در نشست فرهنگی «سبک زندگی» بررسی شد

ترمیم سبک‌زندگی، نیازمند جریان‌سازی‌‌ فرهنگی

اولین نشست از سلسله نشست‌های فرهنگی «سبک زندگی» به همت موسسه فرهنگی ـ اجتماعی حرکت رشد و اعتدال برگزار شد.
کد خبر: ۸۴۴۸۶۲
ترمیم سبک‌زندگی، نیازمند جریان‌سازی‌‌ فرهنگی

به گزارش جام جم آنلاین، در ابتدای این نشست دکتر قاسم پورحسن استاد دانشگاه فرهنگ را برساخته و در تغییر دانست که باید بسیاری از امور مانند سیاست، اجتماع و اقتصاد را تابعی از آن تعریف کنیم. این نگاه در 30 سال گذشته در غرب شکل گرفته اما کشور ما هنوز به اهمیت فرهنگ در برنامه‌ریزی‌های آینده خود آگاه نیست. ما بخش مهمی از این تغییر و تحول را در سبک زندگی می‌بینیم.ما معتقدیم که وضع جدید زندگی به سرعت در حال تغییر است. انسان‌ها قبل از وضع جدید، تغییر شتابان نداشتند و به این تغییر هم آگاه نبودند. مهم‌ترین خصلت دوره مدرن این بود که ما به این تغییر آگاهی پیدا کردیم. به همین دلیل است که سبک زندگی نوعی آگاهی از این وضع جدید است. سبک زندگی به این معنی است که ما این تغییرات را سامان دهیم؛ یعنی ما تمایل داریم امیال، آرزوها و خواسته‌هایمان را در زندگی محقق کنیم.

نقش مصرف در سبک زندگی

پورحسن اضافه کرد: سبک زندگی یک تجویز نیست، بلکه توصیف است. یعنی سبک زندگی نسخه نیست. سبک زندگی توصیفی است از وضعی که پیش آمده است. تفاوت این دو نگاه در این است که انسان‌ها فهمی جدید از زندگی پیدا کرده‌اند؛ فهمی که مرز و خطی بین زندگی گذشته و جدید کشیده است. وقتی ما می‌گوییم سبک زندگی، به این معنی است که به دوران مصرف وارد شده‌ایم. منظور از مصرف این است که همه چیز در اختیار امیال و خواسته‌های ماست و این البته خوشایند است. البته این طور نیست که ما وقتی سبک زندگی را توصیف می‌کنیم به جوامع دیگر مانند ایران بگوییم مصرف کنید. یعنی نباید نگاه تجویزی به سبک زندگی داشته باشیم.

پیوند نزدیک سبک زندگی با فرهنگ

ما در سبک زندگی با دو نگاه خردنگرانه و کلان‌نگرانه روبه‌رو هستیم. رویکرد خردنگرانه معطوف به فرد است و بیشتر جنبه روان‌شناسی دارد؛ یعنی این که فرد در زندگی دنبال چه لذت و مقاصدی است؟ در ایران ما وقتی از سبک زندگی سخن می‌گوییم بیشتر معطوف به این رویکرد هستیم. اما در نگاه کلان‌نگرانه به مناسبات و حیات جمعی توجه می‌شود و از اینجا وارد بحث سیاستگذاری اجتماعی می‌شویم. در بحث سیاستگذاری اجتماعی وقتی ما تبیین می‌کنیم این تبیین به تجویز نزدیک است. به عبارت دیگر ما برخی مواقع فقط از حیث جمعی، پدیده‌ای را مورد مطالعه قرار می‌دهیم و گاهی هم می‌گوییم ما می‌توانیم از یک رویکرد استفاده کنیم و این دومی صرف یک مطالعه اجتماعی نیست. پس نکته سوم این است که سبک زندگی خنثی نیست و با خود معانی، مفاهیم، تاریخ و فرهنگی را دارد.

پورحسن :

کشور ما هنوز به اهمیت فرهنگ در برنامه‌ریزی‌های آینده خود آگاه نیست. ما بخش مهمی از این تغییر و تحول را در سبک زندگی می‌بینیم

تاثیر گذشته و حال بر سبک زندگی

دکتر سیدجعفر مرعشی یکی دیگر از سخنرانان نیز بیان کرد: سبک زندگی یک تجویز نیست؛ هر چند ممکن است از جریان‌سازی اجتماعی سخن بگوییم. ما باید یک توفان فکری راه بیندازیم و ببینیم مهم ترین مسائلی که در سبک زندگی دچار آن هستیم، کدامند چرا که ما دچار مشکلاتی هستیم که همه روزه با آنها برخورد داریم و در مواردی جان ما را به خطر می‌اندازند.

ما مثلا در رانندگی خود دچار مشکلات زیادی هستیم. شاید برخی فکر می‌کنند که سوار بر یک حیوان مکانیکی هستند و نسبت به آن تملک پیدا کرده و از حقوق ویژه‌ای برخوردارند که باید اراده خود را در این حقوق مالکانه جاری کنند و نمی‌دانند ترافیک امری اجتماعی است. در فرهنگ ما مسأله تملک نسبت به یک کالا مانند ماشین یک واقعیت است و وقتی دو خودرو تصادف می‌کنند، بحث تعرض به حریم به میان می‌آید. ریشه این چالش‌ها به نظر من اطمینان نداشتن به فرصت‌های‌پیش روست.

