گزارش تپش از خودکشی‌های سریالی:

پل‌ها، ارتفاع و مرگ‌های خودخواسته

خودکشی می‌کنند تا دیگر در دنیا نباشند. حس می‌کنند کسی دوستشان ندارد حتی عزیزانشان. مشکلات روز به روز بر دوششان سنگین‌تر می‌شود و مثل خوره به جانشان می‌افتد. اولین بار که به فکر کشتن خود می‌افتند بیشتر یک شوخی به نظر می‌آید و خیلی زود از ذهن دور می‌شود.
کد خبر: ۹۰۷۹۰۷
پل‌ها، ارتفاع و مرگ‌های خودخواسته

دومین‌بار مدت زمان بیشتری به آن فکر می‌کنند ولی سومین بار دیگر خودکشی برایشان شوخی نیست. جدی‌تر از آن است که قبل از آن فکرش را می‌کردند، شاید جدی‌ترین مساله زندگیشان باشد. بار‌ها و بارها به آن فکر می‌کنند و دیگر مطمئن می‌شوند که می‌خواهند نباشند. می‌خواهند خود و دیگران را از این بودن و حضورشان راحت کنند. تصمیم که گرفته شد به مدل خودکشی فکر می‌کنند. یکی تیغ را انتخاب می‌کند و دیگری حلقه دار را.

روش‌هایی که حتی نوشتنشان هم برای یک انسان متعادل زجر‌آور است ولی آنها بار‌ها و بار‌ها به آن فکر می‌کنند و حتی خود را در حالت‌های مختلف مجسم می‌کنند. وقتی به بلندی می‌رسند و به پایین نگاه می‌کنند، اول دلشان می‌ریزد و خالی می‌شود. چشمانشان خشک شده و باز می‌ماند. در همان لحظه که دهانش باز می‌شود تا جیغ بزند درست همان لحظه که از مردن پشیمان شده، حنجره اش بی‌صدا‌تر از همیشه در گلو جا خشک کرده و بی حرکت باقی می‌ماند. دیگر حالت یک پر معلق در هوا را ندارد و حس می‌کند سرانگشتان دست و پا یخ میزند. به زمین که رسید دیگر جان ندارد. در چند هفته گذشته سقوط‌های مرگبار و مرگ‌های خودخواسته روندی سریالی پیدا کرده و نقطه پایان زندگی اغلب آنها پل‌های عابر پیاده و آسفالت گرم خیابان است.

شروع سریال

زمانی که مرد میانسال از پل عابر میرداماد خود را حلق آویز کرد، کسی تصور نمی‌کرد این خودکشی شروع یک سریال مرگ‌های خودخواسته و پل‌های عابر است. پل میرداماد 65 سال داشت و در مسافرخانه‌ای حوالی میدان شوش کار می‌کرد و در همان محل کار خود زندگی می‌گذراند. مدت‌ها می‌شد که به بیماری آب سیاه چشم مبتلا شده بود ولی خرج درمان بیماری خود را نداشت. شاید فکر می‌کرد زندگی با او بد تا کرده است. 65 سال عمر گذرانده بود اما نمی‌توانست پول درمان چشمش را بدهد. نمی‌خواست بیشتر از این سختی بکشد. شاید هم مشکلاتش بزرگ تر از اینها بوده است. مرد به مشکلاتش فکر کرد و راهی جز پایان دادن به زندگی‌اش پیدا نکرد. بهترین لباسش را تمیز کرد و پوشید. سر و وضع را آراست. 11 اردیبهشت یکی از مهم‌ترین روز‌های زندگی‌اش بود پس باید از همیشه آراسته‌تر می‌بود. یک کاغذ برداشت و در آن نوشت، به‌دلیل مشکلات مالی و زندگی این کار را می‌کند. بعد از آن هم به طرف پل میرداماد رفت و خود را از آن حلق آویز کرد و به این ترتیب به زندگی‌اش پایان داد.

سقوط در میلاد

پس از خودکشی در خیابان میرداماد، خودکشی بیماری در بیمارستان میلاد خبرساز شد. مرد 45 ساله خود را از طبقه اول بیمارستان میلاد به طبقه همکف پرتاب کرد. در این مورد خودکشی نه هدف مرد میانسال و نه علت خودکشی مشخص است. از زمان خودکشی فرد تا امروز خبر‌های مختلفی در رسانه‌ها منتشر می‌شود ولی با این حال هنوز هم علت اصلی کار این مرد مشخص نیست.

پس از خودکشی این بیمار رئیس اورژانس بیمارستان گفت: با بازبینی دوربین‌های مدار بسته و بررسی سوابق در اورژانس و گزارش پزشک معالج مشخص شد که بیمار در زمان معاینه اولیه با اعلام این‌که اعتیاد دارد از پزشک معالج تقاضای تزریق مرفین کرده است ولی پزشک آن را موکول به انجام آزمایش و نتیجه سونوگرافی می‌کند. بنابراین برخی گزارش‌ها نشان می‌دهد بیمار به علت نپرداختن ویزیت معاینه نشده است.

برخی رسانه‌ها هم اعلام کردند، بیمارستان از این بیمار پول خواسته و او قادر به پرداخت آن نبوده به همین خاطر خودکشی کرده است.

این بار پل رسالت

ده روز قبل از خودکشی به تهران آمده بود. می‌خواست کار پیدا کند. پولدار شود. پول برای خانواده خود به شهرستان بفرستد. فکر می‌کرد شاید در تهران آینده درخشانی داشته باشد. روزهای اول اقامتش در تهران با کفش‌های آهنین از شرکتی به شرکت دیگر و درکارخانه‌های مختلف ‌دنبال کار گشت ولی کار نبود. روزها گذشت ولی دریغ از حتی یک کار مناسب. روزها می‌گذشت و او هم برای پیدا کردن کار همچنان تلاش می‌کرد تاجایی که حتی پولی که همراه خود داشت تمام شده بود. نه پولی برای غذا داشت و نه جای مناسبی برای استراحت و نه روی بازگشت به شهرستان با دستان خالی. خجالت می‌کشید به شهرش برگردد و بگوید که دستش به جایی بند نیست. همه افکار در ذهنش بارها و بارها تکرار شد. دیگر توان تحمل این بار را نداشت. بی‌پولی و بی‌جا و مکان بودن فشار روحی زیادی به او وارد کرده بود. چند روز می‌شد که حتی غذا هم نخورده بود. همه چیز دست به دست هم داده بود تا بخواهد دست به خودکشی بزند. با خود فکر کرد شاید با مردن از این وضعیت راحت شود و پل رسالت را برای مردن مناسب دید. بالای پل رفت و مردمی را می‌دید که می‌خواستند او را از کارش منصرف کنند. آمبولانس اورژانس هم در محل آماده بود. با دیدن این تجهزات لحظه‌ای ترسید ولی او دیگر تصمیم گرفته بود و می‌خواست که بمیرد پس خود را به طرف پایین پرت کرد. آمبولانس در جایی پارک شده بود که پسر 28 ساله روی آن فرود آمد به همین دلیل آسیب جدی هم ندید.

قسمت سوم

16 اردیبهشت امسال خبر خودکشی دختری که فقط 18 سال داشت برای مخاطبان اخبار حوادث شوک‌آور بود. ولی این پایان حیرت خوانندگان خبر نبود. ساعتی بعد خبرگزاری‌ها در خبر تکمیلی خود اعلام کردند این دختر فقط 13 سال داشته است. با انتشار این خبر فکر‌های مختلفی به ذهن می‌رسید. چرا یک دختر که فقط 13 ساله از زندگی اش می‌گذرد راضی به خودکشی آن هم در ملأ عام خواهد شد؟

در ادامه تحقیقات پلیس مشخص شددخترنوجوان در روز حادثه با مادر خود در خانه جر و بحث کرده و پس از آن از خانه بیرون رفته است. دختر نوجوان تحت تاثیر فشار روانی زیاد راضی به پایان زندگی خود شده است. او طی یک تصمیم ناگهانی از پل بالا رفته و خود را به پایین پرت کرده و در لحظه جان خود را از دست داد.

خودکشی بود یا نبود؟

در این میان گاهی افراد جامعه رفتار همنوعان خود را زیر نظر گرفته و به اشتباه از رفتار آنها برداشتی می‌کنند که دلشان می‌خواهد. به طور مثال 25 اردیبهشت خبری درباره خودکشی مرد 54 ساله در فضای مجازی و خبرگزاری‌ها منتشر شد. در این خبر نوشته شده بود که این مرد میانسال مدت‌ها بالای پل عابر پیاده خیابان خیام ایستاده بود و قصد خودکشی داشت. سخنگوی سازمان آتش‌نشانی درباره این خبر اعلام کرد: فردی که قصد خودکشی دارد در برابر ماموران مقاومت می‌کند ولی این فرد این‌گونه نبود. اگر دقایقی قبل هم این قصد را داشت ما از آن بی اطلاعیم و چیزی که به ظاهر مشخص بود آن بود که او برای مدت طولانی و به صورت عادی روی پل ایستاده بود.

باز هم پل عابر

هوا رو به تاریکی می‌رفت که زن جوان مهم‌ترین تصمیم زندگی خود را گرفت و می‌خواست به آن عمل کند. زن که 24 سال بیشتر نداشت از پل استقلال خیابان هنگام تهران بالا رفت و تصمیم خود را با رهگذران درمیان گذاشت. او به کسانی که عبور می‌کردند گفت که می‌خواهد بمیرد یا به عبارت دیگر اعلام کرد به صورت خود خواسته می‌خواهد خودش را بکشد و بعد از آن بلافاصله خود را از پل به پایین پرتاب کرد. چه کسی می‌داند که در آن لحظه به مشکلات زندگی یا فرزند دو ساله اش فکر می‌کرده یا نه. زن جوان به محض افتادن روی زمین با خود عبوری برخورد کرد و جان باخت.

30 اردیبهشت

از بالای پل عابر پیاده خیابان حافظ به سمت پایین نگاه می‌کرد و مشکلات زندگی‌اش یکی پس از دیگری از نظرش رد می‌شدند. زن جوان مدت‌ها قبل با همسرش ازدواج کرده بود و حالا مشکلات مالی او را به این وضع انداخته بود. عجز او در تهیه پول کافی برای اجاره خانه مناسب او را وادار به خودکشی کرده بود. همسرش نیز حالش بهتر از او نبود اما سعی می‌کرد به هر طریقی که شده او را از انجام کارش منصرف کند. او که تلاش‌های همسرش و عابران را دید خوشبختانه از خودکشی دست کشید. همسر زن جوان نیز دقایقی بعد از منصرف شدن زن از خودکشی گفت: خانواده هایمان به‌دلیل این‌که ما را برای هم مناسب نمی‌دیدند با ازدواجمان مخالف بودند و حالا هم حاضر به کمک به ما نیستند. مدتی است که مشکلات اقتصادی زندگی ما را سخت‌تر از قبل کرده و این مشکلات برای همسرم زندگی را بسیار سخت کرده است و او از روی فشار عصبی دست به چنین کاری زده است.

غزاله مالکی - ضمیمه تپش

newsQrCode
ارسال نظرات در انتظار بررسی: ۰ انتشار یافته: ۰

نیازمندی ها