودتای 28 مرداد، 15 خرداد جهتگیری بی‌بی‌سی مشخص است؛ در انقلاب اسلامی و مراحل بعد از پیروزی انقلاب همیشه موضعگیری علیه نظام جمهوری اسلامی ایران داشته است. مثلا در 18 تیر 78 و در فتنه 88 موضعگیری‌ها صریح بوده است. بی‌بی‌سی در ساختارش کاملا زیر نظر دولت انگلیس و در بخش بین‌الملل هماهنگ با وزارت خارجه است. البته ادعا می‌کنند بعد از مدتی مستقل شده‌ایم و از حیث درآمد خودکفا هستیم در حالی که معلوم است بدون حمایت‌ها و اعتبارات دولتی که در بودجه سالانه لحاظ می‌شود نمی‌توانند به ادامه فعالیت بپردازند. در واقع بخشی از بودجه بی‌بی‌سی توسط وزارت خارجه انگلیس و بخشی توسط نهادهای امنیتی و اطلاعاتی تامین می‌شود. این‌که زبده‌ترین خبرنگاران و کارشناسان دنیا را در اختیار گرفته و هزینه‌های آن را تامین می‌کنند و در جای‌جای دنیا گزارشگر دارند نمی‌تواند بخش خصوصی تامین کننده هزینه‌ها باشد. لذا کاملا وابستگی آنها مشخص است ولو این‌که ادعا کنند مستقل هستند.

سیاستمدارانی که در کشورهای مختلف به‌عنوان تحلیلگر با بی‌بی‌سی کار می‌کنند، چه امتیازاتی از این همکاری نصیب‌شان می‌شود؟

به خاطر نفوذ، دسترسی و داشتن دفاتری در کشورهای مختلف، مدیران بی‌سی‌سی می‌کوشند که آخرین اخبار و اطلاعات را بازتاب دهند و با شخصیت‌های موثر دائما ارتباط داشته باشند. در ایران هم سعی می‌کنند با دولتمردان و مسئولان در تماس باشند. خب با آنها که معارض هستند تکلیفشان معلوم است از اپوزیسیون چپ ـ امثال فرخ نگهدار ـ تا جریان‌های راست ـ امثال ابراهیم یزدی ـ در تعامل هستند و از تحلیل‌های آنها استفاده می‌کنند. با مسئولان هم در تلاش هستند که ارتباط برقرار کنند و اگر مسئولان با آنها مصاحبه نکنند تکه‌هایی از صحبت‌ها و سخنرانی‌های آنها را جدا و خیلی حساب شده تقطیع می‌کنند تا مطالب خود را القا کنند. به هر حال می‌خواهند به گونه‌ای جلوه دهند که بیش از دیگران پاسخگوی نیازهای مخاطب هستند و شعارشان این است که اولین خبر، تاثیر‌گذارترین خبر است. لذا تلاش آنها سبقت گرفتن در اطلاع‌رسانی و تحلیل است. در واقع باید گفت که آنها در جریان ارتباط با دولتمردان و سیاستمداران کشورها سعی می‌کنند هم نیازهای مخاطب را تامین کنند و هم تا حدودی برآنان تاثیر بگذارند. یکی از دلایلی که رسانه‌هایشان را توسعه کمی و کیفی می‌دهند این است که افکارعمومی را تهییج و فشاری بر دولتمردان مخالف سیاست‌هایشان وارد کنند تا آنها بناچار در میدان آنها بازی کنند. یعنی میدانی که از قبل طراحی کرده‌اند اگر همسو در مسیر آنها باشند تریبون را آزادانه در اختیارشان می‌گذارند، اما مخالفان را در تنگنا قرار می‌دهند و به آنها هجمه می‌کنند. مثلا رسانه‌های غربی اگر با دکتر احمدی‌نژاد مصاحبه می‌کردند تصور می‌کردند در نهایت برنده آنها خواهند بود از طریق سوالات القایی و نتیجه‌گیری‌هایشان؛ اما خیلی وقت‌ها موفق نمی‌شوند. دلیل مصاحبه آنها با مخالفانشان این است که وانمود کنند سعه صدر دارند و جانبدارانه با قضایا برخورد نمی‌کنند، بلکه اهل انصاف و بی‌طرفی هستند!

بی‌بی‌سی چه نقشی در انقلاب‌های رنگی داشته است؟

در سال‌های اخیر بی‌بی‌سی در کشورهای مختلف بویژه جمهوری‌های آسیای میانه با قدرت رسانه‌ای توانسته بر افکارعمومی اثر بگذارد و ملت‌ها را علیه دولت‌های مستقر برانگیزد و موفق شود شخصیت‌های معارض را به‌عنوان چهره‌های برتر در آن کشورها مطرح کند. این رویکرد تنها در حوزه سیاسی نیست، بلکه در دیگر عرصه‌ها ازجمله فرهنگی هم با چهره‌سازی و الگو‌سازی اشخاص و جریاناتی را برجسته می‌کنند تا به‌عنوان مرجع جامعه به حساب آیند. در مباحث سیاسی، فرهنگی، تاریخی و علمی بعد از زبان آنها حرف خودشان را بیان کنند کاری که برخی سفارتخانه‌ها در ایران می‌کنند؛ جایزه و شوالیه می‌دهند یا در سطح جهانی جایزه صلح نوبل می‌دهند و بعد آن را پوشش وسیع رسانه‌ای می‌دهند تا وقتی آن فرد موضعگیری می‌کند حرفش تاثیرگذار باشد. چه بسا اگر این فرد مخالف آنها صحبت می‌کرد اندک بهایی به او نمی‌دادند. آنها در انقلاب‌های رنگی توانستند با گزینش افرادی که حاضرند در جهت منافع و اهداف غرب حرکت کنند آنها را به عنوان قهرمان ملی مطرح کنند و توده‌های مردم را حامی آنها سازند و سرانجام دولت را ساقط کنند و به هدفی که مورد نظرشان است برسند.

البته در ایران کاملا شکست خوردند چون سطح آگاهی مردم ایران خیلی بالاتر از آن است که بتوانند با همان الگوی کشورهای دیگر به اهدافشان برسند. در کشورهای دیگر غالبا رهبری مقتدر وجود نداشت و آنها از اختلاف بین گروه‌ها و احزاب استفاده کردند، اما پشتوانه مردمی که نظام ما دارد با بقیه متفاوت است، زیرا انقلاب ما از آغاز مردمی بوده و شهدا فرزندان توده‌های مردم بوده‌اند و خودشان هم حامی انقلابند لذا کمتر تحت تاثیر تبلیغات ناصواب قرار می‌گیرند. همچنین مردم ما یک بدبینی تاریخی نسبت به غربی‌ها داشته‌اند، زیرا آنها دنبال مباحث استعماری بوده‌اند مثلا از قدیم هر اتفاقی می‌افتاد مردم می‌گفتند سرنخش به انگلیس بر می‌گردد. این نفرت از بیگانه با وجود آنها عجین شده است. در هر حال مخالفان امیدوارند با تحولاتی که در حوزه ارتباطات رخ داده ظرف 15 سال آینده نظام اسلامی را دچار استحاله کنند یعنی نسل جوان تحت تاثیر قرار گرفته و پایبندی به اهداف بلند نظام و انقلاب را نداشته باشد و به سمتی بروند که مورد نظر نظام سلطه است و فرهنگ غربی حاکم شود چون نظام اسلامی مبتنی بر رای مردم است، بنابراین اگر بتوانند در توده مردم جایگاه داشته باشند مردم به کسانی رای می‌دهند که متمایل به غرب باشند علی ای حال می‌دانند در ایران به سرعت نمی‌توانند به اهداف مورد نظر دست یابند لذا برنامه درازمدتی طراحی و پیگیری می‌کنند که امیدواریم با روشنگری عناصر دلسوز و متفکر خواب آنها هرگز تعبیر نشود!

مریم شریف زاده / روزنامه نگار

newsQrCode
ارسال نظرات در انتظار بررسی: ۰ انتشار یافته: ۰

نیازمندی ها