با این حال اگر بخواهیم در یک برداشت کوتاه از جشنواره سی و سوم فصل مشترکی را بیرون بکشیم باید به یک حسرت دراماتیکی اشاره کنیم؛ به این معنا که ویژگی بسیاری از فیلمهای امسال فیلمهایی با ایدههای خوب و پردازشهای ناقص است، ضعفی که در جشنواره سال گذشته هم به چشم میخورد. بویژه در بین فیلمسازان جوانتر و فیلماولی که شاهد ایدههای خلاقانه و نویی هستیم که میتواند مرزها و فضاهای جدید و تازهای در بستر سینمای ایران باز کند، اما متاسفانه از نیمههای راه ایدهها به حال خود رها شده یا دچار انحراف از مسیر طبیعی و منطقی میشود یا آنقدر در عرض بسط و گسترش مییابد که فیلم درنهایت جلو نرفته یا دور خود میچرخد یا درجا میزند. این ضعف را البته در چند ساحت میتوان بازنمایی کرد. برخی از این ایدهها، سوژه نابی برای یک فیلم کوتاه هستند که بسط و گسترش یافته است و به واسطه اینکه در ظرف دراماتیک مناسب خود قرار نگرفتهاند کشدار و کسلکننده شدهاند یا به جای اینکه در طول درام پیش برود و در یک ساختار علت و معمولی رمزگشاییکننده دائما در عرض بسط یافته و انگار قصه پیش نمیرود. مثلا فیلم خوب ملبورن در جشنواره سال گذشته همین مشکل را داشت یا امسال فیلم بوفالو کاوه سجادهچی نیز در این زمره است. ناهید و حتی خداحافظی طولانی را هم میتوان در همین رده قرار داد؛ فیلمهایی با ایدههای خوب، گاه نوآورانه و خلاق که به دلایلی که برشمردیم هدر میرود و حسرتی بر دل مخاطب میگذارد. این اتفاق بازهم تاکیدی است بر مشکلات فیلمنامه در سینمای ایران؛ هرچند ضعفهای اجرا یا بازیگری را نمیتوان در این میان بیتاثیر دانست، اما وقتی ایدهای خوب پردازش نمیشود قطعا اجرای خوب هم فیلم را نجات نمیدهد.
برخی از همین آثار، از کیفیت و سطح اجرایی و کارگردانی خوبی برخوردارند و مثلا میتوان نماهای درخشانی از ساختار و قاب بندی بصری را در آنها یافت، منتها به واسطه ضعف فیلمنامه، در پس این خلأ پنهان شده و دیده نمیشود. به نظر میرسد یک آسیبشناسی دقیقی باید درباره این روایتهای ناتمام و ناقص صورت بگیرد تا از این همه هزینه و انرژی و خلاقیتهایی که به خرج رفته بهرهبرداری درستی صورت بگیرد. وقتی فیلمی پتانسیل و ظرفیت قابل قبولی دارد، اما در نیمه راه از نفس میافتد حسرت برانگیزتر است تا فیلمی که اساسا همه چیزش بد است. ایدههای خوب وقتی به هدر میرود بدتر از ایدههایی است که چندان هم ارزش دیدن ندارد. جا دارد که همه این فیلمهای نیمهتمام در یک بررسی کلی مورد تجزیه و تحلیل قرار گیرد تا به یک فیلم تمام و قابل دفاع بدل شود. جشنواره خود یک فرصت ناب برای شناسایی این فیلم و در نهایت بازشناسی و تدوین مجدد آنهاست.
اما یکی از امتیازاتی که فیلمهای امسال جشنواره دارد پایتخت گریزی و پرهیز از تهران زدگی است؛ به این معنی که فیلمسازان از حیث جغرافیایی و انتخاب لوکیشن سراغ مناطق مختلف این سرزمین پهناور رفتهاند که این مساله فارغ از تنوع مکانی/ لوکیشنی میتواند به بازنمایی بصری فرهنگ و آداب و رسوم قومیتهای گوناگون ایرانی پرداخته و مسائل و چالشهای آنها را آسیبشناسی کند. کشف ظرفیتهای خوب لوکیشنی به معرفی نقاط جذاب ایران نیز میپردازد که به اقتصاد گردشگری و رونق فرهنگی بیشتر آن مناطق منجر خواهد شد. مثلا در فیلم جزیره رنگین خسرو سینایی با قابلیتهای طبیعتی / فرهنگی بخشی از جنوب کشور آشنا میشویم که کمتر درباره آن شنیده یا دیدهایم. این پایتخت گریزی در نهایت میتواند به استفاده و کشف استعدادهای هنری که در شهرستانها ناشناخته ماندهاند نیز کمک کند و سینمای ما را از تهران محوری و سبک زندگی شهری و آپارتمانی خارج کند.
یکی از ویژگیهای جشنواره هر ساله نقد و بررسی فیلم و بازتاب رسانهای آنهاست. هر چند نام منتقدان و نویسندگان سینمایی با جشنواره فیلم فجر گره خورده و مکانی اختصاصی به نام کاخ جشنواره در برج میلاد به این صنف تعلق گرفته است و برگزاری مراسم نشست پرسش و پاسخ و حتی همین ستونهای نقد و یادداشت جشنوارهای در روزنامهها و نشریات و سایتها بر ضرورت نقد و برجسته کردن نقش و جایگاه آن در اعتلای فرهنگ سینمایی ما صورت میگیرد و تا نام جشنواره را میشنویم بلافاصله یاد منتقدان و نقد فیلم میافتیم، اما واقعیت این است که جشنواره زمان و مکان مناسبی برای نقد کردن نیست و نمیتوان به نقدهای جشنوارهای با اعتماد اتکا کرد. حتی خیلی از منتقدان خودشان نیز چنین عقیدهای دارند. خیلی از مواقع پیش آمده که منتقد در زمان جشنواره درباره فلان فیلم مثلا نظر منفی داشته، اما بعدها که در اکران عمومی دوباره آن را دیده نظرش عوض شده یا دست کم به تند و تیزی جشنواره از یک فیلم دفاع نکرده یا آن را نکوبیده است. عوامل مختلفی در این وضعیت دخیلاند؛ یکی جوزدگی و شاید بتوان نوعی نقدزدگی را نام برد که بر فضای جشنواره حاکم است و منتقدان باید سریع درباره فیلمهایی که دیدهاند نقد بنویسند یا ستاره بدهند. ضمن اینکه یک منتقد در طول روز چند فیلم را پشت هم میبیند که خستگی و فشار روحی ناشی از آن قطعا در کیفیت نقد، تاثیر منفی میگذارد. مثلا فیلم که تمام میشود از در سالن خارج میشوی و ناگهان دوربین هفت جلویت سبز میشود و نظرت را درباره فیلم میپرسد. در حالی که تو هنوز در حال هضم و حلاجی فیلم هستی یا حداقل ابتدا به ساکن فیلم روی احساس و عواطفت تاثیر گذاشته و هنوز تهنشین عقلانی نشده است. نقد از تولید به مصرف نقد نیست؛ چراکه یا نفی و انکار میشود یا به نقل و نبات ریختن بر سر فیلم ختم میشود؛ در حالی که برای نقد حرفهای یک فیلم باید به دور از هیجانات و هیاهوهای جشنوارهای در فضایی آرام و با تامل به قضاوت درباره یک اثر نشست. برای نقد دقیق یک اثر دستکم باید دو بار به تماشای یک فیلم نشست تا احساس و هیجان اولیه فروکش کرده و زبان عقل، جان بگیرد.
البته از نقدهای جشنوارهای گریزی نیست؛ به هر حال نقد این آثار از آیینهای جشنواره است و رسانههای سینمایی موظفند به پوشش خبری در کنار تحلیل و نقد و بررسی آثار بپردازند. ضمن اینکه نقد در دوران جشنواره خریدار بیشتری هم داشته و مردم بیشتر مشتاقند تا نظر منتقدان را درباره فیلمهایی که دیدهاند بخوانند. ولی باید بپذیرم که جشنواره جای نقد واقعی نیست و بیشتر در حد اظهار نظر اولیه و خوشامد یا بدآمد از یک اثر است. در واقع ارزش نقدهای جشنوارهای ارزشهای آیینی است که به برگزاری باشکوهتر آیین جشنواره کمک میکند و جشنواره بیشتر دور هم جمع شدن عاشقان سینماست تا لذت جمعی فیلم دیدن را تجربه بکنند. فیلم دیدن نُقل جشنواره است نقد فیلمها به بعد از جشنواره متکی است.
از سوی دیگر، هر چند مدیریت جشنواره امسال مثل هر سال دچار بیبرنامگی و تاخیر در نمایش فیلمهاست، اما این مسأله آنقدر حاد نیست که موجب آزار مهمانان شود. تا اینجا تقریبا جشنواره به آرامی برگزار شده و به صورت نسبی طبق برنامه از پیش تعیین جلو میرود. امکان انتخاب سینمای مورد نظر از سوی منتقدان نیز هم موجب رضایت آنهایی شده که علاقهای به حضور در برج میلاد نداشتند و هم مزیتی است برای افراد حاضر در برج میلاد که در سالهای گذشته با ازدحام جمعیت و مصائب آن روبهرو بودند.
سیدرضا صائمی / جامجم
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
بهتاش فریبا در گفتوگو با جامجم:
رضا کوچک زاده تهمتن، مدیر رادیو مقاومت در گفت گو با "جام جم"
اسماعیل حلالی در گفتوگو با جامجم: