گفت و گو با محمدمهدی فرقانی:

نسبت محتوا و مخاطب در رسانه

مطبوعات چاپی در همه جای جهان روزگار سختی را می گذرانند. توسعه شبکه اینترنت و محتوای دیجیتال از یک سو، باعث در اختیار قرار گرفتن انبوهی از منابع برای علاقه مندانی شده است که دنبال محتوای مورد نظر خود می گردند و از سوی دیگر، مطبوعات را در شرایطی قرار داده که چاره ای جز حضور در این بازار جدید نداشته باشند. تقاضا برای محتوای متنوع و متعدد در اینترنت روندی صعودی دارد.
کد خبر: ۷۶۴۳۰۱
تولید محتوای رایگان ؛ شمشیر دو لبه مطبوعات مکتوب

مردم این روزها زمان بیشتری را در فضای مجازی سپری می کنند و با توسعه شبکه های ارتباطی و سیستم تلفن ها و لوحه های لمسی همراه هوشمند، ترجیح می دهند بخش عمده ای از نیازهای اطلاعاتی خود را از این منبع تامین کنند. به همین دلیل، مطبوعات چاپی و حرفه ای سال ها است که وارد بازار دیجیتال شده و شاید در برخی موارد، با شتاب عجولانه ای در این مسیر پیش رفته باشند.

اما حضور در دنیای سریع دیجیتال، نیاز به محتوای تازه را نیز افزایش می دهد. مردم علاقه مند به روایتها و بحث های تازه هستند و البته همه آن ها حاضر نیستند هزینه های اشتراک نسخه های دیجیتال روزنامه های حرفه ای را پرداخت کنند.

در سوی دیگر این ماجرا، تحریریه های حرفه ای قرار دارند؛ جایی که روزنامه نگاران با سابقه و تعلیم دیده برای تولید محتوای خود باید مدت طولانی را صرف ایده پردازی، جمع آوری سند و منبع، نوشتن روایت مطابق اصول حرفه ای و سپس ارایه آن به بخش ویراستاری کنند. در این بخش، جزییات مطالب آن ها بطور حرفه ای و از نظر محتوا، سندیت، واقع گرایی و مستند بودن و همچنین از نظر ویرایشی و نوشتاری صیقل می خورد و در نهایت، در صفحات روزنامه منتشر می شود. این فرایند با وجود همه دقت ها و تلاش ها گاهی شاهد بروز اشکالات اساسی است که گریزی از آن نیست . این فرایند طولانی و هزینه بر در عین حال باعث می شود سطح خطا تا حد ممکن کاهش یابد.

این مسیر، مسیری پر هزینه است. مجله اکونومیست در ماه اکتبر سال 2014 گزارشی از وضعیت جذب آگهی ها (که اصلی ترین منبع درآمد یک روزنامه به شمار می روند) در رسانه های مختلف منتشر کرد. در این گزارش، روزنامه ها، مجلات، تلویزیون، سینما، رادیو، تبلیغات محیطی و اینترنت مورد بررسی قرار گرفته بود. بر اساس نتایج بدست آمده، سهم روزنامه ها در جذب آگهی که در دهه 1980 بالاترین نسبت را به خود اختصاص داده بود، تقریبا به طور ثابتی تا پیش از رکود اقتصادی سال 2009 رشد داشته است اگرچه در این مدت مکان اول خود را به تبلیغات سینما و تلویزیون داد. بعد از دوران رکود، روزنامه ها از نظر دریافت آگهی سقوط خود را ادامه دادند. اگرچه بقیه رسانه ها نیز در این مدت شاهد سقوط بودند اما سقوط جذب آگهی روزنامه ها به حدی شده است که در سال 2014 مقدار آن به نیمی از آنچه در سال 1980 بود رسید. اما در این فاصله، مجموع آگهی های دریافتی رشد داشته و تنها عامل رشد کل تبلیغات رسانه های مختلف، تبلیغات اینترنتی بوده است. آگهی های اینترنتی سقوط کلی جذب آگهی را در میان همه رسانه ها نه تنها جبران کرده بلکه با رشد خیره کننده خود باعث رشد مجموع این درآمدها شده است.

معلوم نیست فضای حباب دیجیتال تا کی ادامه پیدا کند . برخی از کارشناسان معتقدند این تازه آغاز ماجرا است اما گروهی دیگر فکر می کنند این حباب به زودی خواهد ترکید و از چند سال دیگر، ما شاهد کاهش نقش شبکه های اجتماعی و قدرت گرفتن دوباره رسانه های حرفه ای هستیم و در نتیجه ممکن است بازار آگهی ها نیز مناسب تر شده و روزنامه ها بتوانند به حیات خود ادامه دهند اما شکی نیست که در مقطع فعلی رسانه ها در بحران به سر می برند.

یک راه حل اقتصادی برای این موضوع، افزایش توجه روزنامه ها به فضای اینترنت است. توسعه نسخه های آنلاین و تاسیس وب سایت های مکمل در این رقابت سریع شروع به تولید محتوای ارزان و رایگان در حجمی بالا کرده و از طریق آن تعداد بازدید کننده ها و در نتیجه میزان جذب آگهی های خود را توسعه داده اند.

