در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
کسانی که من را میشناسند، میدانند که با وجود علاقهای که به فرهاد دارم، معتقدم او یک آرتیست مولف نبود، هر چند که فیلتر داشت و باید هر قطعهای از فیلتر او رد میشد تا او میخواندش. واقعیت این است که من موقعیت چاوشی را حتی فراتر از فرهاد میدانم. موضوع این است که فرهاد مهراد انتخاب شد و گزینشکنندگان تبدیلش کردند به آن «مرد تنها». مسعود کیمیایی و منفردزاده او را در کوچینی یافتند که کنار شبپرهها، ری چارلز میخواند و دوست نداشت هرگز فارسی بخواند. تنها بخش فارسی اجراهای او وقتی بود که نام اعضای گروه را میبرد و خودش را پسری از دروازه غار معرفی میکرد یعنی حتی به قابلیتها و توانمندیهای صدایش هم باور نداشت و فکر میکرد فارسی خواندن فقط یعنی « اگه یه جو شانس داشتم». ترانههای شاملو و قنبری و جنتی و سرفراز بود که با آهنگهای منفردزاده و واروژان و با صدای ویژه فرهاد، روشنفکران آن روزگار را حالی به حالی میکرد. چاوشی اما با انتخابهایش و با ترانهسرایانی که پیش از او چهرههای آشنایی نبودند، گروهی ساخت که گام به گام بالغتر و کاملتر شدند و امروز شاید چاوشی جزو معدود خوانندههایی است در عرصه موسیقی پاپ که سبک دارد. او خودش آهنگسازی میکند و در عرصه ترانه هم انگار با شاعرانش یکی میشود. حتی وقتی با چهرههای مطرح کار میکند، ترانهای میخواند که قطعا در امتداد حرکت قبلی و تثبیت شده آن شاعران نیست و کسی مثل روزبه بمانی برای او و برای صدای او و در حالتی صحیحتر، برای سبک او ترانه میگوید. از سویی چاوشی از تکرار بیزار است. میدانید که چقدر دشوار است که هم سبکت را حفظ کنی و هم به تکرار نرسی. او با هوشمندی، موتیفهایی را در آثارش حفظ میکند و با ادویهای متفاوت، قطعاتش را خوشطعمتر میکند. کاری که فرهاد در انجامش موفق نبود؛ او انگار میترسید کارهای بیشتری ضبط کند تا از شأن نامی که برای خود ساخته بود، نکاهد.
چاوشی از نگاهی دیگر پرطرفدار است و هر عطسهاش، خیلیها را مریض میکند. فرهاد اما در دوران خودش چندان از سوی عموم مردم قدر ندید و امروز هم با وجود آنکه نسل تحصیلکرده جامعه او را میشناسد و قدر مینهد، همچنان پاپیولار نیست و این در حالی است که بسیاری از آثار همدورهایهای او امروز، بیشتر از آن زمان شنیده میشوند. چاوشی رو به پیشرفت است. میداند که در چه مسیری پیش میرود. میتوانم ادعا کنم او تنها کسی است که در موسیقی پاپ ما برای آیندهاش برنامه دارد و میداند دو سال آینده چه میخواهد بکند. هنوز هم مثل روزهای اول روزی 14ساعت کار میکند. در استودیو مینشیند و کار میشنود و میخواند و میسازد. من فکر میکنم در خود تعهدی میبیند که حداقل علاقهمندانش را یک پله بالاتر ببرد. بعضا ترانههایی را انتخاب میکند که احتیاج به تفسیر دارند. انگار با خودش میگوید بقیه که دارند کار مرسوم و جاافتاده انجام میدهند، بگذار من یکی کار متفاوت خودم را بکنم. منهای اینکه در عرصه موسیقی آن هم در ژانر پاپ چه خوب است که هر کسی کار خودش را انجام دهد و برای همه سلیقهها کار ساخته شود، کار چاوشی ارزشمند است و تحسینبرانگیز. چون احساس مسوولیت میکند، ریسک میکند و دوست دارد هر کارش در یک زمین متفاوت باشد و میوه متفاوتی بدهد.
راستی کدام خواننده حاضر بود آلبومیمثل « من خود آن سیزدهم» را تولید کند که عوام بفهمند و خواص بپسندند؟ آلبومیکه یک خواننده سختگیر و جدی و کاربلد مثل محمد اصفهانی را به تحسین وادارد.
موفقیت آن کار اما، او را به اشتباه نینداخت که باید در همان سیاق کار بسازد و نتیجه طبعآزمایی متفاوت او شد، « پاروی بیقایق». کاری که چاوشی نهتنها با مخاطبان وفادارش که با اهالی جدی موسیقی کرده این است، «ایجاد میل انتظار». کمتر کسی است که وسوسه شنیدن یک قطعه جدید از چاوشی یا آلبوم تازهای از او را در همان ساعات اول انتشار را نداشته باشد.
برای یافتن موقعیت او در تاریخ موسیقی پاپ شاید باید چند سالی صبر کرد و آنگاه از دور، درباره کار او، قضاوت آسانتر خواهد بود.
( مجید رئوفی - تماشاگران امروز )
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
سید رضا صدرالحسینی در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح کرد
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
سیر تا پیاز حواشی کشتی در گفتوگوی اختصاصی «جامجم» با عباس جدیدی مطرح شد
حسن فضلا...، نماینده پارلمان لبنان در گفتوگو با جامجم:
دختر خانواده: اگر مادر نبود، پدرم فرهنگ جولایی نمیشد
درگفتوگو با رئیس دانشکده الهیات دانشگاه الزهرا ابعاد بیانات رهبر انقلاب درخصوص تقلید زنان از مجتهد زن را بررسی کردهایم