کریدور زنگزور که درسال ۲۰۲۰ و پس از جنگ دوم قرهباغ بهعنوان بخشی ازتوافق آتشبس میان ارمنستان و آذربایجان مطرح شد،به دلیل مخالفتهای قاطع ایران درسالهای گذشته متوقف شده بود.ایران این پروژه راتغییر درمرزهای ژئوپلیتیکی منطقه و تهدیدی علیه منافع ملی خود توصیف کرده بود.با این حال، نشست اخیر با حمایت آشکار ایالات متحده و حضور پیمانکاران آمریکایی، این پروژه رادرقالب طرحی جدیدوبا نام تجاری مرتبط بادونالد ترامپ احیا کرده است. حضور نیروهای آمریکایی و شرکتهای اسرائیلی و ترکیهای در این پروژه، نگرانیهای ایران را تشدید کرده و پرسشهایی درباره ماهیت این تحولات و راهبردهای ایران برای مقابله با آن مطرح ساخته است.دراین گزارش،نظرات چهار کارشناس برجسته در حوزه روابط بینالملل و مسائل قفقاز، در پاسخ به دو سؤال کلیدی ارائه میشود: آیا این تحولات همان تغییر ژئوپلیتیکی است که ایران پیشتر نسبت به آن هشدار داده بود؟ و ایران برای مقابله با این وضعیت چه راهبردهایی باید اتخاذ کند؟
از جنگ قرهباغ تا احیای کریدور زنگزور
پروژه کریدور زنگزور ریشه در جنگ دوم قرهباغ در سال ۲۰۲۰ دارد، جایی که جمهوری آذربایجان با حمایت ترکیه و برخی بازیگران غیرمنطقهای، بخشهایی از اراضی خود را از ارمنستان بازپس گرفت. در توافق آتشبس که با میانجیگری روسیه امضا شد، بندی برای ایجاد مسیری زمینی بین نخجوان و سرزمین اصلی آذربایجان از طریق خاک ارمنستان گنجانده شد. این مسیر، معروف به کریدور زنگزور، از همان ابتدا بهدلیل تأثیرات ژئوپلیتیکیاش بر ایران، روسیه و چین با حساسیتهای فراوانی همراه بود.ایران در سالهای گذشته با این پروژه بهشدت مخالفت کرده است. با این حال، نشست اخیر در کاخسفید نشاندهنده تلاشی جدید برای احیای این پروژه با حمایت آشکار آمریکاست. این نشست که ظاهرا با هدف تقویت صلح میان آذربایجان و ارمنستان برگزار شده، به اعتقاد کارشناسان، بیش از آنکه صلح واقعی را بهدنبال داشته باشد، ابزاری برای تثبیت حضور نظامی و اقتصادی آمریکا در قفقاز و تضعیف رقبای منطقهای، بهویژه ایران و روسیه است.
تهدید ژئوپلیتیکی و ضرورت تقابل اقتصادی و امنیتی
دکتر مهدی خانعلیزاده، استاد روابط بینالملل، کریدور زنگزور را تهدیدی جدی برای موقعیت ژئوپلیتیکی ایران میداند که با منافع ملی کشور در تضاد است. او حضور نیروهای آمریکایی در توسعه این کریدور را تهدیدی مضاعف توصیف کرده و آن را با اقدامات آمریکا در بوسنی و بالکان مقایسه میکند. به گفته وی، این پروژه صلح واقعی میان باکو و ایروان را به دنبال ندارد بلکه زخمی تاریخی در قفقاز ایجاد میکند تا حضور دائمی آمریکا را توجیه کند. خانعلیزاده پیشنهاد میکند ایران با همکاری چین، کریدورهای تجاری شرق به غرب را از خاک خود توسعه دهد تا به قطب تجاری منطقه تبدیل شده و از پشتیبانی امنیتی چین بهرهمند شود. او همچنین همکاری با روسیه برای افزایش هزینههای حضور آمریکا را ضروری میداند و معتقد است ایران و روسیه میتوانند با ابزارهای سیاسی، امنیتی و حتی نظامی، این پروژه را خنثی کنند. این راهبرد میتواند شامل اقدامات سیاسی هوشمندانه، عملیات امنیتی هدفمند و در صورت لزوم، اقدامات نظامی مقتدرانه باشد.
دالان ناتو و ضعف سیاستگذاری داخلی
دکتر شعیب بهمن، کارشناس مسائل اوراسیا تفاهمنامه اخیر را ادامه پروژه «دالان تورانی ناتو» میداند که از زمان جنگ دوم قرهباغ با مدیریت ناتو، آمریکا و اسرائیل آغاز شده است. او این کریدور را علیه ایران، روسیه و چین توصیف کرده و هدف آن را ایجاد خفقان ژئوپلیتیکی برای ایران میداند. وی از ضعف سیاستگذاری داخلی ایران انتقاد کرده و معتقد است ناهماهنگی بین نهادها، فقدان اجماع ملی و کوچکانگاری تهدیدات، فرصتهای تاریخی ایران در قفقاز را از بین برده است. بهمن معتقد است فرصتهای ایران به دلیل تعللهای گذشته محدود شده و راهکارهایی مانند کریدور ارس بهدلیل عدم جدیت تأثیرگذار نبودهاند. او اظهارات اخیر مقامات دولتی درباره کماهمیت بودن این تحولات را نادرست دانسته و تأکید میکند که ایران باید مواضع قاطعتری اتخاذ میکرد. بهگفته وی، ناکامی در ایجاد اجماع داخلی و ارسال پیامهای نادرست دیپلماتیک، تبعات ژئوپلیتیکی و امنیتی خطرناکی برای ایران به همراه خواهد داشت.
فاجعهای در حد ترکمانچای؟
احسان موحدیان، کارشناس مسائل قفقاز توافق اخیر را فاجعهای در حد قراردادهای ترکمانچای و گلستان توصیف کرده و آن را بخشی از طرح آمریکا و اسرائیل برای محاصره ژئوپلیتیکی ایران میداند.او اشاره میکند که پس از جنگ ۲۰۲۰ قرهباغ، شرکتهای اسرائیلی، آمریکایی و ترکیهای با بهانههای اقتصادی وارد منطقه شدندوهدف اصلی آنهاتضعیف ایران بوده است.وی ازضعف تحلیل راهبردی وکندی واکنش ایران انتقادکرده و میگوید فرصتهای اقتصادی متعددی مانند همکاری با ارمنستان در حوزههای سوخت و پتروشیمی بهدلیل غفلت از دست رفته است.موحدیان پیشنهاد میدهد ایران از فرصتهای محدود باقیمانده برای احیای حضور اقتصادی خود بهره برده و با درسگیری از تجربیات موفق در عراق و افغانستان، دیپلماسی عمومی و سرمایهگذاری در قفقاز را تقویت کند.او تکمیل پروژههای زیرساختی مانند راهآهن چابهار ــ زاهدان و کریدور ارس را ضروری میداند و معتقد است ایران باید با ابزارهای غیرنظامی و دیپلماتیک، حضور خود را در بازارهای منطقه احیا کند.
نفوذ آمریکا و زیان ایران و روسیه
علی بیگدلی، کارشناس مسائل بینالملل، معتقد است نشست کاخ سفید و تفاهمنامه کریدور زنگزور نتیجه مذاکرات مخفیانه آمریکا برای نفوذ در قفقاز بوده، منطقهای که بهطور سنتی تحت نفوذ ایران و روسیه است. او این تحول را به نفع ترکیه و اقتصاد آن میداند، زیرا آنکارا میتواند از طریق این کریدور به آسیای مرکزی، پاکستان، هند و چین دسترسی پیدا کند. بیگدلی همچنین حضور پایگاه نظامی آمریکا در قفقاز را تهدیدی برای ایران و روسیه توصیف کرده و معتقد است که این پروژه به نفع اقتصاد آذربایجان و روابط نزدیک آن با اسرائیل نیز خواهد بود.بهگفته وی، ایران که پیشتر از مسیرهای ترانزیتی خود عوارض دریافت میکرد، اکنون باید عوارض پرداخت کند و دستش از قفقاز جنوبی کوتاه شده است. او نفوذ آمریکا در منطقهای که پیشتر تحت نفوذ ایران و روسیه بود را نقطه عطفی تاریخی میداند که حتی روابط تهران و مسکو را تحت تأثیر قرار خواهد داد.بیگدلی بهصراحت راهکار خاصی ارائه نمیدهد اما تأکید میکند: ایران باید از مسیرهای زمینی خود برای حفظ تجارت استفاده کند، هرچند اهمیت اصلی مسأله، نفوذ آمریکا و افزایش حضور اسرائیل در قفقاز است.به عقیده او، ایران و روسیه بهعنوان بازندگان اصلی این تحولات، باید برای کاهش تأثیرات این پروژه اقدام کنند اما فرصتهای ایران بهدلیل تحولات اخیر محدود شده است.
چه باید کرد؟
اظهارات کارشناسان نشاندهنده اجماع بر این نکته است که کریدورزنگزور بخشی از طرحی کلانتر برای تغییر ژئوپلیتیک منطقه به نفع آمریکا، ناتو، اسرائیل و ترکیه و به ضرر ایران، روسیه و چین است. این پروژه که از سوی کارشناسان بهعنوان تهدید جدی توصیف شده، میتواند تمامیت ارضی و منافع ملی ایران رابه خطر بیندازد.حضور پایگاه نظامی آمریکا در قفقاز، افزایش نفوذ اسرائیل و تقویت جایگاه ترکیه در مسیرهای تجاری آسیای مرکزی، از جمله تبعات نگرانکننده این پروژه است.کارشناسان از ضعف سیاستگذاری داخلی، ناهماهنگی بین نهادها و فقدان اجماع ملی انتقاد کرده و معتقدند که این عوامل باعث از دست رفتن فرصتهای تاریخی ایران درقفقاز شده است. پیشنهادهای مطرحشده شامل همکاری با چین و روسیه برای توسعه کریدورهای تجاری جایگزین، تقویت دیپلماسی عمومی و اقتصادی و استفاده از ابزارهای سیاسی، امنیتی و حتی نظامی برای افزایش هزینههای حضور آمریکا در منطقه است.