قیمت این اسباببازی در حد وسع مالی میزبان نبود، اما میزبان به دو دلیل نمیخواست با فرزند خود مخالفت کند؛ اول اینکه نمیخواست خود و کودکش در مقابل مهمان احساس کوچکی و حقارت کنند و دوم اینکه میدانست با مخالفت درخواست فرزندش با اصرار او مواجه خواهد شد و این اصرار مانع این خواهد شد که او بتواند حواس خود را بر مهمانان و پذیرایی متمرکز کند. بنابراین به فرزندش گفت که فردا آن اسباببازی را برایت میخرم. ولی خودش میدانست که توانایی خرید آن را ندارد و بنابراین این کار را انجام نخواهد داد.
2راهحل نادرست برای تعارض بین صلهرحم و راستگویی
همانطور که گفتم این قضیه فکر مرا به خود مشغول کرد و پس از مهمانی با تنی چند از دوستان (بدون ذکر نام میزبان) درباره آن صحبت کردم. یکی از دوستان معتقد بود عمل میزبان هرچند ناموجه است، ولی گاهی چنین اعمالی اجتنابناپذیر است. او مدعی بود که چون خودش صاحب فرزند است، میداند گاهی بچهها آنقدر بیموقع تقاضاهای خود را مطرح میکنند که چارهای جز دروغ گفتن به آنها نیست، و الا حیثیت انسان در برابر اقوام زیر سوال خواهد رفت.
یکی دیگر از دوستان مدعی بود که ما نباید به هیچ وجه دروغ بگوییم و بنابراین باید مقدمات دروغ را هم حذف کنیم. او میگفت معاشرت با اقوام و دوستانی که از حیث ثروت و درآمد در سطحی بسیار بالاتر از ما هستند، نادرست است و در نهایت ما را به وضعی دچار خواهد کرد که مجبور خواهیم شد خودمان را سانسور کرده یا دروغ بگوییم.
این دو دوست من، هر دو به نکتههای مهمی توجه داشتند. یکی از آنها به ضرورت اجتناب از دروغ اشاره داشت و دیگری به ضرورت حفظ معاشرت با اقوام و دوستان و به اصطلاح صله رحم. بنابراین هر دو آنها به یک واجب دینی اشاره داشتند، ولی به نظر میرسید که راهحل هر یک از آنها، یک واجب دینی را فدای یک واجب دیگر میکرد. اینجا بود که از خود پرسیدم، آیا واجبات دینی با یکدیگر منافات دارند و همدیگر را نقض میکنند؟ آیا ممکن است خداوند دو کار را بر ما واجب کند که انجام هر دو آنها با هم ممکن نباشد؟
ارتباط صادقانه
بعید است که کسی مدعی شود خداوند به اموری ما را فرامیخواند که انجام آنها با یکدیگر تعارض دارند. بنابراین اگر زمانی بین واجبات دینی تعارضی ایجاد شد، باید مطمئن باشیم که یکی از آن دو کاری که با هم متعارضند، واجب نیستند (و شاید هر دو آنها واجب نباشند).
در واقع تعارض از آنجا ناشی میشود که ما فهم درستی از واجبات دینی نداریم. اگر فهم خود را اصلاح کنیم، دیگر نیازی نیست که روش هیچ یک از دو دوستی را که به آنها اشاره کردم، اختیار کنیم؛ دیگر لازم نیست که از خیر یکی از دو فریضه دینی بگذریم و صرفا به یکی از آنها عمل کنیم. نه ضرورت دارد که به دلیل پایبندی به راستگویی، از خیر صلهرحم بگذریم و نه لازم است که به دلیل اشتیاق به صلهرحم، به فرزندمان، دوستانمان و اقواممان دروغ بگوییم.
مهمترین نکته در این میان این است که پایبندی به واجبات، اولا برای رضای خداوند است و در ثانی، واجبات اخلاقی به خودی خود نیکو هستند و انسان بدون ترس از جهنم و امید به بهشت، شایسته است که به آنها پایبند باشد.
بنابراین فریضهای چون صله رحم، اگر به خاطر رضای خداوند صورت گیرد، از هرگونه رنگ دورویی و ریا مصون خواهد بود. همچنین اگر در عمل به واجبات به شکل صوری و ظاهری آنها قناعت نکنیم و فلسفه و دلیل آنها را نیز مورد توجه قرار دهیم، مقید خواهیم بود که فریضهای چون صلهرحم، باید به نزدیک کردن قلوب افراد از طریق ارتباط صادقانه و صمیمانه منجر شود.
افراد از طریق چنین ارتباطهایی باید از مشکلات یکدیگر آگاه شده و در حد توان، در حل آنها بکوشند. ارتباطهایی که از اساس بر مبنای ظاهرسازی و تجمل سختگیرانه صورت گیرد، نه تنها دلهای افراد را به یکدیگر نزدیک نمیکند، بلکه موجب به دشوارتر افتادن، خستگی و کدورت خواهد شد.
در چنین ارتباطهایی افراد از مشکلات یکدیگر آگاه نمیشوند، و بنابراین هیچ کمکی به رفع مشکلات دوستان و اقوامشان نخواهند کرد، بلکه حتی نفس خود ارتباط، مشکلی را بر مشکلاتشان میافزاید، چرا که هزینههایی را بر آنها تحمیل میکند که تامین آنها بسیار دشوار است. بنابراین ارتباطهایمان را باید بر اساس صدق و راستی بنا کنیم.
سلمان اوسطی / جام جم
یک کارشناس روابط بینالملل در گفتگو با جامجمآنلاین مطرح کرد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد