ب: عطار با 2 ضلع پررنگ
شخصیتهای ادبی تاریخ ایران عموما یا نویسنده بودند یا شاعر یا محقق. سعدی، عراقی، جامی و چند نفر دیگر، هم نویسنده بودند، هم شاعر و عطار نیز هر دو امتیاز را به شایستگی داشت که از قدرت بیان و عظمت فکری و قلمی او نشان دارد.
ج: عطار مبتکر، نه مقلد
منظومه فکری و چرخه نگرشی عطار نسبت به محیط آفرینش بویژه عالم عرفان بویی از تقلید ندارد و در بسیاری موارد با اتکا به باور و نگرش خود، هم به جهان و انسان و عوالم برین مینگرد، هم بیهیچ واهمه نظر خود را اعلام میکند. به همین دلیل عطار یک نظریهپرداز است تا مجری گفتههای پیشینیان. کافی است به دو دیدگاه متفاوت او نسبت به باورداشتهای دیگران توجه شود. دقبل از عطار مراحل سیر و سلوک زاهدانه است و تقسیم آن مراحل نیز بر زهد، ورع و تقوا استوار است، اما او بنای سلوک را بر وادیهای عاشقانه قرار میدهد و این تقسیمبندی تا امروز نیز مورد استقبال واقع شده است با ترکیبی چون هفت وادی یا هفت شهر عشق (طلب، عشق، معرفت، استغنا، توحید، حیرت، فقر و فنا.)
آثار عطار؛ چه منظومهها (منطقالطیر، مصیبتنامه، الهینامه و اسرارنامه)، چه منثور (تذکره الاولیا) و چه دیوان اشعار همگی زاییده یک مشرب واحد فکری و زبانی است که در نتیجه تئوریها و نظریههای به وحدت رسیده یک شخصیت جامع و مجتهد در محدوده خود به نظم و انسجام رسیده و این یعنی حضور خلاقیت و ابتکار و رهایی از تقلید.
د: شعر حکمت
قول معروفی است از پیامبر اکرم(ص) که گاهی شعر به حکمت میرسد. در دنیای امروز که شعریت کلام به زبان و فرم و ریخت شکلی توجه بیشتر دارد شاید به رسالت مهم شعری که همان حکمت است کمتر بها داده شود و حتی حکمت نگری در شعر نوعی سیر قهقرایی دانسته شود و لقب حکیم برای شاعر امروز نه مایه فخر که دلیل ذلت او باشد! اما در طول تاریخ شعری جهان هنوز شعرهایی خوانده و تاکید میشوند که از حکمت برخوردارند. شعر حکمت که برخی بزرگواران در دوره حاضر مطرح میکنند حرفی جدید نیست، بلکه بیانگر دغدغه آنها به رسالت مهم شعری است در دورهای که با اغلب اشعار نه میتوان تامل کرد و نه مرهمی بر زخمهای همیشگی انسان در عالم سرگردانی چیستی آفرینش گذاشت.
شعر فارسی از قرن پنجم وارد این رسالت و با عطار به اصل رسالت خود نایل میشود. عطار با تعریفی از عرفان اسلامی ـ انسانی به عنوان یک نظریهپرداز در مجموعه آثار خود همراه با تعلیمات دینی، فرهنگی، اخلاقی و انسانی اشعارش را آبستن این حکمتها میکند و به شاعران و خوانندگان پس از خود تعلیم میدهد. شعر ابزاری است برای انتقال معنای برتر و اندیشه متعالی! این تعالی اندیشه و معنای برتر را در آثار مولانا و حافظ میتوان شاهد بود که همگی متاثر از بزرگ ترین معلم عرفان اسلامی ـ انسانی یعنی عطار نیشابوری است. او بارها در مصیبتنامه مستقیم توجه به حکمت را توصیه میکند:
شعر مدح و هزل گفتن هیچ نیست
شعر حکمت به که در وی پیچ نیست
هـ : زن از نگاه عطار
آثار این شخصیت کمنظیر سرشار از موضوعات گوناگون و البته ارزشمند است که یکی از این موضوعات زن است.
زن در آثار او با سه شکل جلوه میکند: عارفانه، عاشقانه و خردمندانه.
بعد عارفانه را در شخصیت رابعه عدویه میتوان دید. توجه به عرفان و شخصیت این زن چنان برای عطار قابل توجه است که فصل نهم تذکره الاولیا را به او اختصاص میدهد و پنج بار در منطقالطیر، دو بار در الهینامه و دو بار در مصیبتنامه از او نام میبرد.
بعد عاشقانه زن در آثار عطار بیشتر مربوط است به لیلی و زلیخا که محوریترین داستان همان شیخ صنعان است. عطار خود را از زمین رها نمیکند و با شناخت کامل از زمین و زندگی زمینی در نتیجه شغل عطاری در مورد عشقهای زمینی حرف میزند، اما در نهایت آنها را فراتر از عشقهای عام زمینی معرفی میکند.
چه عشق لیلی و مجنون چه یوسف و زلیخا چه عشق آن صوفی به زبیده و چه عشق آن دختر به شاهزاده که آرزوی قبل از مرگش این است موی او را به دم اسب شاهزاده ببندند و شاهزاده اسب را براند و او به وسیله شاهزاده کشته شود همگی در خود نوعی عشق فرازمینی دارد. اما دسته سوم از زنان خردمند حرف میزند. از حضرت فاطمه زهرا(س) در الهی نامه و مصیبتنامه بارها نام میبرد. در مجموع، نگاه عطار به زن نگاه اعتدالی و حتی جانبدارانه است با آن که سندی بر ازدواج و همسر او وجود ندارد.
و: توجه دیگران به عطار
پس از او بسیار شاعران از عطار حرف زدند و تمجیدش کردند. مولانا، عطار را روح میداند؛ یعنی بالاترین مرتبه وجودی انسان که او را به حق تعالی پیوند میدهد:
عطار روح بود و سنایی دو چشم او / ما از پی سنایی و عطار آمدیم
یا شیخ محمود شبستری میگوید:
مرا از شاعری خود عار ناید/ که در صد قرن چون عطار ناید
چه عطاری که عطار جهان است /سخنهای وی از اسرار جان است
حافظ، ابیات قابل توجهی از عطار وام گرفته است با اندکی تصرف
عطار: بیا که قبله ما گوشه خرابات است
حافظ: بیا که قصر امل سخت سست بنیاد است
عطار: همه کس طالب یارند ولی مفلسی
حافظ: همه کس طالب یارند چه هوشیار و چه مست
عطار: درد هر کس به قدر همت اوست
حافظ: فکر هر کس به قدر همت اوست
دکتر علی آبان
شاعر و منتقد ادبی
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
یک کارشناس روابط بینالملل در گفتگو با جامجمآنلاین مطرح کرد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد