این کارگردان و بازیگر 70 ساله برخی از این آثار را ساخته و در بعضی دیگر بازی کرده است. بهترین و شاخصترین کار او در کارگردانی شاید سریال امیرکبیر باشد بر مبنای زندگی صدر اعظم کاردان و لایق ناصرالدینشاه قاجار که قربانی دسیسه و توطئه بدخواهانش شد. نیکپور این مجموعه را سال 1363 با فیلمنامهای از پرویز زاهدی و بازی هنرپیشههایی همچون ایرج راد، محمد مطیع، فخری خوروش، ژاله علو و البته خودش در نقش امیرکبیر جلوی دوربین برد. سریال امیرکبیر یکی از مجموعههای استاندارد ساخته شده در تلویزیون است که همچنان پس از 30 سال قابلیت پخش و برقراری ارتباط با مخاطبان را دارد. کارگردان و بازیگر نقش اصلی این مجموعه اما به حاشیه رانده شده و در سال های اخیر چندان پرکار نیست.
چه شد برای سریالسازی سراغ امیرکبیر رفتید؟ چقدر از این سیاستمدار شناخت داشتید؟
در سال 58 که تولید نوین تلویزیونی پس از انقلاب آغاز شده بود طرحی را ارائه کردم به نام «قرن سرنوشت». در این طرح چند مقطع مهم تاریخی مدنظرم بود که بر اساس آن مجموعههایی تولید شود. یکی از این مقاطع حضور امیرکبیر در صحنه سیاست ایران بود. امیرکبیر پیش از صدارت در جنگهای ایران و روسیه حضور داشت و بعد به مقام صدر اعظمی رسیده بود. من در فیلم سلطان صاحبقران مرحوم علی حاتمی بازیگر نقش میرزای رضای کرمانی بودم و از این نظر با شخصیت امیرکبیر آشنایی داشتم.
از همان ابتدا قرار بود نقش امیرکبیر را خودتان بازی کنید؟
نه، در این سی و چند سال در اینباره خیلی بحث و جدل بوده است. نزدیک به ده نفر از هنرپیشههای مطرح آن روزگار تست گریم دادند. به هر حال تلویزیون هم حساسیت داشت که برخی نقشها را کدام بازیگر ایفا کند و برایشان مهم بود فلان نقش را چه کسی بازی کند. در نهایت قسمت نشد بازیگران تست داده نقش امیرکبیر را بازی کنند.
یادتان هست کدام بازیگران بودند؟
نه، باز دریچه بحث باز میشود و همه شروع میکنند به پاسخ دادن و موجآفرینی. این مساله در زمان ساخت هم پروژه را دچار دردسر کرده بود. هنرپیشهای را دعوت میکردیم و تست گریم میداد، اما تلویزیون با او موافقت نمیکرد. همین چند وقت پیش دیدم یکی از روزنامهها تیتر زده بود مرحوم محمدعلی فردین قرار بوده نقش امیرکبیر را بازی کند اما خودم در نهایت مجبور به تست گریم شدم، آنهم به پیشنهاد گروه سازنده و عوامل تولید. به هر حال کارگروهی بود و جمعی شامل خودم، زاهدی، اسکندری و فرانک دولتشاهی درباره مسائل مهم تصمیمگیری میکردیم. خودم در یکی دو سکانس بازی کردم و کار را پس از مونتاژ برای تلویزیون فرستادیم که پذیرفتند و به این ترتیب من شدم بازیگر نقش امیرکبیر.
سریال امیرکبیر بیشتر از هر مجموعه نمایشی دیگری به تاریخ وفادار مانده است. اتفاقهای سریال در زمان تولید با واقعیات تاریخی تطبیق داده میشد |
امیرکبیر سریال از لحاظ چهره و مشخصات فیزیکی با امیرکبیر واقعی و تصاویری که از او موجود است، همخوانی چندانی ندارد.
تصویر درستی از او باقی نمانده و آنچه شما میبینید نقاشیهایی است که سالها بعدها به دستور ناصرالدینشاه کشیده شده. نقاشان هم چندان ماهر نبوده و نتوانستهاند تصویری واقعی و مستند از او ترسیم کنند. اصلا تصویر واقعی از امیرکبیر نداریم. یک کاشی قدیمی در کاخ گلستان است که نام میرزاتقی خان بر آن حک شده. ما همان کاشی را اساس چهرهپردازی قرار دادیم و بر اساس آن، چهره من گریم شد.
در روایت قصه سریال چقدر به تاریخ و وقایعش وفادار ماندید؟ آیا شخصیتی بود که از خودتان به سریال اضافه کرده باشید؟
به گمانم سریال امیرکبیر بیشتر از هر مجموعه نمایشی دیگری به تاریخ وفادار مانده است. اتفاقهای سریال به شدت با واقعیات تاریخی تطبیق داده میشد و با چند سند و مدرک قیاس. البته مواردی هم بود که توسط نویسنده به سریال اضافه شده بود. برای مثال، شاید نشانهای از پیرمردی که در سریال برای سفارت روسیه جاسوس میکرد در تاریخ نباشد، اما به احتمال زیاد وجود داشته است. به هر حال کسانی برای سفارت روسیه جاسوسی میکردهاند. با این حال همین پیرمرد وقتی به دیدار امیرکبیر میآید و امیر درمییابد جاسوس است، او را به طرف خود متمایل می کند و پیرمرد میشود جاسوس صدر اعظم ایران در سفارت روس. اینها دیگر به توانایی قلم نویسنده سریال بازمیگشت.
سایر بازیگران سریال همانهایی بودند که از روز اول با خودتان قرار گذاشته بودید؟
دقیقا، همه هنرپیشههایی بودند که از روز اول در خیال داشتم. حتی به نویسنده هم گفته بودم مثلا بازیگر نقش ناصرالدین شاه ایرج راد است و فخری خوروش باید نقش مهدعلیا را بازی کند.
شما سریال امیرکبیر را ساختید که اتفاقا با استقبال خوبی هم مواجه شد. پس از این مجموعه، اما بیشتر فعالیتتان به بازیگری متمرکز شد و از کارگردانی فاصله گرفتید. چرا؟
ماجرایش مفصل و پیچیده است و بازمیگردد به کار من در تلویزیون. پس از انقلاب شاید من اولین کسی بودم که تولید نمایشی را در تلویزیون آغاز کرد، آنهم با علاقه و هیجان خاص. نمیدانم اطلاع دارید یا خیر؛ من قبل از پیروزی انقلاب هم در تلویزیون کارگردان و تهیهکننده بودم و البته جزو معدود کسانی که بلافاصله پس از انقلاب هم با این رسانه ادامه همکاری دادم. در کمال تاسف، اما پس از دو سریال شاهشکار و امیرکبیر تنگنظریها آغاز شد و مانعتراشیها اجازه ادامه فعالیت و مجموعهسازی را به من نداد. هر کاری کردم نشد.
طرح سریال مشروطیت رد شد. از سال 63 تا 69 تقریبا بیکار بودم. فقط در یکی دو سریال ازجمله رعنا بازی کردم. خودم هم چندان علاقهای به کار نداشتم. در تلویزیون که چندان کار خوب ساخته نمیشد و حرف سینما را هم نزن. در سال 69 سریال وزیرمختار را براساس زندگینامه الکساندر گریبایدوف، سفیر کبیر روسیه در ایران ساختم. فیلمنامه این سریال را هم پرویز زاهدی نوشته بود و بازیگرانش هم همان هنرپیشههای مجموعه امیرکبیر.
ایرج راد نقش گریبایدوف را بازی میکرد. این آخرین کارگردانی من در تلویزیون بود. بعد هم در یک مقطع هشت ساله از سال 1372 تا 1380 مهاجرت کردم.
حالا و پس از گذشت سالها خیال ندارید یک مجموعه نمایشی تاریخی دیگر بسازید؟
در حال حاضر مشغول بازی در سریال تاریخی معمای شاه هستم و مشکلات و کمبودها را میبینم. دو مشکل وجود دارد؛ کاری را که دوست دارم نمیتوانم بسازم و تحمل دخالتهای غیرحرفهای را هم ندارم.
بازیگر 17 ساله خوب نداشتیم
تلاش زیادی کردیم ایرج راد نمایی از ناصرالدینشاه نوجوان داشته باشد، اما کار خیلی مشکلی بود. اصولا نقش خیلی مشکلی بود و نمیشد آن را به یک پسر 17 ساله سپرد، آن هم در 32 سال پیش که هنرپیشه مطرحی در این سن و سال نداشتیم؛ بنابراین باید خود ایرج راد را به این سن نزدیک میکردیم.
عبدالله اسکندری همه تلاش خود را به کار گرفت تا ایرج راد را برساند به حد یک نوجوان. نتیجهاش این شد و فکر هم نمیکنم بد از آب درآمده باشد.
محسن محمدی
رادیو و تلویزیون
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
سید رضا صدرالحسینی در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح کرد
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
در استودیوی «جامپلاس» میزبان دکتر اسفندیار معتمدی، استاد نامدار فیزیک و مولف کتب درسی بودیم
سیر تا پیاز حواشی کشتی در گفتوگوی اختصاصی «جامجم» با عباس جدیدی مطرح شد
حسن فضلا...، نماینده پارلمان لبنان در گفتوگو با جامجم:
دختر خانواده: اگر مادر نبود، پدرم فرهنگ جولایی نمیشد