سید رضا صدرالحسینی در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح کرد
مدتهاست بحث روابط میان ایران و عربستان در محافل سیاسی و رسانهای داغ است و هر روز اخبار تازهای در این باره منتشر میشود. با این حال سوال من این است که اصولا چرا روابط ایران و عربستان تا این اندازه مهم است؟ چرا اهمیت این روابط تا آنجاست که بسیاری از تحولات سیاسی در منطقه به گرمی و سردی مناسبات تهران و ریاض بستگی دارد؟
پرسشی که مطرح کردید بسیار مهم است. یعنی اگر ندانیم دلیل اهمیت روابط ایران و عربستان چیست، نمیتوانیم به بسیاری دیگر از پرسشها در این زمینه پاسخ دهیم. عربستان از چند جهت برای ایران اهمیت دارد. اول اینکه این کشور بهلحاظ موقعیت ژئوپلتیک در منطقه، جایگاه مهمی دارد. دوم آنکه این کشور از تولیدکنندگان بزرگ انرژی است و از این نظر هم برای ایران اهمیت دارد. سومین دلیل که شاید مهمتر از دو دلیل قبل باشد، مسلمان بودن عربستان و قرار گرفتن قبله همه مسلمانان جهان در این کشور است. اگر در کنار همه اینها حوزه نفوذ ریاض را هم در نظر بگیریم، میبینیم بهطور طبیعی روابط ایران و عربستان نه تنها برای این دو کشور، بلکه برای کل جهان اسلام اهمیت دارد.
با وجود اهمیت روابط مناسب دو کشور که اشاره کردید، ایران و عربستان طی سه دهه گذشته دارای روابط نامناسبی بودهاند که گاهی تنشها به اوج رسیده است. مهمترین دلایل این سردی روابط چیست؟
بدون تردید مطلوبترین حالت برای برقراری روابط میان کشورهای اسلامی این است که همه آنها دارای مناسباتی در بالاترین سطح ممکن باشند، زیرا این امر قدرت جهان اسلام را افزایش میدهد. اختلافهایی که درباره آنها صحبت میشود، بیشتر از سوی قدرتهای فرامنطقهای بزرگنمایی میشود. آنها میدانند همکاری گسترده ایران و عربستان عرصه را برایشان تنگ میکند، به همین دلیل مانع برقراری مناسبات مطلوب میشوند. اختلافات دیگری هم که وجود دارد، ناشی از برداشتهای خاص دو طرف در قبال روابط دوجانبه و منطقهای است. ایران و عربستان تصورات و بحثهایی درباره بحرین، یمن، عراق و لبنان دارند که همین تصورات مانع نزدیکی میشود. دیگر موضوع مورد اختلاف، تفاوت دیدگاه طرفین در قبال مقوله امنیت و ثبات است. ایران معتقد است امنیت منطقه خلیجفارس باید از سوی کشورهای منطقه تامین شود، اما نگاه دیگر، به مشارکت دیگر کشورها در تامین امنیت قائل است. با این همه، واقعیت این است که ایران و عربستان اشتراکات فراوانی دارند که با تکیه بر آنها و گفتوگو میتوان بر اختلافات موجود غلبه کرد.
چرا اشتراکات موجود که فهرستوار به آنها اشاره کردید، در سالهای اخیر نتوانسته به بهبود روابط کمک کند؟
همکاری کشورها نیازمند نوعی اعتماد متقابل است. اکنون این اعتماد وجود ندارد، بنابراین نمیشود صحبت از روابط همهجانبه کرد. در چنین شرایطی ما باید ابتدا دیوار بیاعتمادی میان ایران و عربستان را فرو بریزیم تا بعد فضا برای همکاری ایجاد شود. ما ثمره این همکاریها را در دورههای قبل در دولت آقای هاشمی و دوره آقای خاتمی دیدهایم. همکاری ایران و عربستان در ادوار گذشته نهتنها باعث بهرهمند شدن مردم دو کشور از مزایای این روابط مطلوب شده بود که کل کشورهای حاشیه خلیجفارس از ثبات ناشی از آن نفع بردند. بنابراین من تاکید دارم که ما میتوانیم و باید به سمت همکاری و برداشتن موانع موجود گام برداریم.
شما به نقش قدرتهای فرامنطقهای در سردی روابط ایران و عربستان اشاره کردید. این درحالی است که پیش از این برخی میگفتند ریاض، عامل سردی روابط ایران و غرب، بویژه آمریکاست. بهنظر شما در مثلث روابط ایران ـ غرب ـ عربستان، کدامیک از بازیگران غربی یا عرب منطقه، نقش مخربتری برای بهبود مناسبات با تهران دارند؟
طرفین تاثیر متقابل دارند و بهطور طبیعی این تاثیرات گسترش مییابد. در پاسخ به پرسش شما باید اشاره کنم، من نفی نمیکنم. هرچند اطلاعاتی هم ندارم که عربستان خللی در روابط ایجاد میکند، اما از آنسو مستندات بیشتری وجود دارد که آمریکا مسیر روابط ایران و عربستان را تخریب میکند. برای همین است که میگویم اگر اعتماد ایجاد شود، دیگر کشورها نمیتوانند بسادگی چالش ایجاد کنند.
شما فکر میکنید توافق احتمالی ایران و 1+5 در جریان مذاکرات هستهای میتواند تاثیری بر مناسبات تهران و ریاض داشته باشد؟
قاعدتا باید تاثیرگذار باشد. غرب روی مسائلی غیرواقعی مانند اتهامات هستهای، حقوق بشری و موضوع تروریسم دست میگذارد. آنها از کاه، کوه میسازند. اگر توافق حاصل شود، بخشی از این هجمهها کم میشود. از سوی دیگر برخی کشورهای منطقه هم تحت تاثیر هجمههای یادشده، مدعی حمایت ایران از تروریسم و مداخله تهران در امور کشورشان هستند. توافق که حاصل شود، روشن میشود این ادعاها هم واقعی نیست. بنابراین امضای توافقنامه، برای کل منطقه مفید است.
شما بهعنوان سفیر منتخب ایران در عربستان، اگر بخواهید زمینهای برای بهبود روابط دو کشور نام ببرید، اولویت را به کدامیک از نقاط اشتراک میدهید و برای آن برنامهریزی خواهید کرد؟
فکر میکنم با توجه به تحولات منطقه و گسترش افراطیگری، خشونت و تروریسم در منطقه، بهعنوان یک خطر بزرگ جهانی، میشود با همکاری روی همین پرونده، از ظرفیتهای تهران و ریاض برای مهار آن استفاده کرد. شما ببینید تروریسم چگونه جان انسانها را میگیرد و میلیونها نفر را آواره میکند. این در شرایطی است که نهادهای بینالمللی رسیدگی جدی به مشکلات نمیکنند و اینجاست که وظیفه مسلمانی ایران و عربستان ایجاب میکند همکاریهای خود را گسترش دهند. امنیت ایران و عربستان هر دو در خطر است و وقت آن رسیده که کاری جدی برای مقابله با تروریسم صورت گیرد.
شما توجه کنید که بیشترین نفع از افراطگرایی در منطقه را صهیونیستها میبرند. وقتی کشورهای اسلامی به خودشان مشغول باشند، این رژیم صهیونیستی است که فضا را برای خود آماده میبیند. بنابراین دومین زمینه همکاری مشترک، مسائل مربوط به جهان اسلام و در رأس همه اینها رژیم صهیونیستی است. ایران و عربستان باید با همکاری هم، فکری برای اتخاذ یک سیاست واحد در قبال این رژیم کنند. امروز ما درحالی شاهد تفرقه هستیم که باید توافقی برای موضعگیری در قبال اشغال فلسطین صورت گیرد.
در کنار این اولویتهای منطقهای، ظرفیتهای دوجانبه همکاری نیز کم نیست. از همه اینها میشود در جای خود استفاده کرد. بنابراین به نظر من، ایران و عربستان باید ضمن پذیرش اختلاف نظرها، منافع بزرگتر را در نظر گرفته و بهخاطر این منافع، دست از اختلاف بردارند. ما ظرفیتهای عظیم اقتصادی، فرهنگی و حتی نظامی برای همکاری داریم. ما در دورهای، امضای توافقنامه امنیتی را نیز تجربه کردهایم. در زمان امضای آن توافق، آقای روحانی که اکنون رئیسجمهور هستند، اهتمام بسیاری بر افزایش همکاری داشتند. باید از این تجربیات استفاده کرد.
شما به نقش آقای روحانی در بهبود روابط ایران و عربستان در دورهای که ایشان در شورای عالی امنیت ملی بودند اشاره کردید. شاید در همین زمینه است که دولت یازدهم از بهبود روابط ایران و عربستان سخن میگوید و این درحالی است که بهنظر نمیرسد در داخل کشور فضا برای این سطح از همکاریهایی که اشاره میکنید آماده باشد. کم نیستند جریاناتی که گلایههایی جدی از ریاض دارند. بهنظر شما داخل کشور باید چه راهکارهایی را در نظر داشت تا منتهی به افزایش سطح همکاریها شود؟
این موضوع مهمی است که برخی رفتارهای داخلی، روابط بین دو کشور را دچار آسیب کرده است. این حرکتها البته به نظر من دلسوزانه و عاطفی است، اما گاهی بدون درنظر گرفتن واقعیتها انجام میشود. بنابراین نباید فکر کنیم حرکتهایی که داخل در مسیر خلاف بهبود مناسبات انجام میشود، مغرضانه است، بلکه به دلیل ناآگاهی دقیق، تاثیر نامطلوب برجا میگذارد. بنابراین ما در سه بُعد داخلی میتوانیم زمینه را برای بهبود روابط آماده کنیم. اولین بُعد در حوزه رسانهای است که بهنظر من مطبوعات باید توجه کنند وارد خطوط قرمزی نشوند که طرف مقابل را جریحهدار کند. شما میدانید همه کشورها نمادها و سمبلهایی دارند که نمیخواهند به آنها توهین شود. کشورهای منطقه مثل کشورهای اروپایی نیستند و توجه خاصی به این نمادها دارند. بنابراین نباید به این سمبلها حمله شود. مثلا وقتی در یک کشور، مردم به رهبر خود احترام زیادی میگذارند، توهین به شخصیت آن رهبر شایسته نیست و ما باید به احترام مردم منطقه، به این مسائل توجه کنیم. نکته دیگر درباره اقدامات بعضا تندی است که برخی افراد به ابتکار خود انجام میدهند. هرچند بهنظر من همه دیدگاهها باید آزادانه در کشور بیان شود، اما رفتارهای افراطی نباید در حوزه اجرایی ورود پیدا کند. سومین مشکلی که در داخل کشور داریم و بهنظر من باید اصلاح شود این است که هر کسی به خودش اجازه میدهد در هر زمینهای اظهارنظر کند. اظهارنظر همه مقامات در هر سطحی درباره هر مسالهای، هرچند از سر دلسوزی است اما گاهی میتواند تاثیر منفی به دنبال داشته باشد. گاهی از ادبیاتی استفاده میشود که در شأن فرهنگ ما نیست. ما مردمی با دستکم 6000سال مدنیت و قریب به 3000سال تاریخ مکتوب هستیم. بنابراین پسندیده نیست از ادبیاتی استفاده شود که تاثیری مخرب بر ذهن مردم منطقه داشته باشد.
همچنین ما باید زمینه را برای افزایش رفت و آمدهای مردم دو کشور آمادهتر کنیم. وقتی مردم عربستان از نزدیک با مردم ایران ارتباط داشته باشند، دیگر لازم نیست تصویر ذهنی خود از ایران را متناسب با دادههای رسانههای غربی تنظیم کنند. متاسفانه رفت و آمدهای مردمی نسبت به پیش از انقلاب کاهش یافته که با توسعه صنعت گردشگری باید این روند اصلاح شود.
هر از گاهی شایعاتی از احتمال سفر وزیر خارجه کشورمان یا برخی چهرههای بانفوذ مانند آیتالله هاشمی رفسنجانی به عربستان به میان میآید، اما بلافاصله تکذیب میشود و طی یکسالی که دولت یازدهم در مصدر کار است، شاهد جهشی در مناسبات دو طرف نبودهایم. بهنظر شما برای رسیدن به نقطه مطلوبی که اشاره کردید، چه ابتکارعملی میتوان بهکار گرفت؟
در مقطع حساسی که امروز با آن روبهرو هستیم، مقابله جدی با پدیده تروریسم و افراطیگری نیازمند اقدامی شجاعانه، دلسوزانه و اسلامگرایانه از سوی کل کشورهای منطقه است تا ناامنی فراگیری که همه را تهدید میکند، مهار شود. به نظر من در این مقطع سرنوشتساز همه باید منافع کلان اسلام را ارجح از نگاههای فرقهگرایانه و طایفهای دانسته و از یاد نبرند که اسلام دعوت به اعتدال، تعاون، همکاری و دوستی انسانها، فارغ از نوع نژاد، مذهب و... میکند. وقتی همه میبینند تروریسم خطری جدی دربرداشته و تروریستهای تکفیری به نام اسلام، خاورمیانه را به آتش میکشند، خب وظیفه کیست که با این روند مقابله کند؟ معلوم است که وظیفه کشورهای اسلامی است. این کشورها باید اختلافات را کنار بگذارند و متحد شوند. البته روشن است که رفع برخی اختلافات نیازمند گفتوگوهای چالشی بلندمدت است، اما در حال حاضر سیل بنیانکن تروریسم این نیاز را ایجاد کرده که همه جلوی ویرانگریها را بگیرند و اقدامی هماهنگ انجام دهند. بنابراین همه باید از ظرفیتهای خود برای کاهش اختلافات استفاده کنند.
در همین زمینه تجربهای که آقای هاشمی دارند، میتواند امروز مورد استفاده باشد. ایشان در دورهای برای همکاری مشترک با عربستان تلاش کردند که ما روابط بسیار سردی با این کشور داشتیم. این تلاشها باعث شد در دوره بعد، عصر طلایی روابط شکل گیرد. همین تجربه میتواند احیا شود. البته آقای هاشمی برای ورود به این موضوع ملاحظاتی دارند، اما اگر احساس کنند که میتوانند دریچهای را در جهت منافع ملی دو کشور باز کنند، چنین خواهند کرد.
شما تاکید دارید که میشود اجماعی منطقهای برای مبارزه با تروریسم در منطقه بهوجود آورد. این درحالی است که برخی میگویند ریاض، از ابزار تروریسم برای پیگیری سیاستهای منطقهای خود استفاده میکند. با توجه به حضوری که در کشورهای مختلف منطقه و بویژه عربستان داشتهاید، بهنظر شما حمایت از تروریسم در عربستان، یک امر رسمی و دولتی است یا ریشه در برخی تفکرات در جامعه این کشور دارد؟
از یاد نبرید عربستان از تروریسم آسیب جدی دیده است. بنابراین یک کشور آسیبدیده از تروریسم نمیتواند حامی تروریسم باشد. درست همانطور که ایران بهعنوان یک قربانی تروریسم نمیتواند حامی گروهکهای تروریستی باشد. داعش در لیست تروریستی ریاض قرار دارد و دولت عربستان بر مقابله با تروریسم تاکید میکند. با وجود این باید در نظر داشته باشیم که تفکرات افراطی در عربستان وجود دارد و برخی علمای سعودی افکار تندی دارند و برداشتهای خاصی از اسلام ارائه میدهند. خب اینها از افراطیگری حمایت میکنند. بنابراین تا جایی که من اطلاع دارم و بیانیه چند ماه قبل عربستان در رابطه با برخورد با تروریستها نشان میدهد، این کشور حامی تروریسم نیست و در مرحله اجرا هم گامهایی برای مبارزه با تندروی انجام داده است. با وجود این هستند گروههایی در این کشور که حمایت مالی و فکری از تروریسم میکنند.
اجازه بدهید به این نکته نیز اشاره کنم که شخص ملک عبدالله، فردی معتدل بهشمار میرود که از زمان به قدرت رسیدن شعار الوسطیه یا همان اعتدال را سرداده است. وی اقدامات خوبی برای کاهش تنشهای فرقهای انجام داده و تقریب مذاهب را دنبال کرده است. همین باور به گفتوگو میان مذاهب، مهمترین گام برای مقابله با افراطیگری است. شما در یک خانواده بلوغیافته نیز میبینید که تلاش میشود گفتوگو جای خشونت را بگیرد. این روندی است که همه کشورهای اسلامی میتوانند آن را دنبال کنند.
با توجه به شرایط منطقه، چالشهایی که جهان اسلام با آن روبروست و ظرفیتهای موجود برای بهبود روابط، شما چشمانداز روابط ایران و عربستان را چگونه میبینید؟
تصور من این است که چون دو کشور در روابط خود همه نوع شیوهای را آزموده و برای این تجربه، هزینههای زیادی را هم پرداخت کردهاند، امروزه به این نتیجه رسیدهاند که با توجه به ظرفیتها، تجارب، منافع و هزینهها، باید جهت مصالح منطقهای و جهانی به سمت نوعی همکاری پیش بروند. ایران و عربستان دو همسایه مهم برای یکدیگر بوده و هر رفتاری از سوی یک کشور، تاثیر متقابلی بر کشور دیگر میگذارد. شاید به یاد داشته باشید وقتی صدام به کویت حمله کرد و چاههای نفت این کشور را آتش زد، آلودگی ناشی از آن همه منطقه را درگیر کرده بود و این تهدید منطقهای بجز با همکاری منطقهای، قابل مهار نبود. امروز هم تهدید تروریسم با وسعتی بهمراتب بیشتر، همه منطقه را تهدید کرده و در چنین شرایطی، کشورهای مهم و همسایگان نمیتوانند یکدیگر را نادیده بگیرند. بنابراین ایران و عربستان باید سنگ بنای یک همکاری واقعبینانه را گذاشته و با درنظر گرفتن و به رسمیت شناختن منافع متقابل یکدیگر، روابط دوجانبه و همهجانبه را بهبود دهند.
تجربه فراز و نشیبهای بسیار در مناسبات دو کشور باعث شده است ایران و عربستان به این باور برسند که نیاز به سطحی از استحکام در روابط دارند تا با تغییر افراد و دولتها قابل تغییر نباشد. یعنی آنقدر پیوند مردمی و رسمی دو کشور قدرتمند باشد که حتی اگر در جریان تغییر نخبگان اجرایی، دولتی اراده کاهش سطح روابط را داشت، مردم مانع شوند. روابط دو کشور همچنین نیاز به انعطاف دارد تا از این طریق بتواند در برابر ناملایمات مقاومت کند. بنابراین ما در این مرحله باید بهصورت زیرساختی حرکت کنیم و طوری رفتار کنیم که دیگر نگران چهار سال بعد نباشیم. چنین سطح از مناسبات نیاز امروز همه ماست که باید درباره ضرورت تحقق آن به باوری مشترک برسیم.
مصطفی انتظاری هروی / گروه سیاسی
سید رضا صدرالحسینی در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح کرد
بازگشت ترامپ به کاخ سفید چه تاثیری بر سیاستهای آمریکا در قبال ایران دارد؟
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
رضا جباری: درگفتوگو با «جام جم»:
بهتاش فریبا در گفتوگو با جامجم: