هنوز سالهای زیادی از زمانی نمیگذرد که برای پرداخت قبضهای برق و آب و تلفن باید مدتی طولانی در صفهای طویل بانک میایستادیم، برای برداشت پول باید ساعتها در بانک منتظر میماندیم و برای ایجاد ارتباطی ساده و پرسیدن یک سؤال از کسی که در خارج از ایران زندگی میکرد باید ماهها منتظر روند کند پست میبودیم.
دسترسی به رسانهها و مقالهها و محتوای مختلف فراتر از محتوای محدودی که در همسایگی جغرافیایی ما تولید میشد، کاری زمانبر و در بسیاری از اوقات غیرممکن بود.
بسیاری از مجلات علمی که در آن زمان منتشر میشدند برای انتشار خبری نو باید منتظر میماندند تا مجلهای چاپ خارج از کشور که دسترسی فوری و سریع به منابع داشت، مطلبی را آماده کند و بعد از انتشار نسخه چاپی به ما برسد و با چند ماه تأخیر آن محتوا و خبر در اختیار مخاطب قرار بگیرد.
امروز اما داستان تغییر کرده است. سرعت انتشار خبرها و رویدادها به قدری زیاد است که گاه افراد عادی سریعتر از رسانههای عظیم میتوانند به خبرها دسترسی پیدا کنند.
به همین مذاکرات هستهای ایران و کشورهای جهان نگاه کنید. در زمان توافق ژنو، در حالی که خبرنگارها در انتظار خبری رسمی و انتشار آن و به قول معروف شکستن خبری بهروز تلاشی بیامان میکردند، اولین خبر از اتاق مذاکرات و از سوی وزیر امور خارجه فرانسه در توئیتر وی منتشر شد. شهروندان عادی در سراسر جهان زودتر از بزرگترین دستگاههای خبررسانی ـ یا حداقل همزمان با آنها ـ خبر را دریافت و منتشر کردند.
دنیا پس از عصر رسانههای نوین تغییری جدی کرده است. در روزی که عملیات شکار اسامه بن لادن در جریان بود، نگرانیها درباره درز خبر این عملیات به حدی بالا بود که به گفته مقامهای درگیر در آن عملیات، نه تنها افرادی که باید در آن هنگام در کاخ سفید حضور میداشتند به شکل مخفیانه خود را به آنجا رساندند که برای جلوگیری از درز خبر و شایعه، حتی به آشپزخانه کاخ سفید گفته نشده بود که قرار است تعداد بیشتری افراد آن شب در آنجا باشند و کارمندان کاخ سفید از چند پیتزافروشی مختلف و به طور مستقل چند پیتزا سفارش دادند.
با همه این محافظهکاریها زمانی که رویدادها در جریان بود، یک معلم ساکن ابوتآباد به نام سهیب عطار، با انتشار آنچه در همسایگی او در حال وقوع بود و با توئیت کردن آن عملاً اولین سرنخها را به خبرنگاران داد.
چند ساعت بعد وقتی اوباما به مسئولان رسانهها اعلام کرد که قرار است نطقی مهم ایراد شود و باز هم در حالی که خبرنگاران رقابتی فشرده را برای اطلاع از موضوع نطق وی آغاز کرده بودند، این رئیس دفتر وزیر سابق دفاع آمریکا بود که خبر کشته شدن بنلادن را از طریق توئیتر خود منتشر کرد. دیگر دنیا برای شکسته شدن خبر منتظر هیچ کسی نمیماند.
این تغییرات اما فقط در دنیای خبر رخ نداده است. از زمانی که اولین نمونههای شبکههای اجتماعی بر بستر اینترنت در حال توسعه بودند، ایدهپردازیها درباره تأثیرات آن بر دنیای رسانه به طور عام و بر تلویزیون به طور خاص شکل گرفت.
امروز این نظریهها در عمل قابل مشاهدهاند و امکان تولید محتوا برای بسیاری از شهروندان عادی و یا علاقهمندانی که پیشتر برای تولید و عرضه محتوای خود باید از دل هزارتوی پیچیده بروکراسی و لابیرنت ورود به یکی از رسانههای اصلی عبور میکردند، فراهم شده است.
بسیاری از کسانی که به روند انتشار موضوعات مختلف در رسانههای عادی اعتراض داشتند، فرصت را برای بیان دیدگاه خود فراهم دیدند و آنچه موفقیت آنها را میتوانست تضمین کند جلب اقبال مخاطبی بود که ابعاد این رسانه جدید را کشف میکرد.
یکی از سریعترین این واکنشها در رسانههای چاپی نمایان شد. امکان انتشار ساده و ارزان محتوا در قالب وبسایتها و از آن راحتتر وبلاگها، باعث شد رسانههای سنتی به سوی استفاده از فناوریهای دیجیتال در کنار محتوای اصلی خود کشیده شوند. بسیاری از رسانههای بزرگ اقدام به تأسیس شبکههای مجازی خود کردند.
چنین فضایی به آنها فرصت میداد که محتوای بیشتری را در قالبی راحتتر بدون نگرانیهایی نظیر فضای فیزیکی برای چاپ و... برای مخاطبان خود عرضه کنند. اندکی بعد ظهور شبکههای اجتماعی مورد استقبال عمومی و بهخصوص فیسبوک، یوتیوب و توئیتر و بعدتر اینستاگرام و البته سایر رسانههای کممخاطبتر باعث شد تا این رسانهها فرصت بینظیری را در این قالب جدید کشف کنند. آنها بهسرعت به این رسانهها وارد شدند و شروع به استفاده از آنها برای انتشار محتوای خود و معرفی محصولشان کردند.
همین اتفاق بود که پدیده بازاریابی شبکههای مجازی را توسعه داد البته همه این حضور فقط به دلیل استفاده از فرصتی جدید نبود. رسانهها متوجه رقیب قدرتمندی شده بودند. اگر آنها این فضا را از دست میدادند، دیگران آن را پر میکردند و امروز هم بهرغم حضور جدی آنها در این فضا، گاهی یک شخص میتواند با همه این رسانههای عظیم رقابت کند.
این میل به حضور الکترونیکی در رسانههای مختلف با ظهور و رواج تلفنهای همراه هوشمند و لوحههای لمسی توسعه بیشتری یافت. حالا مردم در هر جای دنیا میتوانستند از طریق اینترنت به دنیای آنلاین وصل شوند و دادههای خود را دریافت کنند.
مردم عمده وقت خود را به دور از صفحههای تلویزیونی سپری میکردند اما گوشی تلفن و یا لوحهای لمسی همیشه در اختیار آنها بود. ظهور برنامکها یا اپهای تخصصی استقبال سریع و چشمگیر رسانهها را در پی داشت.
بسیاری از رسانههای چاپی اقدام به انتشار نسخههای الکترونیکی خود در قابل اپهای فعال کردند و همین موضوع به دورهای منجر شد که گاهی از آن به هیستری دیجیتال در رسانههای چاپی یاد میشود.
افق باز پیش رو و در حال گسترش رسانههای دیجیتالی و امکان تعامل مستقیم با خوانندهها و تولیدکنندهها و امکانات بینظیری که فناوری دیجیتال در اختیار رسانههای چاپی قدیم قرار میداد، نظیر امکان اضافه کردن فیلم، صوت، انیمیشن و لینکهای بیرونی باعث شد تا بسیاری خبر از پایان ایام رسانههای چاپی بدهند و البته برخی از رسانهها نیز به دام این هیستری جمعی افتادند.
شاید معروفترین نمونه از این رسانههای بزرگ نیوزویک بود که بعد از سالها که به عنوان مجلهای خبری و معتبر و عمومی در جهان انگلیسیزبان منتشر میشد، اعلام کرد تنها در قالب دیجیتال منتشر میشود و نسخه چاپی خود را تعطیل میکند. گذشت زمان البته نشان داد شکوفایی فناوری دیجیتال الزاماً به معنی پایان عصر چاپ نیست و شاید بتوان این دو را در تفاهم با هم رشد داد. استفاده از فناوری واقعیت افزوده که در سالهای اخیر در ایران نیز باب شده و از تابستان گذشته روزنامه همشهری استفاده از آن را آغاز کرده است، نمونهای از این راهحلهاست.
