در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
شاه در ارائه اقدامات خود برای دست یابی به قدرت مطلقه، زاهدی را بر کنار کرد و حسین علاء و سپس اقبال را که حرف شنوی بیشتری داشتند به نخست وزیری برگزید.
آنگاه برای اجرای اقدامات خشونت آمیز جهت سرکوبی مخالفان و نیز برای کشف مخالفتهای پنهان ساواک را بنیان نهاد.
در واقع هدف رژیم از این ماجرا، سازماندهی گروههای مخالف در قالب تشکلهای حزبی و ارائه یک چهره دموکراتیک از نظام و جلب مشارکت مردمی و کسب مشروعیت بود.
حزب مردم که از اوایل سال 1336 شایعه تشکیل آن با عنوان حزب کشاورزان بر سر زبانها بود، در نهایت در 26 اردیبهشت ماه همان سال به دبیر کلی امیراسدالله علم رسما تشکیل شد و شروع به عضو گیری کرد.
حزب شاهنشاهی مردم
در ابتدا برای حزب مرامنامه و اساسنامه تدوین شد و بر اساس آنها اهداف، سازمان، نحوه عضوگیری و فعالیت حزب مشخص شد.
حزب در فلسفه وجودی خود باید نقش حزب اقلیت را ایفا میکرد و هیچ گاه امکان دسترسی به اکثریت نداشت و نباید برای خروج از این وضعیت اقداماتی را صورت میداد.
علم اولین دبیر کل حزب مردم از ملاکان جنوب خراسان و فرزند محمدابراهیم شوکت الملک و داماد قوام الملک شیرازی بود و دوره دبیر کلی او که تا سال 1339 به طول انجامید درخشانترین دوره فعالیت حزب مردم به شمار میرود.
علم به دنبال تشکیل حزب مردم به تلاش گسترده برای عضوگیری و توسعه حزب دست زد و در راستای هدف حزب برای جذب مخالفان رژیم و تعدیل فعالیتهای آنها تعداد زیادی از اعضای حزب منحله توده مانند محمد باهری و رسول پرویزی را به عضویت حزب در آورد.
تودهای ها که از طرف رژیم تحت تعقیب بودند و برای خود امکان فعالیت نمیدیدند به حزب مردم پیوستند تا شاید بتوانند برنامههای خود را در قالب های قانونی به اجرا در آورند.
آنها با توجه به تجربیاتشان در مسایل حزبی، توانستند در جذب تشکل های کارگری به حزب کمکهای مؤثری بنمایند؛ ولی وجود آنها از طرف دیگر مشکلاتی را برای حزب پدید آورد عدهای از افراد متنفذ در کارخانهها و جاهای دیگر با توجه به عضویت تودهای ها در حزب از عضویت کارگران زیر مجموعه خود در حزب ممانعت میکردند.
آنها معتقد بودند که هر چند حزب مجبور از قبول تودهایها است؛ ولی نباید به آنان اجازه دهد تا به سمتهای بالای حزبی دست یابند. به خاطر همین مسئله اعضای حزب به جناح چپ ( توده ای ها ) و راست تقسیم شدند.
حزب همین تلاشهایی را که برای جلب حمایت قدرتهای بیگانه به عمل آورد. از همان ابتدا اشتهار علم و خانهاش به درستی با انگلستان، مخالفت آمریکاییها را نسبت به حزب بر انگیخت؛ ولی بر خلاف تصور عمومی، علم در صدر جلب حمایت آمریکاییها نیز بود و در این راستا به اقداماتی دست یازید و مسافرتهایی را بدان کشور ترتیب داد.
البته وابستگی خاندان علم به دولت انگلیس موجب شده بود که در داخل کشور نیز اقشار مختلف مردم به خصوص روحانیت اقبالی نسبت به حزب مردم نشان ندهند. در واقع، علی رغم این که دوره دبیر کلی علم، دوره درخشان فعالیت حزب به شمار میآید، ولی موفقیت حزب در جذب اعضا نسبی بوده است.
بنا به گزارشهای ساواک، حزب تا مدت ها پس از تشکیل آن از تشکیل حوزههای حزبی عاجز بوده و اعضای آن تمایلی به شرکت در جلسات حزب نداشتهاند.
موفقیت نسبی حزب هم چیزی جز حاصل نفوذ علم نبوده است و ماهیت دولتی و فرمایش حزب از اشتیاق اعضا برای مشارکت فعال به شدت میکاست. با تلاشهای علم حزب توانست تعداد زیادی از مخالفان و تشکلهای کارگری را جذب کند و شعب خود را به شهرستانها گسترش دهد.
با گسترش نسبی اعضا علم در صدد برگزاری اولین کنگره حزب بر آمد تا بدان وسیله حزب را از اتهام دولتی بودن برهاند.
با برگزاری کنگره در سال 1338، علم دوباره در مقام دبیر کلی باقی ماند ولی اعضای کمیته مرکزی و سایر تشکیلات حزبی برگزیده شدند.
بعد از برگزاری کنگره مشکل عضویت تودهای ها وارد مرحله جدیدی شد. تودهای های حزب با استفاده از تجربیات خود توانستند اکثریت را در کمیته مرکزی حزب به دست آورند و این مسئله موجب شد سران متنفذ جناح راست مانند جمشید اعلم و علی اکبر بینا از حزب استعفا دهند.
دو دستگی در حزب همچنان تداوم یافت و به انتخابات بیستمین دوره مجلس شورای ملی کشیده شد.
در دوره بیستم انتخابات مجلس شورای ملی، علی رغم قول شاه مبنی بر انتخابات آزاد، حزب اکثریت که نهادهای اجرایی را در اختیار داشت در انتخابات تقلب کرد و با اعتراض های شدید نسبت به این امر شاه انتخابات را باطل کرد.
اندکی بعد از انتخابات دوره بیستم مجلس شورای ملی، علم از دبیر کلی حزب مردم کناره گیری کرد. در جریان استعفای علم از او در مورد دبیر کل آینده حزب نظر خواستند و او پروفسور یحیی عدل را گزینه مناسبی برای این امر دانست.
در نهایت نیز عدل که در جناح بندی های حزب وارد نشده بود و به علاوه روابط نزدیکی هم با شاه داشت به دبیر کلی حزب مردم انتخاب شد.
خود عدل تمایل چندانی به مقام دبیر کلی نداشت و فقط برای جلب رضایت شاه مقام مزبور را پذیرفت. مهمترین مسأله پیش روی عدل به عنوان دبیر کل جدید، تجدید انتخابات دوره بیستم مجلس شورای ملی بود.
در این زمان حزب تدابیر جدیدی را برای موفقیت در انتخابات به کار بست و با وجود فعالیت کمتر، نسبت به دوره قبل موفقیت بیشتری به دست آورد.
عدل در شروع دبیر کلی خود با تداوم اختلافات داخلی حزب نیز مواجه بود . در واقع با دبیر کلی عدل حزب دچار رکود شد و عدهای که بیشتر از تودهای ها بودند با وضعیت موجود حزب به مخالفت برخاستند و عاقبت برای اجرای نظریات خود جبهه ترقی خواهان حزب را ایجاد کردند.
عدل برای رفع مشکلات حزب کنگره دوم حزب را در اسفند ماه 1340 برگزار کرد. در این کنگره عدل درباره به مقام دبیرکلی انتخاب گردید و جناح راست توانست با به کرسی نشاندن عقاید و نظرات خود عناصر مخالف جناح چپ را طرد یا ساکت نماید. همزمان با نخستین سالهای دبیر کلی عدل برنامه انقلاب شاه و مردم نیز در کشور شروع شد و اندکی بعد امیراسدالله علم به عنوان نخست وزیر اجرای برنامههای اصلاحی شاه را بر عهده گرفت.
حزب مردم از این مسئله استقبال کرد و اعضای آن رفراندوم 6 بهمن 1341 به لوایح ششگانه شاه رأی مثبت دادند. مسئولین و اعضای حزب خوشباورانه انتظار داشتند در دولت علم و در رأس امور کشور قرار گیرند.
ولی علی رغم نقش مثبت آنها ، علم دوستان حزبی را به بازی نگرفت و حزب همچنان در حالت ضعف باقی ماند . عدل که چارهای برای خروج حزب از بحران نیافت تصمیم به استعفا گرفت، ولی استعفای او با مخالفت اعضای شورای مرکزی و شاه مواجه شد. در این میان تشکیل حزب ایران نوین و پیوستن تعدادی از اعضای حزب مردم به آن مسئولین حزب را به تحرک واداشت و عدل کمیته اجرایی حزب را که در اساسنامه حزب مردم پیش بینی نشده بود تشکیل داد و قرار شد این کمیته تا تشکیل کنگره سوم وظایف کمیته مرکزی را انجام دهد.
در کنگره سوم حزب در اسفند 1344 ، عدل خواهان تأیید اقدامات گذشته خود شد و تأیید کنگره را به دست آورد. او بعدا با استفاده از اختیارات ویژهای که به دست آمده بود معاون برای خود برگزید که عبارت بودند از دکتر دفتری و دکتر اسدی.
اقدام دیگر عدل برای خارج ساختن حزب از بحران برگزاری سمینار روستایی حزب مردم در سال 1346 بودکه ساواک آن را مهمترین اقدامات مثبت حزب مردم خوانده است.
تلاشهای عدل و مسئولین حزب برای نجات حزب به نتیجه نرسید و اختلافات داخلی و شکستهای انتخاباتی همچنان تداوم یافت؛ به طوری که بعد از شکست کامل حزب در انتخابات دوره 22 مجلس شورای ملی، کلیه کسانی که به نحوی در این انتخابات ناکام مانده بودند، ضعف هیأت رئیسه را عامل این شکست دانسته و خواهان طرد آنها شدند. بر خلاف خواست مخالفان ، عدل از استعفای اعضای کمیته مرکزی ممانعت کرد و برای سر و سامان دادن به وضعیت حزب از شورای عالی حزب اختیارات ویژهای درخواست نمود. شورای عالی حزب با درخواست دبیر کل موافقت کرد، ولی باز هم حزب در انتخابات انجمن شهر و روستا در سال 1347 شکست خورد.
در کنار این عوامل، تصمیمات رامبد و جفرودی به عنوان معاونین حزب، بر میزان نارضایتی ها افزود و گروهی با عنوان جناح پیشرو حزب مردم به انتقاد از عملکرد مسئولین حزب پرداخته و دبیرکل ، معاونان و همکاران آنها را فاقد صلاحیت رهبری حزب دانستند.
بدین ترتیب اختلافات داخلی علنی شد و تا آخر دبیر کلی عدل ادامه یافت. شکستهای انتخاباتی و اختلافات شدید داخلی، تغییرات در حزب را ضروری ساخت و عدل در سال 1350 برای تغییر برخی از مواد اساسنامه و سمتهای حزبی و تبدیل سمتش به ریاست کل حزب اختیارات ویژهای گرفت و با استفاده از اختیارات مزبور علی نقی کنی را به دبیر کلی حزب منصوب نمود . اولین اقدام کنی شرکت در انتخابات دوره 23 مجلس شورای ملی و دوره ششم مجلس سنا بود که با شکست کامل حزب به پایان رسید.
این شکست باز هم به نارضایتیهای درونی حزب افزود و عاقبت با فعالیتهای شدید کنی و انتقادات او از دولت که نقش حزب مردم را به عنوان حزب اقلیت جدی گرفته بود او نیز از دبیر کلی حزب کنار گذاشته شد و دفتر سیاسی برای اداره امور حزب جایگزین وی شد.
از همان ابتدای تشکیل دفتر سیاسی، جبهه واحدی در مقابل آن ایجاد شد و آن را غیر قانونی و انتصابی دانست و خواهان تشکیل جلسه شورای عالی حزب شد با تشدید اختلافات در حزب مردم، این حزب مختصر تحرکی را که در زمان دبیر کلی علی نقی کنی به دست آورده بود، از دست داد و حتی به رکود تعطیلی کشیده شد.
دفتر سیاسی انسجامی در وضعیت حزب ایجاد نکرد و بر دامنه، اختلافات داخلی حزب افزود. در نهایت شورای عالی حزب مردم در ششم تیر ماه 1352، ناص رعامری را به دبیر کلی حزب منصوب کرد.
هلاکو رامبد با نزدیکی به عامری جناح جفرودی را در انتخابات داخلی حزب شکست داد و بدنبال این مسئله جناح، صلاح طلبان حزب مردم به رهبری جفرودی تشکیل شده و با تشدید مخالفتهای آنها با برنامههای حزب، عاقبت عامری اعضای این جناح را محاکمه و از حزب اخراج نمود.
عامری تغییراتی را در حزب به وجود آورد و برای گسترش حوزههای حزب در تهران و تجدید فعالیتهای حزب در شهرستانها فعالیت هایی را آغاز کرد و در نهایت کنگره چهارم حزب را در سال 1353 برگزار نمود، ولی ا قدامات او نه تنها به جناح بندی های داخلی حزب پایان نداد، بلکه موجبات رنجش شاه را نیز فراهم آورد و عاقبت کمیته مرکزی حزب عامری را از دبیر کلی برکنار کرد و فضایلی را جایگزین وی ساخت در زمان دبیر کلی فضایلی، شاه از سیاست خود مبنی بر وجود در حزب در کشور عدول کرد و با تأسیس حزب رستاخیز ایران به عمر حزب مردم پایان داد.
منبع: خبرگزاری فارس
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
یک کارشناس روابط بینالملل در گفتگو با جامجمآنلاین مطرح کرد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد