گزارش «جام‌جم» از نشست بررسی آثار موسوی گرمارودی

شاعری که چریک‌های فلسطینی شعرش را می‌خوانند

سرمشقِ مشفق

منِ بنده، سالیان دراز علاوه بر آن‌که سایه مهر و پیشکسوتی استاد مشفق کاشانی را بر سرخود داشته‌ام و از اخلاق حمیده و بزرگواری و خوی مهربان و مخملی و دل جوان و شادابی روان او بهره‌مند بوده‌ام؛ شعر بلند او را سرمشق می‌دانم.
کد خبر: ۷۶۱۵۶۹
سرمشقِ مشفق

مکرمت و تواضع استاد همین بس که اخوانیه‌ای با ردیف آفتاب و به بلندای آن، سال 64 برای این کمترین اهل مودّت، فرمودند به مطلعِ:

از دامن سحر چو برآرد سر آفتاب

تا آشیان مهر فشاند پر آفتاب

من هم با شرمندگی از این پیشدستی و شاگردپروری استاد، آن را پاسخ دادم به مطلعِ:

همگام یار مشفقِ من، زد سر آفتاب

بشکفت چون گل از افق خاور، آفتاب

و اینک سر آن دارم که توصیف‌هایی را که در اردیبهشت 1364 یعنی 29 سال پیش در آن قصیده از شعر او کرده‌ام، اینجا که دگر باره درباره شعر او قلم ناقابلی زده‌ام، تکرار کنم:

... بر شانه‌های موج، زگُلپولکان نور

ریزد درون برکه، گلِ پرپر، آفتاب

گویی مگر که این همه گرمی و شور و نور

خود شعر مشفق است نهفته در آفتاب

شعرش مگر زچشمه خورشید می‌دمد

کاو را برآید از دل هر دفتر، آفتاب...

وین حکم را گزاف نگفتم که‌ها و ها

این شعر مشفق است و کنون داور: آفتاب

ای آفتاب گرم‌تر از شعر مشفقی؟

بنگر، جواب را نکند لب‌تر، آفتاب

استاد پیشکسوت روانشاد مشفق کاشانی، چهره نامدار و ماندگار غزل معاصر و از شاعرانی بود که جزو غزلسرایان نئوکلاسیک محسوب‌ می‌شوند، یعنی در زمره شاعرانی چون استاد هوشنگ ابتهاج (سایه) و زنده‌یادان شهریار، رهی معیری، بهزاد کرمانشاهی، عماد خراسانی و نوذر پرنگ و امثال آنها ...

اگر چه خود در غزلی با بیان استوار و شیرین همیشگی خود گفته است:

چراغ عمر ز پیری گرفت رنگ، دریغ

بیا که فصل جوانی از این کتاب افتاد

امروز و در حالی که دیگر او را در میان خود نداریم بسیاری از دوستان درباره کرامات اخلاقی ایشان به حق سخن گفته و می‌گویند اما شاید مرور کوتاهی بر آثار ایشان نیز در این فرصت کوتاه ضروری باشد.

استاد اگر چه در اغلب قالب‌های شعر فارسی، شعر استادانه دارند، (از جمله حتی تخمیس ترکیب‌بند مشهور محتشم در شهادت حضرت اباعبدالله علیه‌السلام) ولی غزل، گزینه نخستین او بود و بهترین، پخته‌ترین، شیواترین و استوارترین اشعارِ استاد را همان در غزل‌های او باید خواند.

در شعر استاد مشفق، علاوه بر پاسداری از حریم‌های زیبایی‌شناسی غزل کلاسیک، جای جای تلاش‌های موفقّی در ارائه نوجویی‌ها به چشم می‌آید. مثل ترکیب و تعبیر متناقض نما یا پارادوکسیکالِ «فریاد خاموشی» در این بیت:

نیست جز فریادِ خاموشی گلوی درد را

ورنه با تیغ جنون، بگشای بند از بند من

بخش مهمی از ویژگی‌های زبان و بیان استاد مشفق در غزل‌های شیوای وی، «ترکیبات» اوست. در سنت شعر فارسی، برخی از شعرای ما چون خاقانی یا خلاق‌المعانی کمال‌الدین اسماعیل، به ترکیب‌سازی، شهره‌اند.

اکنون که برای نگارش این وجیزه، نگاهی دوباره به غزل‌های استاد مشفق می‌افکندم، دریافتم که بدون هیچ مبالغه، می‌توان یک کتاب پُر برگ فقط از ترکیبات در غزل‌های او، فراهم آورد.

سرانجام، علاوه بر تعهد و التزامی که اغلب اشعار استاد به اخلاق عملی و ستایش آزادگی و خصائل متعالی انسانی دارد؛ بخش مهم دیگری از اشعار استاد، همه در کمال استواری لفظ و شیوایی بیان، کاملا معناگراست و به شعر آیینی، اختصاص دارد. مثلا از مجموعه 200 شعر مجموعه کهکشان آبی استاد، 34 شعر (23 غزل، 6 مثنوی و پنج رباعی) در زمینه توحید، مدح پیامبر(ص) و علی(ع) و حضرت زهرا(س) و حسین(ع) و زینب(س) و دیگر عاشوراییان و حضرت مهدی(عج) است.

علی موسوی گرمارودی ‌- شاعر

newsQrCode
ارسال نظرات در انتظار بررسی: ۰ انتشار یافته: ۰

نیازمندی ها