اما این روند اگر قرار باشد از دل ساختار حرفه ای تحریریه بیرون بیاید به دلیل هزینه هایی که دارد به صرفه نخواهد بود. به همین دلیل برخی از رسانه ها شروع به پیمودن مسیری کرده اند که به تولید محتوای رایگان معروف شد. اولین روزنامه ای که این کار را در دستور خود قرار داد هافینگتون پست بود. این روزنامه لشکری از نویسندگانی را به خدمت گرفت که یا به صورت رایگان کار می کردند یا پرداخت های فوق العاده جزیی و موردی – بنابر میزان بازدید- به آنها صورت می گرفت. فوربز نیز به سرعت به این روند پیوست. اکنون تولید کننده های محتوای رایگان فوربز بیش از تحریریه اصلی این مجله است.

روزنامه های دارای نام و اعتبار با احتیاط قدم به این بازی گذاشتند. به نوشته Columbia Journalism Review وقتی هافینگتون پست این بازی را آغاز کرد کسی چندان نگران نبود چون از ابتدا هم معلوم نبود برند هافینگتون پست نماد و بیانگر چه ایده ای است اما وقتی روزنامه های صاحب برند و نام و اعتبار وارد این بازی شدند نگرانی ها بیشتر شد.

اگرچه به صورت فرضی و ایده آل بسیاری از این تولیدات باید از زیر نظر یک دبیر حرفه ای عبور کند اما تصور کنید روزنامه ای که تنها 100 همکار آزاد رایگان دارد و همه آنها را زیر دست یک دبیر برای هماهنگی قرار داده است، این شخص با فرض اینکه این افراد هر هفته یک مطلب بنویسند باید روزانه 20 مطلب را مرور و اصلاح کند و این در کنار کار اصلی مدیریت نشر خود او است.

واقعیت این است که چنین محتوایی، رسانه را در موقعیت فوق العاده آسیب پذیر قرار می دهد. اگرچه این مطالب در بخش ویژه ای منتشر می شوند اما به هر حال زیر نام و لوگوی رسانه نشر پیدا می کند و به محض اینکه نشر شد در فضای مجازی دست به دست خواهد چرخید.

از یک سو، روزنامه نگاران حرفه ای آموزش دیده در یک رسانه حضور دارند که مطالب را از صافی های متعدد عبور می دهند و از سوی دیگر، افرادی هستند که بدون تخصص یا دانش روزنامه نگاری و شاید با اندک اطلاعاتی در یک زمینه شروع به نوشتن می کنند. به همین دلیل، باید تعادل درستی در این بین برقرار شود تا نام و هدف رسانه زیر سوال نرود و فشار اقتصادی باعث بی اعتباری آن نشود.

شاید راه حلی که دالاس مورنینگ نیوز در پیش گرفته است راه حل مناسبی باشد. این روزنامه استفاده از تولید کننده های محتوای رایگان را تنها به رویدادهای اجتماعی شهری و محلات محدود کرده است. وقتی رویدادی در یک محله خاص رخ می دهد شاید استفاده از کسی که در همانجا زندگی می کند و از فضای رویداد و سابقه آن خبر دارد و مختصات محل را می شناسد، راهکار مناسبی باشد و آنها نه تنها بتوانند کار دقیقی انجام دهند بلکه قادر باشند زاویه دیدی را مطرح کنند که از دید روزنامه نگاران حرفه ای ولی عمومی دور می ماند.

در ایران، ما با تاخیر با این پدیده مواجه می شویم. رشد ارتباطات اینترنتی به سرعت باعث رشد بازار تبلیغات آنلاین شده و این روند ادامه پیدا خواهد کرد. در این صورت، بخش آنلاین روزنامه ها شاید تنها با تکیه بر باز نشر اخبار خبرگزاری ها و محتوای تولیدی خود نتوانند به رقابت در این محیط بپردازند و نیازمند بررسی راه های مشابهی برای افزایش درآمدهای آنلاین خود باشند.

این کار را از قدم اول می توان درست انجام داد. این کار نیازمند اندکی سرمایه گذاری اولیه است. در گام اول می توان بسته های آموزشی که اصول گزارش نویسی و نگارش را آموزش می دهد برای داوطلبان تهیه و ارسال کرد و با برگزاری کارگاه های کوتاه مدت، آنها را به اصول اولیه کار مجهز ساخت. برای مدتی شاید لازم باشد نوشته های محلی آنها از زیر دست ویرایش حرفه ای عبور کند تا مسیر برای آنها هموار شود. اما در نهایت باید مواظب بود. این مسیری است که می تواند از یک سو موجب رشد یک برند و توسعه یک رسانه شود و از سوی دیگر، می تواند باعث خدشه دار شدن جدی اعتبار نام و نشان آن گردد. در این بین آنچه نباید فراموش شود هدف روزنامه نگاری است: آگاه کردن شهروندان.

پوریا ناظمی / جام جم

newsQrCode
ارسال نظرات در انتظار بررسی: ۰ انتشار یافته: ۰

نیازمندی ها