آبادانرفتهها میدانند که جاذبههای انسانی این شهر ـ و اغلب شهرهای دیگر خوزستان ـ از حیث زیبایی و دلنشینی به همه جاذبههای طبیعی و تاریخی خیلی از شهرهای دیگر پهلو میزند.
احساس زنده بودن از همه جا میبارد، انگار تکتک اجزای شهر از در و دیوارها گرفته تا خیابانها و مراکز خرید نفس میکشند.
این حسی است که پیادهرویهای شبانه در آبادان به شما میدهد. زندگی شبانه چیزی است که در این شهر برایتان معنای دیگری پیدا میکند.
شلوغی بینظیر خیابانها در ساعات انتهایی شب و وجنات و سکنات پیادهها و سوارههایی که در خیابان هستند، توجه هر تازهواردی را به خود جلب میکند.
صدای بلند ضبط صوت اتومبیلها، موزیکهای شاد و اغلب بندری، شادی در داخل اتومبیل و حتی در پشت خاور و وانت، نصب سیستم صوتی روی موتورسیکلت و تنبکنوازی دستهجمعی در برخی نقاط شهر، تنها گوشهای از مختصات شبهای آبادان است.
تب خرید در آبادان بالاست. این را همه کسانی که گذرشان به این شهر بیفتد میفهمند. حتی در ایام غیر از نوروز هم که مسافر چندانی در این شهر وجود ندارد، تب خرید بالاست.
این را از همصحبتی با بازاریها و مردم در آبادان میشود فهمید. بین خود مردم معروف است که هر کسب و کاری که مرتبط با خوراک و پوشاک باشد، اینجا جواب میدهد.
منطقه آزاد تجاری اروند هم بیش از آن که به رونق کسب و کار و اشتغال در این شهرستان انجامیده باشد، انگار بخت تولیدکنندگان چینی، تایلندی، ترکیهای و... را باز کرده است. بازار تهلنجیها قدیمیترین بازار آبادان است.
یک چشم بگردانید، متوجه شباهت اقلام در اغلب مغازهها میشوید. چیزهایی مثل لوازم بهداشتی و آرایشی، شکلات، قهوه و نسکافه، چای و اقلام مشابه دیگر.
چیزهایی که چون از قدیم ته لنجها از کشورهای آن سوی آب میآمده، معروف شده به تهلنجی، وجه تسمیه مغازهها و بازار تهلنجیها هم همین است.
بازار معروف دیگر کنزالمال است که نزدیکیهای خرمشهر ساخته شده است. جایی که قبلها بازار کوچک چینیها واقع بود و حالا تبدیل شده به یک مال بزرگ.
بازاری که جزو منطقه آزاد اروند است و برای بیرون آوردن اجناس باید ضوابط گمرکی را رعایت کنید. البته تا سقف یک رقم مشخص خروج اجناس با شناسنامه و بدون تشریفات گمرکی امکانپذیر است.
بازارهای متعدد دیگر هم در آبادان وجود دارد که نیاز نیست برای پیدا کردنشان خیلی زحمت بکشید.
چهارراه امیری جای معروف دیگری است که حتما در آبادان باید ببینید. چهارراه و خیابانی که محل پیاده رویهای شبانه افراد است و در شبهای تابستان جذابیت بالایی دارد.
اینقدر که بعضیها از شهرهای دیگر خوزستان شب جمعهها میآیند و یک دوری در آنجا میزنند و آخر شب دوباره بر میگردند.
مغازههای شیک، ازدحام آدمها و فلافلیهایی که یک جورهایی شناسنامه آباداناند. مغازههایی که فلافل را به قیمت ارزان و متفاوت از آنچه تا حالا دیدهاید سرو میکنند.
بعضیهاشان میزهای سلف سرویس سالاد و مخلفات دارند و اغلبشان شبها تا پاسی از شب مشغول کارند.
قلیه میگو و قلیه ماهی چیزهای دیگری است که در سفر به آبادان نباید از دست بدهید. رستورانهای معروفی هم هست برای عرضه این غذاها که اگر از محلیها بپرسید، راهنماییتان میکنند.
یکی دوتاشان معروفتر از بقیهاند که احتمالا همانها را هم نشانتان میدهند. فقط حواستان باشد که طبع مردم اینجا به تندی گرایش دارد و غذاها اغلب پرفلفل است.
اگر نباشد هم محلیها خودشان با سس تند و ادواتی از این قبیل نقیصه را جبران میکنند.
بالاتر اشاره شد که مهمترین ویژگی آبادان جاذبههای انسانی است، اما اگر انتظار دارید که در بازدید از موزه مردمشناسی یا خواندن کاتالوگهای مخصوص گردشگران چیزهایی در این رابطه گیرتان بیاید، در اشتباهید.
برای شناخت بهتر مردم آبادان و لذت بردن از خونگرمی و خوشمشربی آنها، باید به مشاهدات و یافتههای شخصی خود بسنده کنید، نه روایتها و بروشورهای رسمی؛ با این حال ولی بازدید از موزه مردمشناسی آبادان هم خالی از لطف نیست.
این موزه که علاوه بر اشیا و آثار تاریخی، در بخش کوچکی از خود، موزه مردمشناسی این شهرستان را هم در خود جای داده، نزدیک دانشکده نفت آبادان واقع شده است.
با بازدید از این موزه، با یک تیر دو نشان میزنید؛ هم با تاریخ آبادان و شهرهای همجوار آشنا میشوید، هم با دیدن برخی لباسهای محلی و چیزهای شبیه آن، اطلاعاتی از وضعیت اجتماعی شهر در ادوار گذشته گیرتان میآید.
عرفان پارسایی فر - چمدان
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
سید رضا صدرالحسینی در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح کرد
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
در استودیوی «جامپلاس» میزبان دکتر اسفندیار معتمدی، استاد نامدار فیزیک و مولف کتب درسی بودیم
سیر تا پیاز حواشی کشتی در گفتوگوی اختصاصی «جامجم» با عباس جدیدی مطرح شد
حسن فضلا...، نماینده پارلمان لبنان در گفتوگو با جامجم:
دختر خانواده: اگر مادر نبود، پدرم فرهنگ جولایی نمیشد