تضعیف یا از بین بردن نفوذ سایر قدرت‏های فرامنطقه‏ ای، برقراری حکومت طرفدار شوروی و اخذ امتیاز نفتی (به‏ ویژه در شمال ایران) محور سیاست های استالین در ایران بود که با اقدامات قوام و وضعیت خاص نظام بین الملل، منتج به نتیجه نشد.
کد خبر: ۷۷۸۴۷۳
دولت قوام و حل بحران آذربایجان

بحران آذربایجان از اواسط اردیبهشت 1324 آغاز و در 21 آذر 1325 به پایان رسید. بحران مشابهی نیز در کردستان شکل گرفت که هر دو با حمایت حزب توده و دولت شوروی و مأموران نظامی دولت شوروی در ایران همراه بود که به رغم پایان جنگ جهانی دوم و تعهداتی که شوروی در پیمان اتحاد سه‏ گانه (بهمن 1320) و بیانیة کنفرانس سران متفقین تهران (آذر 1322) بر عهده گرفته بود، ایران را تخلیه نکرده بودند. بحران آذربایجان همزمان با دولت صدرالاشراف آغاز شد ولی صدرالاشراف مرد این میدان نبود، لذا استعفا داد و قوام‏ السلطنه که شخصیت متفاوتی داشت به نخست‏وزیری رسید و به هر صورتی که بود بحران را حل کرد. در این مقاله فراز و فرود بحران آذربایجان و نقش دولت قوام در حل و فصل آن را مورد بررسی قرار می‏دهیم.

شکل‏ گیری بحران آذربایجان

استالین در سیاست خارجی شوروی نسبت به ایران، به نوعی سنت تزارها را دنبال می‏کرد. تضعیف یا از بین بردن نفوذ سایر قدرت‏های فرامنطقه‏ای، برقراری حکومتی طرفدار شوروی و اخذ امتیاز نفتی به‏ویژه در شمال ایران عمده‏ترین محورهای سیاست وی بود.[1] در خرداد 1324 استالین، تصمیم به تشکیل فرقة دموکرات آذربایجان گرفت و زمینه‏ چینی‏ های لازم را که البته از زمان اشغال آغاز شده بود، تکمیل کرد.[2] در 21 خرداد 1324 کمیتة مرکزی حزب کمونیست شوروی طرحی را برای ساماندهی یک شورش جدایی‏ طلبانه در آذربایجان و سایر مناطق شمال ایران جهت اظهار نظر به مولوتف، وزیر خارجة شوروی، میرجعفر باقراف، صدر حزب کمونیست جمهوری آذربایجان شوروی و کافتارادزه فرستاد. بررسی طرح در مرداد 1324 به پایان رسید و تشکیل فرقة دموکرات قطعی شد و در 12 شهریور 1324 اعلامیة تأسیس آن به رهبری میرجعفر پیشه‏ وری صادر شد و در 15 شهریور کنفرانس ایالتی حزب توده در تبریز برگزار گردید. پس از یک رشته مذاکرات و گفتگوهای صوری و ظاهری، کنفرانس انحلال حزب تودة آذربایجان را اعلام و از اعضا خواست به حزب دموکرات آذربایجان بپیوندند. این حزب به زودی به علت اقدامات تجزیه‏ طلبانه و تفرقه‏ افکنانه به فرقة دموکرات آذربایجان معروف شد. پیوستن شعبات حزب توده در شهرهای آذربایجان و زنجان به فرقة دموکرات آذربایجان با هدایت و حمایت کنسول‏های شوروی و نیروهای ارتش سرخ همراه بود.[3] یکی از موارد مهم بسترسازی، بهره‏​برداری از حس ملی مردم آذربایجان بود.[4] روز 21 آذر 1324 فرقة دموکرات آذربایجان به نام دولت ملی آذربایجان در تبریز اعلام موجودیت کرد و مجلس ملی آذربایجان در حضور کنسول شوروی گشایش یافت و پیشه‏​وری به عنوان نخست‏ وزیر، کابینة خود را به آن معرفی کرد.[5] فارسی سخن گفتن در تبریز جرم اعلام شد، پول به زبان ترکی چاپ گردید و سایر اقدامات تجزیه‏​طلبانه انجام گرفت. نقطة اوج بحران آذربایجان زمانی پیش آمد که دولت شوروی از فراخوانی نیروهایش از ایران در زمستان 1324 امتناع کرد.[6]

دولت قوام ‏السلطنه و اقدامات آن برای حل بحران آذربایجان

احمد قوام به دنبال نظر موافق مجلس شورای ملی که در 6 بهمن 1324 ابراز شده بود، در 7 بهمن 1324 برای دومین بار از سوی محمدرضا پهلوی مأمور تشکیل کابینه شد و در 28 بهمن 1324 کابینه خود را به مجلس معرفی کرد.[7] قوام تا دی 1326 که موفق به مهار بحران و حل آن شد در مقام صدارت باقی ماند. در زمان روی کار آمدن دولت قوام مجلس چهاردهم رو به پایان بود و بین مجلس چهاردهم و آغاز دورة پانزدهم مجلس دورة فترت چندماهه پیش آمد. لذا وی پس از آغاز دورة فعالیت مجلس پانزدهم برای دولتش رأی اعتماد مجدد گرفت. در بخشی از برنامة دولت وی در رابطه با سیاست خارجی که راجع به رابطه با شوروی بود و به بحران آذربایجان هم ارتباط پیدا می‏کرد، چنین آمده بود: «در روابط خارجی دوستی و اصل احترام کامل متقابل با تمام دول مخصوصاً با دول معظمه مراعات گردیده و در تشیید روابط حسنه و حسن تفاهم‌ کامل با اتحاد جماهیر شوروی و بریتانیای کبیر و ممالک متحدة امریکا با توجه به اصل مذکور سعی و کوشش لازم شده و خواهد شد». در زمینة سیاست داخلی نیز آمده بود: «نظر به این که انجمن‏های ایالتی و ولایتی در تمام شهرستان‏ها باید تشکیل شود در قانون سابق تجدید نظر شده و قانون جدیدی طبق مقتضیات روز احتیاجات فعلی به مجلس تقدیم خواهد شد... در صورت پشتیبانی مجلس شورای ملی و تهیة موجبات اجرای برنامه‌های دقیق اصلاحی و اقتصادی‌ می‌توان اطمینان داشت که طبیعتاً یک زندگانی نوین از هر جهت برای ملت ایران پدیدار شده و مجلس پانزدهم این افتخار را خواهد داشت که پایه‌های ‌ایران جدید را بر اساس استقلال اقتصادی قرار داده ‌است». [8]

حل بحران آذربایجان مهم‏ترین مسئلة کشور در دوران پس از پایان جنگ جهانی دوم بود. قوام تمهیدات خود را توقف حکومت نظامی و آزاد کردن کلوپ حزب توده که از زمان دولت صدرالاشراف تحت اشغال ژاندارم‏ها بود، آغاز کرد که به مثابه چراغ سبزی به دولت شوروی در آستانة سفر به آن کشور بود.[9] قوام برای حل بحران آذربایجان، همة ظواهر امر را چنان چید که به نظر می‏ رسید با شوروی رابطة بسیار خوبی را می‏خواهد پایه‏ ریزی کند. تلگراف‌هایی وی به رهبران آمریکا، شوروی و انگلیس و تأکید به مودت و دوستی بین ایران و آن کشورها در این رابطه قابل تفسیر است. استالین تحت تأثیر فضای ایجاد شده از سوی دولت قوام، احمد قوام را «سیاستمدار بزرگ شرق» نامید و حزب توده را نیز وادار به حمایت از او کرد و از سفر احمد قوام به مسکو استقبال کرد.[10] دولت شوروی تصور کرد که می‌تواند بدون آنکه گرفتار درگیری‌های سیاسی بین‌المللی شود، امتیازات مورد نظر خود را از دولت ایران کسب نماید.

سفر قوام به شوروی

قوام در 29 بهمن 1324 عازم شوروی شد. در جریان ملاقات با استالین و مولوتف وزیر خارجة شوروی توانست موافقت آنان را برای تعیین سفیر جدیدشان در ایران جلب کرده و همچنین دربارة استخراج مشترک نفت در دریای خزر توسط ایران و شوروی از طریق تأسیس یک شرکت مختلط نفتی توافق به‏ عمل آورد. در پی این توافق مولوتف اعلام کرد که مسألة کردستان و آذربایجان ایران یک مسئله داخلی است و ابقاء یا انحلال احزاب دموکرات در این دو استان ارتباطی به اتحاد شوروی ندارد. وی سپس به طور شفاهی قول داد به تدریج بخشی از نیروهای خود را از قسمت‌های شرقی خاک ایران مانند مشهد و سمنان و شاهرود و غیره که دارای اوضاع آرامی بودند خارج نماید.[11] قوام نیز در برابر فشارهای سرسختانه روس‏ها پذیرفت که پس از بازگشت به ایران عده ‏ای از اعضای حزب توده را به کابینه‏ اش وارد کند و قرارداد واگذاری نفت شمال را با نمایندگان اعزامی دولت شوروی امضاء کند، مشروط بر آن که شوروی نیز از فرقة دمکرات آذربایجان حمایت نکند و قوای خود را از ایران خارج سازد. او در 16 اسفند 1324 به تهران بازگشت‌. این قرارها بتدریج عملی شد.

شکایت دولت قوام به سازمان ملل

قوام برای حصول بیشتر نتیجه چند روز پس از بازگشت از شوروی در 26 اسفند 1324 نسبت به ادامة حضور غیرقانونی روس‌ها در خاک ایران به سازمان ملل شکایت کرد که با حمایت انگلیس و آمریکا نیز همراه شد و موجبات جنگ تبلیغاتی غرب را علیه شوروی فراهم آورد.[12] ترومن، رئیس جمهوری آمریکا نیز در فروردین 1325 اولتیماتومی برای استالین فرستاد. در این اولتیماتوم گفته شده بود چنانچه نیروهای شوروی خاک ایران را تخلیه نکنند، آمریکا در ایران نیرو پیاده خواهد کرد.[13] انگلیسی‏ها نیز صحبت از اشغال جنوب ایران در صورت عدم خروج نیروهای شوروی از شمال ایران کردند.

معاهدة قوام ـ سادچیکف

شوروی بخاطر آنکه مورد تهاجم شدید تبلیغاتی جهان قرار گرفته بود، سفیر جدید خود بنام سادچیکف را که در پی دیدار با احمد قوام در مسکو تعیین کرد بود در 29 اسفند 1324 به تهران فرستاد و او را مأمور مذاکره مستقیم با احمد قوام کرد. پیرو مذاکرات قوام و سادچیکف، سفیر تام ‏الاختیار شوروی در تهران اعلامیة مشترکی در 15 فروردین 1325 به امضای دو طرف رسید که در آن بر چهار موضوع تأکید شده بود:

1ـ دولت ایران حزب توده را در قدرت سهیم سازد. 2ـ ارتش شوروی ظرف یک ماه و نیم تمام خاک ایران را تخلیه کند. 3ـ از آنجا که حوادث آذربایجان یک موضوع داخلی است‌، باید ترتیبی مسالمت‌آمیز برای حل آن اتخاذ گردد. 4ـ قرارداد ایجاد شرکت نفت ایران و شوروی تا انقضای مدت 7 ماه برای تصویب مجلس پانزدهم پیشنهاد شود. [14]

بند اول مقاوله‏ نامه به موقع اجرا شد و در10 مرداد 1325، احمد قوام دولت ائتلافی تشکیل داد که در آن چند وزیر توده‏ ای نیز وارد شدند.[15] بند دوم مقاوله‏ نامه نیز متعاقب اجرای بند اول عملی شد و روس‌ها نیروهای خود را از ایران خارج کردند. این معاهده در دورة فترت بین مجلس چهاردهم و مجلس پانزدهم به امضا رسید و احمد قوام قول داد که تمامی تلاش خود را برای تصویب این قرارداد در مجلس پانزدهم بکار بندد. [16] روس‌ها پس از توافق با دولت قوام و انعقاد موافقتنامة نفت شمال دیگر حتی نامی از آذربایجان به میان نیاوردند بلکه صرفاً به اصلاح روابط خود با دولت ایران و استفاده از دورة پانزدهم مجلس شورای ملی برای به تصویب رساندن امتیاز دریافتی ناپایدار خود می‌اندیشیدند. ضمناً آنان از خرداد 1325 عملیات عقب‌نشینی مرحله به مرحلة خود از شهرهای ایران را آغاز کردند. [17]

تمهیدات داخلی برای حل بحران

دولت قوام برای غلبه بر بحران آذربایجان سیاست گفتگوی صبورانه‏ای در پیش گرفت و سعی کرد با پیشه‏ وری و سایر مقامات فرقة دموکرات آذربایجان در تهران و تبریز مذاکره کند. یکی از اقدامات قوام برای حل بحران آذربایجان، مذاکره با میرجعفر پیشه‏ وری بود. روز 8 اردیبهشت 1325 هیئتی از آذربایجان به ریاست پیشه‏ وری وارد تهران شد و به مدت دو هفته با مقامات دولتی به مذاکره پرداختند. چند روز قبل از ورود هیئت به تهران دولت تصمیم خود را مبنی بر موافقت با خواست آذربایجانی‏ها در مورد تشکیل شورای ایالتی با اختیارات گسترده در تعیین رؤسای ادارات دولتی محلی، به رسمیت شناختن زبان آذری و تدریس آن در مدارس تا سال پنجم ابتدایی، افزایش تعداد نمایندگان آذربایجان در مجلس شورای ملی و تخصیص اعتبار کافی برای انجام اصلاحات در آذربایجان، اعلام کرده بود. اما دولت حق انتصاب فرماندهان نیروهای نظامی و ژاندارمری در محل و انتصاب استاندار را برای خود محفوظ نگهداشته بود، فقط پذیرفته بود که نظرات شورای ایالتی را در این مورد مد نظر قرار دهد. زمانی که تقاضای دولت مبنی بر تخلیة منطقة زنجان (خمسه) مورد پذیرش هیئت آذربایجانی و پیشه‏ وری قرار نگرفت و برخی از امتیازات درخواست شده داده نشد، مذاکرات 15 روزه بدون اخذ نتیجه پایان یافت. باید یادآور شد که هدف دولت دادن امتیاز به پیشه‏ وری نبود بلکه می‏ خواست از آن طریق با کاهش موانع موجود و تصرف زنجان، راحت‏ تر بتوانند آذربایجان را نجات دهند.[18] در ادامة این تلاش‏ها، در 21 خرداد 1325 هیئتی را به ریاست مظفر فیروز، معاون سیاسی خود راهی آذربایجان کرد که هیئت موافقتنامه‏ ای را به امضاء رسانید که ظاهراً بسیاری از مسائل را حل و فصل می‏ کرد: از جمله قرار شد دولت مرکزی استاندار آذربایجان را براساس فهرست ارائه شده از سوی شورای ایالتی برگزیند، 75 درصد درآمدهای وصولی در آذربایجان در محل مصرف شود، راه‏ها و راه آهن توسعه یابد، و لایحة اصلاح قانون انتخابات با اعطای حق رأی به زنان به مجلس آینده(مجلس پانزدهم) ارائه شود.[19]

قوام در 8 تیر 1325 حزب دموکرات ایران را تأسیس کرد که به حزب دموکرات قوام مشهور شد. فخرالدین عظیمی معتقد است که «قوام با تشکیل حزب خود که به نحوی رندانه حزب دموکرات ایران، در مقابل حزب دموکرات آذربایجان، نامیده شد، امید به آن داشت که با ادعای حزب توده در این مورد که یگانه قهرمان طبقات پایین جامعه و نمایندة منافع آنان است، مقابله کند».[20]

در تاریخ 10 مرداد 1325 قوام کابینة جدیدی تشکیل داد و در آن سه تن از اعضای حزب توده (ایرج اسکندری، مرتضی یزدی و فریدون کشاورز) و اللهیار صالح از حزب ایران را در آن وارد کرد. [21]این اقدام قوام همچون سایر اقداماتش برای اثبات حسن نیت خود در رابطه با روس‏ها و بخشی از سیاست صبر و انتظار او بود. [22]

در پی خروج نظامیان روسی از شمال ایران، شاه دستور حرکت ارتش به استان‌های کردستان و آذربایجان را صادر کرد. روس‌ها از دو حزب دموکرات آذربایجان و کردستان خواستند در برابر تهاجم نظامی حکومت مرکزی مقاومت نکنند و عقب‌نشینی نمایند. در نتیجه، سیدجعفر پیشه‌وری، رئیس فرقة دموکرات آذربایجان علیرغم در اختیار داشتن یک میلیون قبضه اسلحه از طریق مرزهای شمالی کشور به شوروی گریخت.[23] بحران کردستان نیز در روزهای پس از آن به سهولت به پایان رسید.

رد معاهدة قوام ـ سادچیکف در مجلس پانزدهم

پانزدهمین دورة مجلس شورای ملی در 25 تیر 1326 آغاز به کار کرد. دولت قوام به علت تجدید دورة مجلس استعفا داد و قوام کابینة جدیدی به مجلس معرفی کرد که دیگر در آن از اعضای حزب توده خبری نبود. مجلس پانزدهم قرارداد نفتی منعقده میان ایران و شوروی را پس از یک بحث طولانی در جلسة علنی مورخ 29 مهر 1326 با اکثریت آراء مردود و باطل دانست.[24] سرانجام قوام در 18 آذر 1326 که مأموریت خود را انجام داده بود، استعفا داد. [25]

پی نوشت:

1.بیانی، خانبابا، غائلة آذربایجان، تهران، زریاب، 1375، ص 93.

2.برای آگاهی بیشتر در مورد فرمان استالین رک: شاید راینه، فرناند، «استالین و تأسیس فرقة دموکرات آذربایجان»، فصلنامة گفتگو، ش 48، بهار 1386، ص 7 ـ 49؛ بیات، کاوه، «استالین و فرمان تشکیل فرقة دموکرات آذربایجان»، ش 40، تابستان 1383، ص 139 ـ 156.

3.صدری، منیژه و رحیم نیکبخت، پیدایش فرقة دمکرات آذربایجان به روایت اسناد و خاطرات منتشر نشده، تهران، مؤسسة مطالعات تاریخ معاصر ایران، 1386، ص 47 ـ 51. برای آگاهی بیشتر رک: حسنلی، جمیل، فراز و فرود فرقة دمکرات آذربایجان به روایت اسناد محرمانة آرشیوهای اتحاد جماهیر شوروی، ترجمة منصور همامی، تهران، نشر نی، 1383، ص 50 ـ 62.

4. حسنلی، جمیل، آذربایجان ایران، آغاز جنگ سرد، ترجمة منصور صفوتی، تهران، شیرازه، چ دوم، 1388، ص 3.

5.عظیمی، بحران دموکراسی در ایران 1332 ـ 1320، ص 248.

6.شاید راینه، «استالین و تأسیس فرقة دموکرات آذربایجان»، ص 7.

7.سفری، قلم و سیاست از استعفای رضاشاه تا سقوط مصدق، ص 163 ـ 164.

8. مشروح مذاکرات مجلس شورای ملی، دورة پانزدهم، جلسة 12 مهر 1326.

9.سفری، قلم و سیاست از استعفای رضاشاه تا سقوط مصدق، ص 164.

10.خاطرات سیاسی قوام‏ السلطنه، ص 158 ـ 163.

11. خاطرات سیاسی قوام ‏السلطنه، ص 182 ـ 186.

12.عظیمی، بحران دموکراسی در ایران 1332 ـ 1320، ص 266 ـ 267.

13.گذشته چراغ راه آینده است، ص 355.

14.سفری، قلم و سیاست از استعفای رضاشاه تا سقوط مصدق، ص 175.

15. دولت‏های ایران از میرزا نصرالله خان مشیرالدوله تا میرحسین موسوی، ص 216.

16.خاطرات سیاسی قوام‏ السلطنه، ص 190 ـ 195.

17.سفری، قلم و سیاست از استعفای رضاشاه تا سقوط مصدق، ص 173 ـ 174.

18.عظیمی، بحران دموکراسی در ایران 1332 ـ 1320، ص 269 ـ 271؛ سفری، قلم و سیاست از استعفای رضاشاه تا سقوط مصدق، ص 183.

19. عظیمی، بحران دموکراسی در ایران 1332 ـ 1320، ص 274 ـ 279.

20.عظیمی، بحران دموکراسی در ایران 1332 ـ 1320، ص 279.

21. دولت‏های ایران از میرزا نصرالله خان مشیرالدوله تا میرحسین موسوی، ص ؟؟؟

22. عظیمی، بحران دموکراسی در ایران 1332 ـ 1320، ص 280.

23. ظهور و سقوط سلطنت پهلوی، ج اول؛ خاطرات ارتشبد سابق حسین فردوست، ص 149.

24.مشروح مذاکرات مجلس شورای ملی، دورة پانزدهم، جلسة 27.

25.خاطرات سیاسی قوام ‏السلطنه، ص 301 ـ 327.

منبع : مهدی داودی، مرکز اسناد انقلاب اسلامی

newsQrCode
ارسال نظرات در انتظار بررسی: ۰ انتشار یافته: ۰

نیازمندی ها