امروزه نیز به یمن پیشرفتهای فناوری، مجالی برای ارائه تئوریهای دیگر پیدا شد. مانند فرضیه فعالیت ـ سنتز که بر مبنای زیست عصبشناسی بوده و معتقد است رویاها معنای خاصی ندارد و صرفا ضربههای الکتریکی مغز است و بهطور تصادفی افکار و تصورات ما را از مجموعه خاطراتمان بیرون میکشد. سپس فرد برای رویایش داستانی میسازد زیرا بهطور طبیعی سعی میکند دلیل و مدرکی برای آن بیاورد. با این حال مستندهایی مبنی بر جنبههای واقعی رویا وجود دارد که نشان میدهد دیدن رویا براستی هدفی را دنبال میکند و فرضیههای تکامل بر این اصل معتقد است. در فرضیهای دیگر به نام «شبیهسازی خطر» گفته شده است رویا در واقع نوعی مکانیسم دفاعی بیولوژیکی است و از آنجا که میتواند حوادث بالقوه خطرناک را مکررا شبیهسازی کند، مکانیسمهای عصبشناختی را برای درک و شناخت کافی این خطرات افزایش میدهد.سالهای سال محققان برای روشن کردن اسرار نهفته در رویاهای انسانها فرضیههای بیشماری مطرح کردند، اما تا همین اواخر نتوانسته بودند مدرک ملموسی در شرح هدف رویاها بیان کنند.
با این حال تحقیقات جدید بینش متقاعدکنندهای نسبت به مکانیسم رویاها و ارتباط قوی آنها با خاطرات فرد فراهم میکند. دانشمندان دنبال تحقیقاتشان روی 65 داوطلب و بررسی الگوی امواج الکتریکی مغزیشان ـ دلتا، تتا، آلفا و بتا ـ هنگام خواب، به نتایج جالبی دست پیدا کردند. هر یک از این امواج، سرعت متفاوتی از ولتاژهای متناوب الکتریکی را نشان میدهد. محققان با استفاده از این فناوری امواج مغزی داوطلبان را در پنج مرحله از خواب آنها اندازهگیری کردند و متوجه شدند بیشتر رویاها و شدتشان در مرحله REM ـ حرکت سریع چشمها ـ رخ میدهد.
محققان متوجه شدند اگر فردی پس از این مرحله از خواب بیدار شود، میتواند خوابش را به یاد آورد. در واقع رویاها با کمک امواج تتا با فرکانس کمتر در لبهای جلویی مغز بیشتر به خاطر سپرده میشود. فعالیت تتا درست مانند رمزگذاری و بازیابی خاطرات در زمان بیداری است. به عبارت دیگر، همان نوسانهای الکتریکی در قشر مخ جلویی، وظیفه به یاد آوردن رویدادهای اتفاقی ـ مانند مواردی که برایمان رخ میدهد ـ را دارند. این تحقیقات نشان میدهد مکانیسم فیزیولوژی اعصاب هنگام یاد آوردن رویاهایمان درست مانند مکانیسم به یاد آوردن خاطرات در بیداری هستند. از طرفی محققان با بررسیهای ام.آر.آی متوجه شدند رویاهای بشدت احساسی، عجیب یا واضح در بخش آمیگدال- که مسئول پردازش واکنشهای عاطفی و احساسی است - و هیپوکامپوس- که در عملیات مهم حافظه مانند تثبیت اطلاعات در حافظه بلندمدت فعال است ـ رخ میدهد.
آنها در تحقیقی دیگر متوجه شدند رویا در چینخوردگیهای زبانی مربوط به سمت راست مغز در قشر بصری مغز تشخیص داده میشود. در واقع با مشاهده بیماری نادری به نام سندرم شارکوت ـ ویلبرند که فرد مبتلا در بخش چینخوردگی مغز دچار جراحت است و نمیتواند خواب ببیند، پی به محل درک رویا در مغز بردند. با در نظر گرفتن تمام یافتهها میتوان به هدف رویاها در زندگی بشر پی برد. به نظر میرسد رویاها به ما کمک میکنند تا با کدگذاری و تولید خاطرات، احساساتمان را پردازش کنیم. در حقیقت آنچه در خواب میبینیم ضرورتا واقعی نیست، اما با کمک رویاهایمان میتوانیم تجربیات واقعیمان را درک کنیم. در واقع رویاها با تولید حافظه از یک رویداد کمک میکنند تا تجربهای را بدرستی بفهمیم و در خاطرمان ثبت کنیم. محرومیت شدید از مرحله خواب REM که معمولا رویاها در این مرحله رخ میدهند، باعث میشود احساسات پیچیده موجود در زندگی واقعی را درک نکنیم و تا حدی دچار اختلالهای ذهنی شویم و نگرانی و اضطراب در ما شدت بگیرد.
به طور خلاصه باید گفت رویاها کمک میکنند ترافیک موجود در پل شکنندهای که تجربههای ما را با احساسات و خاطراتمان متصل میکند، تنظیم کنند.
محققان دیگر درباره عملکرد رویا نظرات مشابهی دارند. کیت استیونز، از این محققان است که معتقد است وقتی فرد، رویای تهدیدکنندهای مانند حمله یک سگ وحشی را در خواب خود میبیند (تهدید نسبت به خود یا یکی از اعضای خانوادهاش) توانایی برخورد و غلبه بر آن تهدید را در زندگی واقعی پیدا میکند. پس اینگونه رویاها میتوانند به حفظ بقای انسان کمک کنند.
منبع: scientific american
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
یک کارشناس روابط بینالملل در گفتگو با جامجمآنلاین مطرح کرد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد