اختصاصی جام جم آنلاین

تولد کسی که هر روز نجات تان می دهد

امروز نود هشتمین سال تولد آن درخت های سیاه فلزی است با سرهایی که به جای انبوه برگ، هر یک، سه چشم درشت رنگی دارند. قرمز هر بار روشن می شود فریاد می زند « خون » و آنوقت حتی اگر کسی گواهینامه نداشته باشد و قانون نخوانده باشد، غریزه حکمش می کند در برابر آن سرخ هشدار دهنده، میخکوب شود. زرد می گوید « دلشوره... خطر » و تا روشن باشد خطر، کش می آید و پرهیز لازم است تا وقتی که سبز بیدار شود و جان بگیرد و خبر بدهد که همه چیز امن است .
کد خبر: ۸۲۳۴۵۳
تولد کسی که هر روز نجات تان می دهد

در یک قرن گذشته ، چراغ های راهنمایی و رانندگی با همین سه لامپ محفوظ در لفاف های شیشه ای رنگی، جان میلیون ها انسان را نجات داده اند و خدا می داند شهرها بدون آنها چه ترسناک و بی قانون می شوند.

اولین انواع الکتریکی این چراغ ها با شمایلی شبیه به امروزی های شان، اما فقط با دو رنگ قرمز و سبز، سر یک چهار راه در شهر « سالت لیک» آمریکا کاشته شد.

پیش از آن البته تاریخ زندگی شهری یک تجربه ناموفق در استفاده از چراغ های راهنمایی و رانندگی داشت. پلیس ها در دسامبر سال 1860 میلادی اولین چراغ راهنمایی و رانندگی تاریخ را که گاز سوز بود برای سر و سامان دادن به درشکه چی های لندن که بی قانون در شهر می راندند ، روشن کردند.

چراغ را کسی جدی نمی گرفت و فقط شب ها که چشم، ­چشم را نمی دید، پاسبانی با مشعلی روشنش می کرد و آفتاب که می زد، خاموش می شد. چراغ راهنمایی و رانندگی گازی اما سر سازگاری با آدم ها را نداشت و یکبار گازش نشت کرد و منفجر شد و شماری از رهگذرها مجروح شدند و دیگر هیچ پلیسی جرات نکرد از چراغ های گازی حرفی بزند تا همان سال 1917 میلادی که چشم مردم به جمال نوع الکتریکی اش روشن شد.

نمی پرسید چرا چراغ های راهنمایی و رانندگی سه رنگ سبز و زرد و قرمز دارند ؟ ایده چراغی برای ایستادن یا حرکت یک وسیله نقلیه ابتدا از راه آهن گرفته شد که از سال 1830 میلادی برای علامت دادن به قطارها از چراغ هایی با نور سپید برای حرکت کردن و سرخ برای ایستادن استفاده می کردند.

تا این که لوکوموتیوران ها شکایت کردند که خیلی وقت ها ،‌ نور سپیده ستاره ها یا ماه را در دوردست با نور سپید چراغ اشتباه می گیرند ، گذشته از این،‌در سال 1914، شیشه قرمز یکی از چراغ های راهنمایی و رانندگی افتاد و شکست و لامپ سپید پشت آن راننده لوکوموتیوی را به اشتباه انداخت و دو قطار به شدت با هم برخورد کردند. این شد که رنگ سبز به جمع رنگ های چراغ های هدایت قطارها اضافه شد و به جای سپید هم رنگ زرد کهربایی آمد که هیچ ستاره ای شبیه آن نبود.

می گویند تکرار، عادت می آورد؛ به هر چه عادت کنیم ندیدنی می شود اما گرچه دیدار ما با چراغ های راهنمایی و رانندگی هر روز تکرار می شود،‌ بیشترمان به آنها عادت نمی کنیم و برایمان ندیدنی نمی شوند و به چشم مان می آیند شاید چون می دانیم پای مرگ و زندگی خودمان و دیگران در میان است. اما چرا خیلی ها درخت های فلزی سیاه و چشم های روشن رنگی شان را ندیده می گیرند ؟ شاید چون مرگ را زیادی دور می بینند؛‌ خیالی خامی که از سر میلیون ها کشته شده در تصادفات رانندگی ،‌ لحظاتی پیش از جان دادن، گذشته است.

مریم یوشی زاده - خبرنگار جام جم آنلاین

newsQrCode
ارسال نظرات در انتظار بررسی: ۰ انتشار یافته: ۰

نیازمندی ها