سخنان عیسی بر مبنای متون اسلامی‌ در متون ادبی فارسی نمود آشکاری دارد

حکمت عیسوی در بیان پارسی

کتب مقدس برای درک مردم از دنیای پیرامون خود و خودشناسی تألیف شده‌اند. این کتب در این راستا بسیار از آرایه‌های ادبی استفاده می‌کنند تا بلکه مردم از طریق داستان‌ها و روایات و به‌صورت مجازی به حقیقت پی ببرند.
کد خبر: ۷۵۸۴۸۷
حکمت عیسوی در بیان پارسی

داستان زندگی پیامبران و اشارات کتب مقدس به ‌آنها یکی از همین موارد است. در قرآن به مسلمانان سفارش شده است که تمامی ‌پیامبران فرستادگان خداوند هستند و باید به همه آنها به یک اندازه احترام گذاشته شود. «بگویید ما به خدا و به آنچه بر ما نازل شده و به آنچه بر ابراهیم و اسماعیل و اسحاق و یعقوب و اسباط نازل آمده و به آنچه به موسی و عیسی داده شده و به آنچه به همه پیامبران از سوی پروردگارشان داده شده ایمان آورده‏ایم. میان هیچ‌یک از ایشان فرق نمی‏گذاریم و در برابر او تسلیم هستیم.» (سوره 2، آیه 126) قرآن با چنین کلام شیوا و رسایی نه تنها اقوام و ملل مختلف را به صلح و یکپارچگی دعوت می‌نماید بلکه به این نکته اشاره دارد که ریشه همه ادیان که آن یکتاپرستی و اعتقاد به خداوند سبحان است، از یک منبع منشعب شده است.

در این میان نویسندگان، شاعران و عارفان مسلمان بسیاری با قرآن هم کلام شده‌اند و در بسیاری از آثار خود از معجزات و اعمال پیامبران سخن بر زبان آورده‌اند و در این راه از نماد، تمثیل و تلمیح و رمز و اشاره استفاده کردند. حتی کلام مقدس قرآن نیز به رمز و اشاره و تمثیل بیان شده و بیشتر آیات آن به صورت نمادین است. نماد از نظر لغوی به معنای نشانه و علامت است و تمثیل حکایت یا داستان کوتاه یا بلندی است که پیامی‌اخلاقی، عرفانی، دینی، اجتماعی و سیاسی را بیان می‌کند. تلمیح نیز به معنای اشاره‌ای پنهانی به یک داستان یا واقعه‌ای تاریخی است. از این روست که وقتی گفته می‌شود قرآن معنایی تمثیلی، نمادی یا تلمیحی دارد، به این معناست که قرآن دارای معانی مختلفی است. چنانکه در روایتی آمده است: «ان القرآن انزل علی سبعه احرف. لکل آیه منها ظهرا و بطن و لکل حرف حد و مطلعا، همانا قرآن براساس هفت موضوع نازل شده است هر آیه‌ای از آن را ظهری است و بطنی و هر کلمه‌ای را حدی است و مطلعی.» حتی سهروردی نیز سفارش می‌کند که قرآن را چنان بخوان که گویی درباره حال و طبع و کار تو نازل شده است. این کلام سهروردی فقط ناشی از تلقی قرآن به منزله یک اثر رمزی است و قصد مقایسه کتاب خدا با کلام انسان نیست. زیرا معنی این سخن آن است که قرآن آیینه ای است که هر کس به اقتضای حال و شأن خویش معنی خاصی از آن درمی‌یابد. (پورنامداریان،1383،5،120،147،121)

مولانا، حافظ و خاقانی از جمله شاعرانی هستند که با استفاده از نماد، تلمیح و استعاره درباره حضرت عیسی اشعار زیادی سروده‌اند. به‌عنوان مثال می‌توان از مولانا نام برد که با در نظر داشتن حکایتی از انجیل می‌گوید:

گفت پیغمبر که چون کوبی دری/ عاقبت زان در برون آید سری/چون نشینی بر سر کوی کسی‌/عاقبت بینی تو هم روی کسی/چون ز چاهی می‌کنی هر روز خاک/ عاقبت اندر رسی در آب پاک/ جمله دانند این اگر تو نگروی/‌ هر چه می‌کاریش روزی بدروی

