چرا میلیاردرهای فوتبال ایران موفقیت را در آغوش نمی‌کشند؟

بن‌بست خصوصی‌سازی در فوتبال

منتفی شدن واگذاری باشگاه راه‌آهن به یک تیم دسته اولی و سپردن سکان این تیم به حمید استیلی و شرکا برای فوتبال ایران که کارخانه‌های بازیکن‌سازی‌اش یکی پس از دیگری تعطیل شده، خبری امیدوارکننده محسوب می‌شود.
کد خبر: ۶۹۶۷۴۷

ماجرای دست به دست شدن سهام و امتیاز باشگاه قدیمی و ریشه‌دار راه‌آهن، اما برای کسانی که سرنوشت تمام تیم‌های خصوصی فوتبال ایران، طی سه دهه اخیر را رصد کرده‌اند چندان هم تعجب‌برانگیز نیست. وضع حال راه‌آهن در واقع وصف حال بخش خصوصی فوتبال ایران است که روزگاری به امید کسب درآمد و شهرت پا به این عرصه گذاشتند، اما چند صباحی بعد بنا به دلایل مختلفی عطای ادامه کار را به لقایش بخشیدند و مدیران آنها هم بعضا در گردوغبار برخاسته از مفاسد اقتصادی ناپدید شدند و دیگر نام و نشانی از آنها باقی نماند.

اغلب فوتبالیست‌های اسم و رسم‌دار دهه 60 فوتبال ایران نظیر فرشاد پیوس، امیر قلعه‌نویی، مجتبی محرمی، مرتضی یکه و چند بازیکن زبده دیگر الفبای فوتبال را در مدارس فوتبال راه‌آهن آموختند، اما پس از دستگیری مالک باشگاه، آینده یکی از سازنده‌ترین باشگاه‌های فوتبال ایران هم مبهم به نظر می‌رسد. این گزارش دلایل ورود بی‌حساب و کتاب سرمایه‌دارها به عرصه تیمداری واقعی در کشورمان را واکاوی می‌کند.

آغاز خصوصی‌سازی

اواخر دهه 60 پورا از نخستین تیم‌هایی بود که به صورت خصوصی اداره می‌شد و مالک آن ادعا می‌کرد می‌خواهد این تیم را در تاریخ فوتبال ایران ماندگار کند.

کیان یک تیم قدیمی و ریشه‌دار بود، ‌تیمی که مرحوم صدری میرعمادی در دهه 30 خلقش کرد و ستارگانی مانند منصور امیرآصفی، پرویز قلیچ‌خانی، علی پروین، فرامرز ظلی، امیر حاج‌رضایی، بهروز سلطانی و... را تقدیم فوتبال ملی ایران کرد. این تیم بعدها مجبور شد امتیاز خودش را به پورا بفروشد.

پورا با مدیریت حاج‌عبدالله صوفیانی که شرکت پوست و روده ایران را داشت از اولین تیم‌هایی بود که به صورت حرفه‌ای پول را در فوتبال ایران هزینه کرد.

پورا در سال‌های واپسین دهه 60 که پس از 8 سال دفاع مقدس تجارت و تبلیغات دوباره رونق می‌گرفت بزرگ‌ترین مربیان آن زمان مثل احمد خداداد، منصور پورحیدری و پرویز مظلومی را همراه ستارگانی نظیر وحید قلیچ، مرتضی فنونی‌زاده، کاظم سیدعلیخانی، یحیی گل‌محمدی،‌ جواد منافی، ‌محمدرضا شکوری‌زاده و مهدی فلامرزی را به خدمت گرفت تا بزرگی در فوتبال ما را تجربه کند.اردوی تدارکاتی آنها در ایتالیا که در سال‌های پس از انقلاب بی‌سابقه بود برای اهالی فوتبال ما تازگی داشت. اما آنها هرگز به هیچ عنوانی در فوتبال ایران دست پیدا نکردند. تیم پورا سال 1375 به بهانه ناکامی و در اصل به‌ سبب مشکلات مالی صوفیانی ورشکسته و تعطیل شد و با نابودی پورا فوتبال ایران در حقیقت کیانش را هم از دست داد. این فقط مشتی از خروار‌ باشگاه‌های ریشه‌دار و سازنده‌ای بود که با شیوع افسار گسیخته پول‌سالاری در ورزش ایران نابود شد.کیان که یک باشگاه سازنده به حساب می‌آمد به بهانه بی پولی امتیازش را به پورا فروخت، اما پورا که بیشتر قصد تبلیغ خودش را داشت نابود شد تا به همین سادگی یک تیم سازنده در فوتبال ما به خاطره تبدیل شود.

نمونه کاملا شکست خورده

اما سوای پورا که با جاه‌طلبی مالکش نتوانست چندان دوام بیاورد استقلال اهواز داستان متفاوتی داشت. این تیم جنوبی از پر طرفدارترین تیم‌های استان خوزستان بشمار می‌رود و سابقه قابل اعتنایی در فوتبال ایران دارد.آنها حتی بازیکنان بزرگی را به فوتبال ایران تزریق کردند، اما مشکلاتی مثل بی‌پولی و حمایت نکردن اسپانسرها موجب شد مالکیت این تیم که پیش از این در اختیار یکی از گویندگان خبر تلویزیون بود به برادران شفیع‌زاده برسد. این دو برادر متمول که در کار تجارت بودند در سال‌های ابتدایی بازیکنان زیادی را جذب استقلال اهواز کردند.حتی سال 1385 به یک قدمی قهرمانی در لیگ برتر هم رسیدند، اما اشتباه کمک داور در بازی با مس کرمان موجب شد آنها در هفته یکی مانده به آخر لیگ ششم کم بیاورند تا سایپا در آن سال جام را از آن خود کند اما کم​کم مشکلات مالی مالکان این تیم باعث شد، استقلال اهواز مسیر قهقرایی را پیش بگیرد.

این تیم سازنده به علت همین مشکلات که حتی موجب شده بود مالک این تیم به دلیل مشکلات مالیاتی در دبی مستقر شود و اجازه حضور در ایران را نداشته باشد، سرانجام از لیگ برترسقوط کرد و حتی به لیگ دسته دو هم رفت. حالا فولاد تیم اول خوزستان است و استقلال خوزستان دیگر تیم آبی‌پوش اهوازی‌ها ارتباطی به استقلال اهواز قدیمی و ریشه‌دار ندارد. پس از پورا، استقلال اهواز دومین تیمی بود که با داعیه خصوصی‌سازی آمد و پایانی حزن‌انگیز داشت.

معنای ورشکستگی

حسین هدایتی به‌واسطه نام استیل‌آذین در فوتبال ایران شناخته شد. بچه محل سابق علی پروین به کمک او و با قیمت 800 میلیون تومان امتیاز تیم اکباتان را خرید. استارت آنها به‌گونه‌ای بود که تصور می‌شد آمده‌اند تا ابد بمانند.

خرید‌های نجومی، جذب ستاره‌های دیگر تیم‌ها، استخدام مربیان بزرگ خارجی و داخلی و ... نشانی بود از این‌که توپ استیل‌آذین پرتر از دیگر تیم‌های خصوصی ایران است. اما هر چه نام این شرکت و اسم مالکش مشهور شد آنها نتوانستند در این فوتبال به عنوانی دست پیدا کنند و دریغ از یک عنوان و افتخار. حالا استیل‌آذین جایی در میان تیم‌های لیگ برتری ندارد و دیگر پول درشتی در آنجا هزینه نمی‌شود.

کارشناسان حوزه اقتصاد اعتقاد داشتند از ابتدا هم حسین هدایتی به دنبال تیمداری دائم نبود. او برای تبلیغات بنگاه اقتصادی‌اش پیش آمد و در مواردی هم مشمول تخفیف مالیاتی شد، اما سرانجام پس از هزینه کردن 20 یا 30 میلیارد تومان ترجیح داد این تیم را از تهران منتقل کند. اگرچه استیل‌آذین هنوز مثل پورا کاملا نابود نشده، اما این سرنوشت برای این تیم چندان دور از ذهن نیست.

ورشکستگی آخرین میلیاردر

پس از حسین هدایتی این‌بار نوبت به یک تاجر دیگر رسید که وارد گود فوتبال شود.

بابک زنجانی که تا آن روز یک نام ناشناخته در میان اهالی رسانه بود با خرید امتیاز راه‌آهن به قیمت چهار میلیارد تومان، نامی برای خود دست و پا کرد. البته فعالیت‌های اقتصادی او موجب شده بود مردم شناخت بیشتری از او پیدا کنند.

زنجانی برخلاف هدایتی چندان ریخت و پاش به راه نینداخت، اما هدف او از حضور در فوتبال چه بود؟ صادق رئیسی‌کیا که مدیرعامل تیم راه‌آهن سورینت محسوب می‌شود در بدو حضور بابک زنجانی در این تیم در مصاحبه‌ای با خبرنگاران عنوان کرد دلیل حضور تیم آنها در فوتبال به تبلیغات مربوط می‌شود.

رئیسی‌کیا مدعی شد اگر آنها بخواهند نام سورینت و دیگر شرکت‌های تحت مالکیت بابک زنجانی را از تلویزیون و دیگر رسانه‌ها تبلیغ کنند قطعا پولی بیشتر از تیمداری در لیگ برتر باید هزینه کنند. علاوه بر این، آنها مانند استیل‌آذین مشمول معافیت‌های مالیاتی هم شدند.

اکنون مالک سابق این تیم در بند است و حمید استیلی و شرکا آمده‌اند تا مانع سقوط یکی دیگر از تیم‌های خصوصی شوند، اما تا وقتی باشگاه‌ها آن‌طور که باید و شاید از حق پخش تلویزیونی و تبلیغات محیطی منتفع نشوند و راه‌های درآمدزایی بشدت محدود باشد، آینده باشگاه راه‌آهن نیز مثل دیگر باشگاه‌های خصوصی مبهم به نظر می‌رسد.

آخرین پدیده خصوصی‌ها

شرکت توسعه بین‌المللی صنعت گردشگری پدیده شاندیز ابتدای سال گذشته تصمیم گرفت در فوتبال ایران سرمایه‌گذاری کند. آنها سال گذشته امتیاز تیم مس سرچشمه کرمان را خریدند و در چشم برهم‌زدنی موفق به صعود به لیگ برتر ایران شدند. با توجه به خوش نامی و حجم دارایی‌های این شرکت به نظر می‌رسد آنها مسیر روشن‌تری را نسبت به دیگر تیم‌های خصوصی در ایران خواهند داشت.

ابتدای فصل و قبل از این‌که صعود این تیم به لیگ برتر قطعی شود، برخی از اهالی رسانه گمانه‌زنی کردند در صورت صعود، قطعا مالکان این تیم متمول مشهدی، سراغ مربیان و بازیکنان دانه‌درشت فوتبال ایران می‌آیند تا با هزینه زیاد قهرمان ایران شوند. اما برخلاف گمانه‌زنی‌ها، آنها ابتدای راه علیرضا مرزبان را به عنوان مربی استخدام کردند و با همین انتخاب بعید به نظر می‌رسد دست‌کم برای سال اول قصد هزینه زیاد را داشته باشند.

پدیده به عنوان آخرین تیمی در فوتبال ایران شناخته می‌شود که با هزینه بخش خصوصی پا به آوردگاه فوتبال تمام دولتی ما گذاشته است. قطعا هدف اصلی مالکان این بنگاه تجاری، در گام نخست تبلیغ نام برندشان است، اما شاید استفاده از تجربه تلخ استقلال اهواز و استیل‌آذین موجب شود که آنها مسیر عاقلانه‌تری را برای ماندگار شدن انتخاب کنند. فضا برای کسب درآمد در فوتبال ایران فعلا مهیا نیست و اگر مردان متمول ما قصد ماندگاری در فوتبال را دارند چاره‌ای جز هزینه کردن عقلانی و بدون ریخت و پاش‌های آنچنانی ندارند.

حمیدرضا رسولی / جام‌جم

newsQrCode
ارسال نظرات در انتظار بررسی: ۰ انتشار یافته: ۰
فرزند زمانه خود باش

گفت‌وگوی «جام‌جم» با میثم عبدی، کارگردان نمایش رومئو و ژولیت و چند کاراکتر دیگر

فرزند زمانه خود باش

نیازمندی ها