وضعیت بی‌سبکی در حوزه زندگی

دکتر امیر دبیری مهر، یکی دیگر از سخنرانان گفت: ما چاره‌ای نداریم جز این که از یک روش شناسی مشخص پیروی کنیم، وگرنه در همان گردابی می‌افتیم که دیگران افتادند. این‌که اشاره شد نهادها و دستگاه‌ها تلاش‌هایی را در حوزه سبک زندگی می‌کنند اما آورده مخصوصی ندارند، یکی از دلایلش این است که از روش خاصی تبعیت نمی‌کنند و با دغدغه‌های خود فعالیت‌های دلسوزانه‌ای دارند اما نتیجه‌ای حاصل نمی‌شود.

ما باید چهار مرحله و گام را تفکیک کنیم. اولین گام در تمامی مباحث فرهنگی باید یک نقد عینی و توصیف واقعگرایانه از وضعیتمان باشد. خیلی از مباحث به خاطر همین به نتیجه نمی‌رسد که ما نمی‌دانیم درباره سبک زندگی چه وضعیتی داریم. من اگر بخواهم درباره سبک زندگی پاسخی بدهم می‌گویم ما در وضعیت بی سبکی هستیم.

این حرف‌ها گزنده است و برای کسی آب و نان و افتخاری هم ندارد. من معتقدم سبک ما نه ایرانی است نه اسلامی است، نه غربی و نه مدرن است و نه سنتی. ما یک وضعیت ویژه‌ای داریم. ما تنها ملتی هستیم که 150 سال است که در گذار به سر می‌بریم.

گام دوم این است که ما باید وارد فاز ریشه‌یابی و علت جویی شویم. اکنون در منابر و تریبون‌های رسمی ما علت‌العلل همه بدبختی‌ها و مشکلات را غرب می‌دانند و معتقدند اگر ما با غرب مواجهه‌ای نداشتیم و اگر دسیسه‌های استکبار نبود، بهشت روی زمین در ایران برقرار بود که باید این نگاه بررسی شود.

در گام سوم می‌توانیم در مقام نظر به رویکرد تجویزی برسیم. گام چهارم عملیاتی و اجرایی کردن تجویزهاست که خود یک بحث پرماجراست و چه بسا از ده تئوری مناسب، 9 تا در ایران قابل اجرا نباشد چراکه تا به حال بسیاری از نظریه‌ها در ایران عملی نشده است.

این تلقی که می‌توانیم یک سبک زندگی را طراحی کرده و به مردم بگوییم پیروی کنید، نادرست است. همان‌گونه که این نگاه تا به حال جواب نداده است. 35 سال است ما تلاش می‌کنیم در پوشش شهروندان استانداردهایی رعایت شود. باید پرسید چقدر ما موفق بوده‌ایم؟ اگر بخواهیم در اجرا به یک الگو برسیم، راه آن تجویز نیست. ممکن است در سطح نظر به یک الگو دست یابیم ؛ اما باید بررسی کرد آیا این نظریه در این موقعیت زمانی و مکانی قابلیت اجرا دارد یا خیر.

دکتر مرعشی یکی دیگر از سخنرانان با بیان این که باید در نقد واقعگرایانه صداقت بیرحمانه داشته باشیم و به هیچ وجه تسامح نکنیم، خاطرنشان کرد: انسان‌ها را سفید و سیاه نکنیم .باید از هر نوع گروه‌بندی و ادبیات خودی و غیرخودی و کنار زدن برخی افراد به عنوان شهروندان درجه 2 خودداری کنیم.

نکته دیگر این که ما اصلی در نظام‌های اجتماعی داریم که من اسم آن را « میل به خودتنظیمی» می‌گذارم. نظام‌های اجتماعی دوست دارند خودشان، خودشان را تنظیم کنند؛ یعنی وقتی ببینند به‌هم‌ریختگی از یک حد بیشتر می‌شود، خودشان برمی‌گردند و مانع می‌شوند. نکته‌ای که وجود دارد این است که ما اگر جریان‌سازی اجتماعی کنیم، یک سری خصلت‌های نوپدید به وجود می‌آید که حاصل یک چیز و دو چیز نیست و حاصل عوامل و ترکیب غیرخطی از همه عوامل است.

نسبت فرهنگ و سبک زندگی

دکتر شهرام محمدنژاد، استاد دانشگاه و سخنران دیگر این نشست: سازمان و نهادهای متعددی در ایران در حوزه فرهنگ فعال هستند اما سوال این است که آیا این نهادها کم‌کار هستند؟ آیا روش کار را بلد نیستند؟ اساسا موفق هستند یا ناموفق؟

شاید یکی از مهم ترین موضوعات فرهنگی، سبک زندگی باشد.به اعتقاد من هیچ چیزی بدون داشتن یک ریشه فرهنگی نمی‌تواند وجود اصیل داشته باشد و اگر هم وجود داشته باشد، تکرار پذیر نیست.این نابسامانی‌های فرهنگی که می‌بینیم و به سبک زندگی هم مربوط می‌شود، قابل تامل است.ما حتی در محیط دانشگاه هم که باید فرهنگی ترین و به تعبیر امام خمینی(ره) انسان ساز باشد، صحنه‌های ریختن آشغال و زباله روی زمین می‌بینیم. وقتی ما در «مرکز انسان سازی» این مشکلات را داریم، دیگر چه باید بگوییم؟ وجود برخی مسائل اینچنینی در کشور ما شرم‌آور است.

newsQrCode
ارسال نظرات در انتظار بررسی: ۰ انتشار یافته: ۰

نیازمندی ها