در اینجا مولانا از تلمیح سود جسته است. زیرا او به این آیه صریح انجیل اشاره داشته است که: «پس به شما می‌گویم: بخواهید و به شما داده خواهد شد، بجویید و خواهید یافت، بکوبید و بر شما گشوده خواهد شد. زیرا آن که می‌خواهد به‌دست می‌آورد، آن که می‌جوید می‌یابد و آن‌که می‌کوبد بر او گشوده می‌شود.» (لوقا 11‌/‌13ـ9)

از جمله اشارات دیگری که مولانا در اشعار خود از آن سود جسته است، دوری کردن حضرت عیسی از نادانان و احمقان بود. مولانا در این داستان از تمثیل استفاده کرده است و چنین می‌گوید:

عیسی مریم به کوهی می‌گریخت/ ‌ شیر گویی خون او می‌خواست ریخت/ آن یکی در پی دوید و گفت خیر‌/ ‌ در پیت کس نیست چه گریزی چو طیر/ گفت از احمق گریزانم برو‌/می‌رهانم خویش را بندم مشو/گفت آخرآن مسیحا نی تویی/‌ که شود کور و کر از تو مستوی/گفت آری گفت آن شه نیستی‌/‌ که فسون غیب را مآویستی /چون بخوانی آن فسون بر مرده ای /بر جهد چون شیر صید آورده ای /گفت آری آن منم گفتا که تو/نی ز گل مرغان کنی ای خوب رو/ گفت آری گفت پس ای روح پاک/هر چه خواهی می‌کنی از کیست باک/گفت عیسی که به ذات پاک حق/مبدع تن خالق جان در سبق/کان فسون و اسم اعظم را که من/ بر کر و بر کور خواندم شد حسن / بر تن مرده بخواندم گشت حی/ بر سر لا شی بخواندم گشت شی/ خواندم آن را بر دل احمق بود/ صد هزاران بارو درمانی نشد

در پایان مولانا بیان می‌دارد که گریختن عیسی از احمق نه به دلیل ترسیدن وی از احمق است، بلکه این عمل عیسی کاری تعلیمی ‌و نمادین است و فقط به این دلیل است که مردم باید از نادانان دوری کنند. زیرا انسان نادان نه تنها دین شخص بلکه زندگی آدمی‌ را نیز به باد می‌دهد. (مولانا438) پیامبر در این‌باره می‌فرماید: «از مصاحبت احمق بگریزید که می‌خواهد به شما نفع برساند اما ضرر می‌رساند.» (ابوالقاسم پاینده، 204،2525)

حافظ نیز در اشعار خود به حضرت عیسی بسیار اشاره کرده است. این شاعر آگاه و عارف وارسته در اشعار خود به بسیاری از معجزات آن حضرت اشاره کرده که در انجیل و قرآن نیز از آنها نام برده شده است. من باب مثال او از دم مسیحایی سخن می‌گوید.

طبیب عشق مسیحا دم است و مشفق لیک

چو درد در تو نبیند که را دوا بکند

در اینجا حافظ از تلمیح استفاده کرده است. مقصود او از طبیب عشق خداوند است. زیرا فقط اوست که درمانگر دردهاست. خداوند یعنی همان درمان‌کننده‌ای که دمی‌مسیحایی دارد و مهربان‌ترین مهربانان است و درمانگر دردمندان. این خصیصه خداوندی در عیسی نیز به ودیعه نهاده شده و او قادر بود بیماران را شفا بخشد. چرا که وی آیتی از آیات خداوند بود. دم مسیحایی در اینجا به معجزات حضرت عیسی اشاره دارد که نه تنها بکرات در انجیل از آنها یاد شده بلکه در قرآن نیز به آن اشاره شده است «و [او را به عنوان] پیامبری به سوی بنی‌اسرائیل [می‏فرستد که او به آنان می‏گوید] در حقیقت من از جانب پروردگارتان برایتان معجزه‏ای آورده‏ام. من از گل برای شما [چیزی] به شکل پرنده می‏سازم، آنگاه در آن می‏دمم، پس به اذن خدا پرنده‏ای می‌شود و به اذن خدا نابینای مادرزاد و پیس را بهبود می‏بخشم و مردگان را زنده می‏گردانم و شما را از آنچه می‏خورید و در خانه‌هایتان ذخیره می‏کنید، خبر می‏دهم. مسلما در این [معجزات] برای شما اگر مومن باشید عبرت است. » (سوره 3‌/‌ آیه42)

در انجیل نیز از معجزات عیسی مسیح به همین ترتیب نام برده شده است: «عیسی دست آورده او را لمس نمود و گفت می‌خواهم طاهر شود که فورا برص (پیس) او طاهر گشت. [انجیل متی‌/‌8:3] » و چون عیسی از آن مکان می‌رفت، دو کور فریادکنان در عقب او افتاده گفتند پسر داوود بر ما ترحم کن ... در ساعت چشمان ایشان را لمس کرده ... در حال چشمانشان باز شد...» [انجیل متی‌/‌31-28] همچنین در انجیل یوحنا از عیسی مسیح سخن به میان رفته است که مرده ای به نام الیعاذر را زنده گردانید. [11‌/‌44-38‍‍]

حافظ در یکی دیگر از اشعار خود معجزات عیسی مسیح را بنا به خواست و اراده خداوند می‌داند و بر این اعتقاد است که معجزات به اراده پروردگار صورت می‌گیرد.

فیض روح القدس ار باز مدد فرماید

دیگران هم بکنند آنچه مسیحا می‌کرد

حافظ در این بیت به تلمیح سخن گفته است. این تلمیح اشاره دارد به دو داستان روح‌القدس که بر حضرت مریم ظاهر شد و بشارت بارداری عیسی را به مریم داد و داستان معجزات عیسی مسیح. روح‌القدس آن است که باعث اعجاز حضرت عیسی می‌شد و حضرت به‌وسیله آن بیماران را شفا می‌داد و پرنده را زنده می‌کرد. برخی روح‌القدس را با خداوند و برخی دیگر آن را با جبرئیل برابر دانسته‌اند.

برخی دیگر بر این باورند که روح، جبرئیل و روح‌القدس همان خداوند هستند. این واژه در قرآن نیز به کار رفته است: «[یاد کن] هنگامی را که خدا فرمود ای عیسی پسر مریم نعمت مرا بر خود و بر مادرت به یاد آور آن‌گاه که تو را به روح‏ القدس تائید کردم که در گهواره [به اعجاز] و در میانسالی [به وحی] با مردم سخن گفتی و آنگاه که تو را کتاب و حکمت و تورات و انجیل آموختم و آن‌گاه که به اذن من از گل [چیزی] به شکل پرنده می‏ساختی پس در آن می‏دمیدی و به اذن من پرنده‏ای می‏شد. (سوره:5‌/‌ آیه 110) از نظر حافظ فقط این فیض خداوندی و روح‌القدسی است که باعث می‌شد عیسی این معجزات را انجام دهد و گرنه تمامی ‌انسان‌ها نیز می‌توانند اعجاز کنند.

تمامی ‌این داستان‌ها دلیلی بر اعجاز و صحت قرآن و دانایی و حقیقت وجودی پیامبرانی است که از طرف خداوند با سخنانی رمزگونه مردم را به حقیقت فرا می‌خواندند. حقیقتی که به طرق مختلف همانند کتاب‌های آسمانی و از زبان شعرا با بیان رمز و تمثیل در میان مردم سریان یافته است. در میان همه این کتب، کتاب آسمانی مسلمانان که اکمل کتب آسمانی است به بهترین شکلی به بیان این داستان‌ها پرداخته و این خود نشانه یکپارچگی ادیان است که قرآن بسیار به آن پرداخته است.

منابع:

نهج الفصاحه، مترجم و فراهم آورنده ابوالقاسم پاینده، انتشارات جاویدان، سال نشر 2525 / رمز و داستان‌های رمزی در ادب فارسی، تقی‌پور نامداریان، انتشارات علمی‌فرهنگی، سال نشر1383/ مثنوی معنوی، مولانا جلال‌الدین محمد بلخی، بر اساس نسخه رینولد نیکلسون، انتشارات افکار، سال نشر1375 / دیوان حافظ، براساس نسخه محمد قزوینی و قاسم غنی، انتشارات عالم‌گیر، سال نشر 1382

زهرا شهرام بخت / جام‌جم

newsQrCode
ارسال نظرات در انتظار بررسی: ۰ انتشار یافته: ۰

نیازمندی ها