عضو کمیسیون سبک زندگی شورای عالی انقلاب فرهنگی مطرح کرد

2 میلیون تومان اجاره یک شب احساس ثروتمندی!

یک روز بارانی کنار خیابان ایستاده‌اید و منتظرید بلکه یک تاکسی پیدا شود و از خیس شدن نجات پیدا کنید.
کد خبر: ۸۰۳۲۵۶
2 میلیون تومان اجاره یک شب احساس ثروتمندی!

در لحظه‌ای که شما خم می‌شوید و در تلاشید جلوی خودرویی را بگیرید و خسته از یک روز پر تنش به خانه برگردید، به یکباره یک خودرو پورشه یا مازاراتی از مقابلتان عبور می‌کند و با سرعت زیادش تمام آبی را که به لطف نظارت و عملکرد شهرداری در چاله چوله‌‌های خیابان جمع شده به سر ورویتان می‌پاشد و شما سراپا خیس و گلی می‌شوید. در چنین لحظه‌ای بدیهی است خوشحال نخواهید شد؛‌ مقایسه میان خود پیاده و فرد پورشه‌سوار و چرایی این همه تفاوت اغلب نخستین نکته‌ای است که در چنین صحنه‌ای به ذهن فرد می‌رسد.

در این میان کم نیستند کسانی که تنها چند لحظه ذهنشان با چنین ماجرایی درگیر می‌شود و قادرند راحت‌تر از کنار موضوع عبور کنند. در مقابل اما کسانی هم که در برابر چنین نمایش ثروتی دچار احساس حقارت اقتصادی شده و امنیت روانی‌شان به خطر می‌افتد،‌ کم نیستند. این درست نقطه آغاز بسیاری از چالش‌‌های اجتماعی است که پایانش رشد آمار جرم و جنایت در جامعه خواهد بود. اما چه اتفاقی در جامعه ما رخ داده که ثروتمندان و حتی طبقات اقتصادی متوسط جامعه در تلاشند داشته‌هایشان را به رخ هم بکشند. برای بررسی این موضوع سراغ حجت‌الاسلام عباس نصیری‌فرد، عضو کمیسیون سبک زندگی شورای عالی انقلاب فرهنگی رفته و با وی به گفت‌وگو نشسته‌ایم.

گرایش به تجملات در جامعه ما روز به روز بیشتر می‌شود. از نگاه شما دلیل به وجود آمدن این موضوع در زندگی اجتماعی مردم ما چیست؟

امروزه سبک زندگی حاکم بر جوامع بشری به طور کلی و سبک زندگی حاکم بر کشور ما به طور اخص، غربی است. این مساله حاصل تاثیر‌گذاری فناوری و زندگی برگرفته از تمدن غرب است. فناوری که امروز ما با آن سر و کار داریم راه و رسم زندگی‌مان را مشخص می‌کند. سبک زندگی غربی نیز بر پایه مصرف‌گرایی شکل گرفته است؛ زیرا در تمدن غرب نظام حاکم بر حوزه اقتصاد نظام سرمایه‌داری است.‌ طبق این دیدگاه باید منافع سرمایه‌دار تامین شود تا او بتواند سرمایه‌گذاری کند و مردم از محصول آن استفاده کنند. از سوی دیگر باید چرخ کارخانه‌‌های این سرمایه‌داران بچرخد.‌ همچنین عناصر تاثیرگذار بر زندگی مردم مانند رسانه‌های دیداری و شنیداری و مکتوب در دست سرمایه‌داران است. بر این اساس سرمایه‌داران برای تامین منافع اقتصادی خود سیستم زندگی اجتماعی، ‌خانوادگی و فرهنگی مردم را به سمتی می‌برند که منافعشان تامین شود و این مهم با گرایش جامعه به سمت مصرف‌گرایی تامین می‌شود. دولت‌ها در عمل از سرمایه‌داران حمایت می‌کنند؛ زیرا معتقدند قوام اقتصادی کشور محصول انباشت سرمایه سرمایه‌داران است. مردم وقتی مصرف‌گرا شدند به سمت تنوع در مصرف می‌روند و تنوع در مصرف، تجملات و تشریفات را در پی دارد. اگر امروزه خرید‌های مردم را بررسی کنید، می‌بینید بسیاری از آنها بر اساس نیاز نیست و بیشتر بر مبنای میل است؛ یعنی کالا‌هایی را می‌خرند که در واقع نیاز آنچنانی ندارند، اما میلشان بر این است که آن کالا را داشته باشند ولو خیلی کارایی ندارد. تنوع‌طلبی که زیاد شد جامعه به سمت تشریفات می‌رود و مرحله بعدی چشم و همچشمی و تجملات است.‌ بر این اساس ما در سبک زندگی در ریلی قرار می‌گیریم که تشریفات و تجملات جزو ضروریات زندگی می‌شود.‌ این در واقع بر اساس مناسبات رفتاری در سبک زندگی غربی بوده که حاصل زندگی تجملاتی و تشریفاتی و در نهایت اضطراب در زندگی است. در مقابل اما در سبک زندگی ایرانی ـ اسلامی ضمن این که خبری از تجملات و تشریفات نیست، آرامش نیز وجود دارد. به طور نمونه وقتی ما براساس نیاز واقعی خرید کنیم دچار تشریفات و تجملات نمی‌شویم.‌

اصلاح الگوی مصرف که یکی از تأکیدات رهبر معظم انقلاب است نیز می‌تواند ما را به سمت و سوی سبک زندگی ایرانی ـ اسلامی سوق دهد. درست است؟

دقیقا، الگوی مصرف شاخص تأثیرگذار در سبک زندگی است و با ارائه آن به مردم، بقیه چیز‌ها به‌دنبالش خواهد آمد. اگر بخواهیم از تجملات و تشریفات که معضلی برای خانواده‌ها شده است جلوگیری کنیم، باید الگوی مصرفمان را تغییر دهیم و از سبک الگوی غربی به سمت الگوی ایرانی ـ اسلامی برویم.‌ به طور مثال نوع گوشی‌‌های تلفن همراه و قابلیت‌‌های یک گوشی چند درصد مورد نیاز صاحب آن است؟ خیلی وقت‌ها چنین تناسبی را شاهد نیستیم و با وجود هزینه حداکثری برای یک گوشی، کارکرد حداقلی با آن را شاهدیم. این یعنی تجمل‌گرایی؛ البته درباره خودروها نیز به همین شکل است.‌ در واقع ما با عدم تناسب نیاز با مصرف مواجهیم.

بر هم خوردن امنیت روانی جامعه بر اثر نمایش ثروت که یکی از مصادیقش جوانانی هستند که با خودرو‌‌های آخرین مدلشان در خیابان‌ها ویراژ می‌دهند، نیز می‌تواند سبک زندگی ایرانی – اسلامی و بنابه تعبیر رهبر انقلاب، امنیت روانی جامعه را متزلزل کند. به باور شما ریشه‌‌های شکل‌گیری چنین نمایشی چیست؟

ببینید در اینجا لازم است کمی دقیق‌تر وارد بحث شویم. فردی ثروت و سرمایه دارد و بر اساس توانش یک خودرویی خریده و سوار می‌شود. آیا نفس این که یک فرد پولش را دارد و خودروی گران‌قیمتی خریده است اشکال دارد؟ این مساله چه اثر بدی بر دیگران می‌گذارد؟ آیا این کار هنجار است یا ناهنجاری ؟ پاسخ به این پرسش‌ها بستگی به نگاهی دارد که مردم به چنین موضوعی دارند و دوم این که نیت این افراد از سوار شدن به چنین خودرو‌هایی چیست؟ فردی سوار یک خودروی مدل بالا شده که از استاندارد‌های بسیار بالایی برخوردار است. این بخش از موضوع را نمی‌توان به‌عنوان یک ناهنجاری تلقی کرد؛ اما روی دیگر ماجرا این است که این فرد با این خودروی گران قیمت توان مالی خود را به رخ دیگران می‌کشد. این نوع رفتار‌ها در واقع یک تبرج اقتصادی و نمایان کردن غرور و داشته‌‌های مالی است.‌ از این زاویه که به موضوع نگاه کنیم با یک ناهنجاری مواجهیم و متاسفانه نوع رفتاری که این افراد در جامعه دارند و نوع نگاه مردم به آنها بیشتر از این منظر است. اگر صحنه عبور و تخلفات این افراد را در خیابان در نظر بگیریم، چند نفر از افرادی که شاهد این ماجرا هستند از رفتار یا تخلفات این افراد تاسف می‌خورند در مقابل چند نفر دچار غبطه می‌شوند؟

و دقیقا همین احساس غبطه است که منجر به شکل‌گیری احساس اجحاف و گاهی شیوع بزهکاری در جامعه می‌شود.

بله دقیقا؛‌ نوع نگاهی که مردم و جوانان به این افراد دارند بیشتر احساس غبطه است نه تاسف.‌ در اینجا یک احساس حقارت اقتصادی در جوان مشاهده‌کننده به وجود می‌آید که چرا من چنین خودرویی نداشته باشم؟ این چرا‌ها خیلی از انگیزه‌ها و نیات را در این فرد ایجاد می‌کند که مقدمه ترویج خیلی از رفتار‌های منفی در جامعه خواهد شد.

مثلا چه رفتار‌هایی در پی این نمایش ثروت یا به تعبیر شما تبرج اقتصادی در جامعه شکل می‌گیرد؟

به طور مثال این جوان به جای فعالیت در تولید و کار و تلاش، به‌دنبال کاری است که یکشبه راه صد ساله را برود تا به یک سرمایه‌ای برسد. زیرا آن نمایشی که در خیابان برای او اجرا کردند چنین احساسی را در این جوان به وجود آورده است.‌ چرا که او احساس می‌کند اگر بخواهد درست و باصداقت کار کند، حالا حالا‌ها به این هدف نمی‌رسد. بنابراین دنبال شغل کاذب می‌رود. اینجاست که رعایت خیلی از آداب و رسوم اقتصادی به لحاظ سبک زندگی ایرانی ـ اسلامی نادیده گرفته می‌شود. اینجا هدف، تمام وسیله‌ها را برای این جوان توجیه می‌کند. وقتی این فضا در جامعه‌ای ایجاد شود، طبیعتا ارزش‌ها به ضدارزش و ناهنجاری‌ها به هنجار تبدیل و نقش‌ها در زندگی عوض می‌شود. برای جلوگیری از چنین اتفاقی باید الگوی مصرف را اصلاح و بر اساس نیاز زندگی‌مان را مدیریت کنیم.‌ در غیر این صورت چون سبک زندگی ما به سمت سبک زندگی غربی است و اساس زندگی غربی بر پایه مصرف‌گرایی است باید دائما بدویم و تجملات را افزایش دهیم و درنهایت هم بهره‌ای از زندگی نخواهیم برد.

بنابراین شما معتقدید کسب ثروت در فرهنگ ایرانی – اسلامی مذموم نیست اما با غلبه سبک زندگی ایرانی ـ اسلامی در جامعه، ثروتی که خود را به شکل خانه‌‌های مجلل و خودرو‌های میلیاردی نشان می‌دهد که گاهی با تخلفات سرعت غیرمجاز سلامت خود و امنیت روانی جامعه را دچار چالش می‌کنند، ‌می‌تواند در خدمت تولید و ارتقای اقتصادی و اجتماعی جامعه دربیاید. به باور شما چگونه می‌توان جامعه را در چنین مسیری قرار داد؟

من این موضوع را با یک مثال می‌خواهم بیان کنم.‌ به طور نمونه هر قدر سطح سواد و شغل خانم‌ها بالاتر می‌رود کمتر از طلا و جواهر استفاده می‌کنند، زیرا هر چه ذهن انسان بزرگ‌تر شود دنیای بزرگ‌تری برای خودش درنظر می‌گیرد و در آن دنیا برای نشان دادن خودش دنبال ابزار نمی‌گردد. در حالی که انسان‌‌هایی که دنیای کوچکی در ذهن خودشان درست کرده‌اند، برای نشان دادن خود دنبال ابزار بیرون از خود هستند. اگر ما این نگاه را در جامعه ایجاد کنیم که ذهن‌ها را برتر و بزرگ‌تر کنیم و فاصله‌‌های طبقاتی ذهنی در جامعه از بین برود، خیلی از مشکلاتی که در زمینه تشریفات و تجملات داریم از بین خواهد رفت.

فرق اساسی سبک زندگی ایرانی ـ اسلامی با سبک زندگی غربی چیست که با غلبه سبک زندگی غربی، شاهد این آسیب‌‌های اجتماعی هستیم؟

فرق بین سبک زندگی اسلامی و غربی در جهان‌بینی افراد است. در سبک زندگی اسلامی و جهان‌بینی آن نگرش بر این است که ثروت و سرمایه خود را به رخ دیگران نکشیم. نگاه بر اساس این فرمایش حضرت علی است که می‌فرماید «در معنویت نگاه به بالا دست خود و در مادیات به پایین دست خود نگاه کنیم». بر این اساس کسی که خودروی 30 میلیونی سوار می‌شود اگر به فردی که سوار خودروی 10 میلیونی می‌شود نگاه کند دچار غبطه نمی‌شود. بنابراین نوع نگاه ما به زندگی است که این دیدگاه‌ها را ایجاد می‌کند. جهان‌بینی و سبک زندگی اسلامی می‌گوید شما ثروت و سرمایه داشته باشید و از آن بهره ببرید اما در جمع‌آوری این ثروت و سرمایه باید رعایت یک‌سری هنجار‌ها و ارزش‌ها همچون حلال و حرام را داشته باشید. علاوه براین نباید این ثروت و سرمایه به هدف تبدیل شود، بلکه ابزاری است که می‌توانید از آن به نفع معنویات خود بهره بگیرید.

فرمایشی از پیامبر اسلام(ص) هست که می‌فرماید: «در آخرالزمان مردم به مرکب‌هایشان افتخار می‌کنند». در واقع ضدارزش‌ها به ارزش تبدیل می‌شود. همه انسان‌ها از تعریف و تمجید و شهرت خوششان می‌آید. البته نباید این فطرت و غریزه را رها کرد بلکه باید آن را مدیریت کرد. اگر این خصایص مدیریت نشود، هدف اصلی زندگی گم می‌شود. به همین خاطر فردی که به لحاظ شخصیت حقیقی خودش چیزی ندارد، برای نشان‌دادن خودش از ابزار‌های پیرامونی نظیر ثروت و سرمایه استفاده می‌کند. الان در تهران مرسوم شده که برخی افراد شبی دو میلیون تومان خودرو‌های گران قیمت را اجاره می‌کند تا دیگران او را پشت فرمان این خودرو‌ها ببینند.

آن حس غبطه‌ای که شما به آن اشاره داشتید خودش موجب تقویت چنین رفتارهایی نمی‌شود؟

بله دقیقا همین است. این جوان یک احساسی در درون خود دارد که با اجاره خودرو‌های لوکس می‌خواهد به آن پاسخ دهد. هر چند این پاسخ غلط است اما در واکنش به آن احساس شکل می‌گیرد. مشابه چنین رفتاری را در ازدواج‌‌ها می‌بینیم، گاهی دختر و پسرها اطلاعات غیر واقعی به همدیگر می‌دهند. این نیز بر اساس همین احساس است و افراد می‌خواهند خود را درجایگاه بالاتر معرفی کنند.

در واقع جوانان هر کدام با تغییر نگاه و ارزش‌ها به دنبال افرادی از طبقات بالاتر هستند و طبقات بالاتر نیز اغلب طبقات اقتصادی پایین‌تر از خود را نمی‌پذیرند و این مسأله خود مانعی بزرگ بر سر راه ازدواج جوانان قرار می‌دهد. این طور نیست؟

دقیقا. به بیان دیگر با توجه به نیاز‌‌های روحی و روانی که بر اثر غبطه به دیگران شکل گرفته است نگاه افراد به گونه‌ای تغییر می‌کند که ایده‌آلشان بر پایه مسائل ذهنی جدیدی که دارند شکل می‌گیرد؛ در نتیجه تشخیص کاذب در افراد ایجاد می‌شود و حقیقت‌ها را نمی‌بیند. در نهایت خروجی این مباحث فاصله از سبک زندگی ایرانی ـ اسلامی و درنهایت ناپایداری زندگی‌‌های مشترک و بالا رفتن آمار طلاق است.

گاهی مثال‌‌های خوبی مثلا در بحث صرفه‌جویی از سبک زندگی غربی زده می‌شود، با این تفاسیر این پرسش پیش می‌آید که سبک زندگی غربی خوب است یا بد؟ به عبارت دیگر کدام بخش از آن را باید پذیرفت و کدام بخش‌ها را رد کرد؟

ببینید اساس سبک زندگی غربی بر تفکر اومانیسم و تقدم منفعت فردی بر منفعت اجتماعی و گروهی است. این تفکر سبک زندگی کاملا آزادی را در اختیار افراد قرار می‌دهد؛ زیرا منفعت‌گراست. بر اساس این سبک زندگی باید به هر قیمتی به نیاز‌ها پاسخ مثبت داد. در برابر چنین دیدگاهی اسلام به مدیریت نیاز‌ها باور دارد نه پاسخگویی بی‌چون و چرا به آنها.

چون اساس تفکر غرب بر این اندیشه و جهان‌بینی استوار است، سبک زندگی آنها هم کاملا آزاد و در خیلی از حوزه‌‌ها بی‌بند‌‌و بار است.‌ با وجود این غربی‌ها برای رسیدن به همین اهداف اومانیستی یکسری روش‌سازی و ساختارسازی‌هایی انجام دادند که علمی، ‌عقلانی و اثرگذار است. به طور مثال در سبک زندگی غربی در بحث مدیریت زمان یا پرداختن به مطالعه ما شاهدیم که آنها عملکرد بهتری از ما داشته‌اند. کتابفروشی‌ها در کشور‌‌های غربی در فروشگاه‌های زنجیره‌ای قرار دارد. همچنین نظارت و اجرای قانون در این کشورها دقیق است وگرنه مردم این کشور‌ها آنچنان هم که مردم ما فکر می‌کنند قانون‌مدار نیستند. در کشور ما هم مشکل قانون نداریم، ما مشکل نظارت بر اجرای قانون داریم.

سبک زندگی غربی به دلیل درست نبودن مبنای اومانیستی و تقدم انسان محوری بر خدا محوری و در پی آن زندگی آزاد و بی‌بند و بار موجب شد تا آنها برای کنترل انسان‌ها در جامعه ساختارهای منظمی را طراحی کردند. برای نمونه برای شراب خوردن مکان‌‌هایی وجود دارد و اگر کسی در خوردن شراب زیاده‌روی کند، به او اجازه نمی‌دهند از این مکان‌ها خارج شود تا به حالت عادی برسد و به این ترتیب ناهنجاری‌های رفتاری او را کنترل می‌کنند. این در حالی است که در سبک زندگی اسلامی ما زندگی آزاد و بی قید و بند را نداریم. سبک زندگی اسلامی قائل به پیشگیری است.‌ روان‌شناسی غربی قائل به درمان است اما روان‌شناسی تربیت دینی قائل به پیشگیری است.

رفتار شما در سبک زندگی اسلامی ناظر بر بازگشت و بازخورد شما نسبت به دیگر افراد جامعه است.‌ به همین دلیل در این سبک ما مجاز به هر رفتاری نیستیم.‌ این سبک سلامت زندگی را در تمامی حوزه‌‌ها تضمین می‌کند. در سبک زندگی اسلامی هدف، وسیله را توجیه نمی‌کند و مورد قبول نیست.

در اسلام از کلمه‌ای به عنوان حرام استفاده می‌شود و با این روش سلامت اقتصادی، اجتماعی، سیاسی و فرهنگی را تضمین می‌کند؛ زیرا حرام باعث می‌شود تا رفتار‌ها نظام‌مند شود.

یعنی از طریق بازدارنده‌‌های درونی اسلام سعی می‌کند امنیت روانی، اقتصادی، اجتماعی و سیاسی را حاکم کند، ضمن آن که درباره بازدارنده‌های بیرونی و وظایف حکومت نیز ما در اسلام قوانینی داریم که می‌تواند امنیت کاملی را بر جامعه حاکم کند. این طور نیست؟

بله.‌ اگر در جامعه به سبک زندگی اسلامی عمل شود، بازدارنده‌های درونی فعال می‌شود و جامعه را به سمت سلامت‌محور می‌برد.‌

وقتی بحث استفاده از کالا‌‌های داخلی و اصلاح الگوی مصرف هم می‌شود، مردم بیشتر به رفتار‌‌های مسئولان و گروه‌های مرجع جامعه توجه می‌کنند. چقدر گروه‌های مرجع از جمله مسئولان کشور در الگوسازی برای اصلاح الگوی مصرف و سبک زندگی تاثیر گذارند؟

حضرت علی(ع) می‌فرمایند «کونوا دعاه الناس بغیر السنتکم» مردم را به دین دعوت کنید با غیر از زبان.‌ شکافی که بین برخی از مسئولان و مردم در بحث سبک زندگی ایجاد شده است به این معنا که مردم گفتار اخلاقی خوبی از مسئولان می‌بینند، اما رفتار اخلاقی خوبی نمی‌بینند. به عبارتی مسئولان و مدیران ما حرف‌‌های خوبی می‌زنند مثلا این که از اجناس خارجی استفاده نکنید، اما در زندگی خودش تا دلتان بخواهد از کالا‌‌های خارجی استفاده می‌کند. بدیهی است چنین سخنی اثر نمی‌کند.‌ اینجا دیگر بحث شکاف نیست و بحث نفاق است. به طور مثال برخی مدیران کارخانه‌های خودروسازی ما خودرو‌های شخصی‌شان خارجی است نه خودروی تولید کارخانه خودشان. حضرت علی(ع) می‌فرمایند: «الناس علی دین ملوکهم» مردم در سبک زندگی‌شان نگاه به مسئولان و بزرگانشان می‌کنند.‌ رمز موفقیت حضرت امام(ره) این بود که در بحث‌‌های اقتصادی سبک زندگی ایشان شبیه مردم عادی بود و امروزه رهبر معظم انقلاب هم همین گونه است.‌ وقتی ابن عباس به حضرت امیر (ع) می‌گوید همه دارند نان گندم می‌خورند شما چرا نان جو می‌خورید؟ حضرت می‌فرمایند: ممکن است روزی فردی در این حکومت اسلامی که من حاکم آن هستم نان جو بخورد و من نمی‌خواهم در خوراک از او برتر باشم.‌ این از آرمان‌‌های انقلاب ما نیز هست.‌ طوری که در سال 58 و 59 برخی استانداران ما با دوچرخه سر کار می‌رفتند. فاصله بین مسئولان و مدیران با مردم موجب شده است مردم هم بخواهند در این سبک زندگی تشریفاتی از مسئولان خود عقب نمانند و به این سمت و سو کشیده می‌شوند.

زهرا چیذری / جام‌جم

newsQrCode
ارسال نظرات در انتظار بررسی: ۰ انتشار یافته: ۱
رضا
Iran, Islamic Republic of
۱۲:۵۴ - ۱۳۹۴/۰۳/۱۰
۰
۰
اتفاقا این بنده خداها كه سوار این ماشین ها میشن خیلی ادم های ریلكس و اروم تری هستن خدا شاهده به چشم دیدم یه بنده خدایی پشت یه پیرمرد با ماشین اخرین مدل میرفت ولی بوق نمیزد كه این بنده خدا نترسه!!!!مثال قشنگی نزدید

نیازمندی ها