قدرت شبکههای اجتماعی
دلایل مختلفی درباره رشد و افزایش نفوذ شبکههای اجتماعی میتوان عنوان کرد. اینکه چرا برخی از آنها با استقبال گسترده مواجه میشوند و برخی با اقبالی وسیع روبهرو نمیشوند. اما به هر روی امروز کمتر کسی میتواند به قدرت و نفوذ این شبکهها شک کند.
نمونههای زیادی را میتوان درباره این نفوذ عنوان کرد. برای مثال زمانی که شبکه توئیتر تأسیس شد، بسیاری آن را اقدامی برای نسل آنلاین و بیحوصله میدانستند که فقط میخواهد حرفهای کوتاه خود را به اشتراک بگذارد؛ مگر در 144 کاراکتر چه حرف مهمی میشد زد و یا چه کار مهمی میشد انجام داد. روند حوادث نشان داد از دل توئیتر ابزاری بسیار قدرتمند شکل گرفته است.
حوادث اجتماعی که در گوشه و کنار جهان در سالهای پایانی دهه 80 و سالهای آغازین دهه 90 خورشیدی رخ داد و بهویژه در جریان آنچه به بهار عربی معروف شد، نشان داد که این ابزار نه تنها میتواند به جایگزینی برای رسانههای عادی بدل شود که قدرت تبدیل شدن به ابزاری برای فرایندهای مهم اجتماعی را دارد.
توئیتر این نقش را در جریان جنبش والاستریت نیز ایفا کرد. قدرتی آنچنان غیر قابل انکار که باعث شد گروههای مرجع نیز بهسرعت به آن بپیوندند؛ از مقامهای سیاسی گرفته تا هنرمندان و خبرنگاران و شبکههای رسمی رسانهای.
امکانی که باعث رشد توئیتر شد همان چیزی بود که نقطه ضعف آن فرض میشد. خبرهای کوتاه، سریع و هدفمند؛ بدون حاشیهپردازی و از همه مهمتر قابل دنبال کردن.
فناوری ایجاد کلمات کلیدی جستوجو یا به قول معروف هشتگها، باعث شد کسانی که به موضوعی علاقهمند بودند، بدون اینکه الزاماً همه افرادی که درباره آن موضوع خاص حرف میزدند را دنبال کنند، بتوانند با جستوجوی آن کلمه کلیدی یا هشتگ (هشتگ در واقع یک کلمه مشخص از یک توئیت است که قبل از آن نشان # گذاشته میشود و با جستوجوی آن میتوان همه توئیتهایی که از این کلمه استفاده کردهاند را مشاهده کرد) از بحثها درباره آن موضوع باخبر شوند.
یکی دیگر از شبکههای اجتماعی که تأثیر جدی بر روند رسانههای تصویری داشت یوتیوب بود. یوتیوب با قابلیت به اشتراکگذاری نامحدود محتوای تصویری فرصتی برای تولید محتوای بصری تولید میکرد.
اگرچه در ابتدا این راهی برای به اشتراکگذاری فیلمهای خانوادگی و تصاویر تهیهشده با دوربینهای خانگی بود اما بهسرعت فرصتهای جدید در برابر این شبکه خود را آشکار کرد. ارزان شدن ابزارهای تصویربرداری و افزایش کیفیت دوربینهای سادهای که در گوشیهای تلفن همراه وجود داشت و امکان ارتباط آن با اینترنت عملاً باعث میشد بسیاری فرصت ثبت رویدادها و اشتراکگذاری آنها را پیدا کنند.
حالا تقریباً همه افراد میتوانستند از هر حادثهای گزارشی تصویری و یا حداقل تصویری خام تهیه کنند. برای رسانهها چنین ابزاری فرصت و تهدیدی جدی بود.
حادثه و رویداد خبری از قبل خبر نمیکند و احتمالاً هیچ خبرنگاری نمیتواند در لحظه رویدادی خاص در محل باشد اما همیشه افرادی در حوالی هر محلی که داستانی رخ میدهد حضور دارند و کافی است یکی از آنها گوشی مجهز به دوربین و ارتباط اینترنتی داشته باشد تا بلافاصله آن رویداد را به جهان مخابره کند.
یکی از دلایل توسعه جدی ایده گزارشهای مردمی یا روزنامهنگاری شهروندی، همین فرصتها بود. از سقوط شهابسنگ در روسیه تا سقوط هواپیما در تهران دیگر هیچ رویدادی نمیتوانست از چشمان دنیا پنهان بماند.
اگر زمانی گفته میشد تعداد تصاویر مربوط به سقوط یک هواپیما که گزارشگران موفق به ثبت آن شدهاند نادر است، امروز تقریباً غیرممکن است که گزارشی تصویری از این نوع حوادث وجود نداشته باشد؛ البته اگر هواپیما به فراز اقیانوس یا جایی غیرمسکونی سقوط نکند.
همه قدرت یوتیوب البته به مشارکت در تولید گزارشهای خبری محدود نمیشد. بسیاری از افراد ایدهپرداز و خلاق با استفاده از این ابزار شروع به تولید محتوا کردند. محتوایی که امکان تولید آن برای رسانههای جدی وجود نداشت.
یوتیوب امروز میزبان انبوهی برنامه تولیدی سیاسی، فرهنگی، علمی و اجتماعی است که گاهی میزان بازدید آنها و امکان نفوذشان رشک رسانههای رسمی را برمیانگیزد.
یک شبکه یوتیوبی که به تولید انیمیشنهای کوتاه یک تا دو دقیقهای در زمینه پایان جایگزین فیلمهای سینمایی میپردازد (HISHE)، به طور متوسط هر بار که ویدئویی را منتشر میکند بیش از 3میلیون بازدیدکننده دارد. یک برنامه کمدی که فقط برای پخش در یوتیوب تولید میشود تاکنون بیش از 19 میلیون مشترک داشته است و ویدئوهای آن قریب به 4 میلیارد بار دیده شدهاند. این اعداد برای شبکههای رسمی و در بازار رقابتی امروز نیز نوعی رویا به شمار میرود.
یکی دیگر از ویژگیهای یوتیوب، امکان انتخاب محتوا از سوی بیننده است و همین موضوع باعث شده تا رسانههای اصلی نیز به آن بپیوندند. با تغییر امکانات و محصولاتی که امروز در سبد محصولات رسانهای افراد قرار دارد، بسیاری ترجیح میدهند به جای اینکه به یک رسانه خاص وابسته باشند به سبدی از محصولات رسانهای مراجعه کنند.
آنها شاید یک برنامه مشخص از یک شبکه نهچندان معروف را دوست داشته باشند و بخواهند آن را در کنار ویدئویی غیررسمی و گزارشی از شبکهای دیگر ببینند.
همین موضوع باعث شده است تا شبکههای خبری و بهویژه شبکههایی که به طور طبیعی در فهرست شبکههای مورد استفاده مردم نیستند، به یوتیوب روی بیاورند.
یکی از شبکههای خبری مهم که به طور منظم از یوتیوب استفاده میکند، شبکه انگلیسیزبان روسیه یا (RT) است.
در بسیاری از کشورها که استفاده از بستههای کابلی تلویزیونی رایج است قطعاً شما نمیتوانید شبکه RT را در فهرست شبکههای عمومی خود پیدا کنید و اگر سرویسدهنده محلی شما این شبکه را در اختیار داشته باشد نیز برای استفاده از آن باید هزینه اضافهای پرداخت کنید اما بسیاری از مردم حاضر به چنین خرید عمده و پرهزینهای نیستند.
شبکه RT بسیاری از برنامههای خود را به طور کامل در یوتیوب میگذارد تا افراد بیشتری آن را ببینند و تأثیر رسانهای خود را افزایش دهد. یکی از معروفترین برنامههای این شبکه در یوتیوب، گزارشهای متفاوت یا آلترناتیوی است که ابی مارتین در برنامه «بریکنگ ست» یا شکستن صحنه ارائه میدهد. این تجربه کارآمدی است که شبکههای ما و از جمله شبکه پرس تیوی نیز از آن بهره میبرد.
امروزه شبکههای اجتماعی، قدرت خود را چنان افزایش دادهاند که یک فرد با دانش و آگاهی و پشتکار با استفاده از این فرصت رسانهای میتواند دست به ساخت یک برند جدید بزند. یکی از نمونههای اخیر این ماجرا مربوط به یک مروج علم آمریکایی به نام الیز اندرو (Elise Andrew) است که تنها به مدد مجموعه شبکههای اجتماعی موفق به ایفای نقشی مهم در ترویج علم شده است؛ تا حدی که کلمبیا ژورنالیسم رویو که یکی از ژورنالهای تخصصی درباره رسانه است، از او به منزله نخستین برندی در ژورنالیسم یاد کرده که تنها به مدد رسانههای اجتماعی و بهتنهایی و مستقل ساخته شده است و گزارشی از او را به عنوان داستان روی جلد خود منتشر کرد.
روند استفاده از شبکههای اجتماعی روندی رو به رشد و حداقل تا مدتی نهچندان کوتاه غیر قابل مهار است. امروز نسلی از نوجوانان و جوانان در دنیا زندگی میکنند که بومیان دنیای مجازی به شمار میروند.
اگر ما و نسلهای قبل از ما مهاجران دنیای پیشامجازی به دنیای مجازی بودیم و کمکم کار با ابزارهای این دنیا را یاد گرفتیم، نسل جدید در این دنیا به دنیا میآیند، بسیاری از آنها قبل از اینکه نوشتن را یاد بگیرند کار با تبلتها و گوشیهای هوشمند و بازیهای کامپیوتری را یاد میگیرند و تواناییشان در تایپ بهتر از توانایی نوشتن آنهاست. آنها دنیا را از دریچه متفاوتی از ما میبینند.
برای آنها ایمیل، فیسبوک، توئیتر، وایبر، اینستاگرام و آنچه در آینده به وجود خواهد آمد تنها بخشی از تجربه دنیای مدرن نیست، بلکه بخشی از فرایند رشد آنها و خاطره جمعیشان است.
این نکات به معنی مثبت بودن مطلق این فضا نیست. نکته بسیار مهمی که در بحثهای مربوط به رشد و توسعه فناوری باید در نظر گرفته شود، ایجاد تمایز میان بستر نشر و محتوای منتشرشده است.
در روزنامه سنتی، در کتاب، در فیلم، در شبکههای تلویزیونی، در ماهواره، در شبکههای اجتماعی و.... میتوان هر نوع محتوایی را تولید و منتشر کرد. نکته اینجاست که نگرانیهایی که در زمینه استفاده روزافزون از فناوریهای ارتباطات مجازی مطرح میشود، واقعی است.
امروز میدانیم بسیاری از آژانسهای اطلاعاتی و حتی شرکتهای خصوصی در تلاشاند اطلاعات موجود در فضای مجازی افراد را جمعآوری کنند.
برخی از آنها به دنبال استخراج دادهها هستند و در میانِ این انبوه دادههای به نظر بیربط دست به معدنکاوی داده (Data Mining) میزنند و از ابزارهای آن برای پیشرفت خود استفاده میکنند.
همین خطرها در قالبی دیگر و در هر واسطه دیگری نیز وجود داشته است. به نظر میرسد به طور عام، جهان امروز در حال توسعه به سوی دنیایی با گشودگیهای بیشتر است اما این اتفاق قطعاً چالشبرانگیز خواهد بود و چالش آن برای جامعهای مانند ما بیشتر است.
اما واقعیت دیگری نیز وجود دارد و آن روند در حال توسعه در این فضاست. راهبرد ما در مقابل نفوذ رسانههای جدید چگونه خواهد بود؟ آیا محدودیتهای غیرهدفمند میتواند در درازمدت مشکل و نگرانی را حل کند؟
برای پاسخ دادن به چنین سؤالی باید نگاهی به آینده و برندهای قدرتمندی انداخت که اکنون در جهان پیگیری میشود.
در حال حاضر شخصی مانند ایلان ماسک (بنیانگذار پی پال و مؤسس اسپیس ـ ایکس؛ نخستین شرکت خصوصی که موفق به اعزام سفینههای فضایی به فضا و مشارکت با ناسا برای خدمترسانی به ایستگاه فضایی بینالمللی شد و همچنین مدیر ارشد تسلا موتور که نخستین نسل از ماشینهای پاک آینده را تولید میکند) اعلام کرده است قصد دارد با کمک ماهوارههای تولیدی شرکتش که به کمک پرتابههای شخصی شرکت او به مدار میرود، امکان دسترسی به اینترنت رایگان و بدون محدودیت را در سراسر جهان فراهم کند.
شاید تا چند سال دیگر و یا چند دهه دیگر تنها راه مبارزه یا فیلتر کردن ورودیهای اینترنت، کشیدن سقفی فلزی بر شهرها باشد.
بررسیهای آماری نشان میدهد به رغم اشتیاق مخاطبان به استفاده از شبکههای اجتماعی هنوز تلویزیونهای رسمی بیشترین میزان مراجعه در میان عامه مردم را دارند.
کمکم تعداد بیشتری از مردم به سراغ امکانات آنلاین میروند و سبد محصولات خود را توسعه میدهند اما تلویزیون تا مدتهای طولانی و با وجود ظهور شبکههای آنلاین و مجازی و شخصی، رسانهای تأثیرگذار خواهد ماند. با این حال باید قبول کرد که این حضور دستخوش تغییری اساسی میشود. امروز اگر به روندهایی که درباره ساختار فیزیکی و فنی نمایشگرهای تلویزیونی وجود دارد نگاه کنید، متوجه رشد سریع تلویزیونهای هوشمند میشوید.
تلویزیونهایی که با توجه به جدی بودن نقش شبکههای اجتماعی و رسانههای جدید سعی میکنند آنها را در دل خود به کار بگیرند و به طور پیشفرض بسیاری از این رسانهها را در خود جای دادهاند.
شبکههای بزرگ جهان، امروز ناچارند در کنار هر برنامه خود هشتگی اختصاصی را روی صفحه نمایش نشان دهند (مهم نیست که برنامه و شبکه، موضوعی خبری را دنبال کنند یا در حال پخش سریالی تلویزیونی باشند) تا مخاطبان با استفاده از آن بتوانند درباره برنامه حرف بزنند و تبادلنظر کنند.
این اتفاق باعث افزایش نفوذ آن رسانه میشود و بسیاری از بحثها را در فضای مجازی ـ که به هر حال شهروندان به آن دسترسی پیدا میکنند ـ به سمت موضوع مورد قبول سیاستگذاران میکشاند.
ما نمونههای کوچکی از این توانایی را تجربه کردهایم. برنامه تلویزیونی «نود» با اجرای عادل فردوسیپور، یکی از ابتداییترین این امکانات را به بهترین شکل مورد استفاده قرار داده و با استفاده از مسابقههای پیامکی خود ـ که رسانهای یکطرفه و غیرتعاملی است ـ تعداد بسیاری مخاطب جدید یافته است. تصور کنید در هنگام اجرای این برنامه، اگر دسترسی عمومی به فضایی مانند توئیتر وجود داشته باشد، با اعلام هشتگ اختصاصی برنامه، چه حجم از افرادی که داخل ایران به این شبکه دسترسی دارند بحث خود را صرف موضوعی میکنند که درون ساختار تعریفشده است.
البته در این مسیر قطعاً ناهمواریها و نگرانیهای مهمی نیز وجود دارد اما پذیرش صورت مسئله اولین گام در راه حل کردن آن است و اکنون شاید یکی از مهمترین مسائل برای سیاستگذاران رسانه در ایران این باشد که وجود رقیبی قدرتمند، سرکش و واقعی را به رسمیت بشناسند.
رقیبی که میتوان از قدرت آن استفاده کرد و در برابر خطرات احتمالیاش با کمک ابزاری که خودش فراهم میآورد، دفاع کرد و یا اینکه صورت مسئله را فراموش کرد و یکباره با حادثهای شگفتانگیز و غیرمنتظره خود را روبهرو دید.
منبع:سروش
پوریا ناظمی
دانشیار حقوق بینالملل دانشگاه تهران در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح کرد
یک پژوهشگر روابط بینالملل در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح کرد
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
یک کارشناس روابط بینالملل در گفتگو با جامجمآنلاین مطرح کرد
در گفتوگو با امین شفیعی، دبیر جشنواره «امضای کری تضمین است» بررسی شد
محمد نصرتی در گفتوگو با جامجم مطرح کرد؛