سراینده با برگزیدن یکی از دیالوگهای فیلم «عشق» به کارگردانی میشائیل هانکه میخواهد ذهن مخاطبانش را برای ورود به دنیای خویش آماده کند.
شاعر همچون رهنوردی ست که حاصل سیر و سفر در جهان پیرامونش را به تصویر کشیده است. مضمون اجتماعی، با دیدی انتقادی به مولفههای دنیای مدرن در این سرودهها حس همدلی و همذاتپنداری مخاطبان را برمیانگیزد. زبان ساده و بیپیرایه شاعر در بیان احساساتش باعث نزدیکی به دنیای انسانهای تنهای عصر مدرنیته میشود.
تنوع ابژه، استفاده از زبانی بیتکلف، بیان مصائب زندگی از زوایای مختلف از دیگر ویژگیهای این مجموعه است. عناصر، اشیا و تصاویری که شاعر برای انتقال مضامین مورد نظرش به کار گرفته؛ مبین این نکته است که با هر عینکی و از هر روزنهای به زندگی بنگریم رنج جانفرسا و عجز بیپایان آدمی را میتوانیم حس کنیم.
صاحب اثر با پرداختن به روزمرگیها، خستگیها و تنهایی بیپایان انسانهای عصر مدرن که بیش از هر دوران دیگری به چشم میآید، نمایشنامهای را ترسیم میکند و پیش چشم مخاطبانش روی صحنه میبرد که حتی جزئیترین و شاید بیاهمیتترین( از نگاه آدمها) تکههای زندگی جاری است که از نگاه تیزبینش دور نمانده است و آنها را پررنگ به تصویر کشیده است.
بیان مفاهیمی بنیادی با زبانی نو که انسانهای قرن حاضر مانند نیاکانشان هنوز هم با آنها دست و پنجه نرم میکنند از دیگر ویژگیهای این مجموعه است. لابهلای سرودهها، مخاطبان با اندوه و حزنی که از عمق جان شاعر نشأت گرفته روبهرو و گاه با اشعاری مواجه میشوند که آمیخته به طنزی خاص اندیشه و قلم سراینده است:
همه زندگی همین بود.
همین که بگوییم:
«چه زود گذشت!»
در این اثر مفاهیمی همچون عشق، مرگ، آزادی، فقر، خیانت در روابط بین فردی، تبعیض جنسیتی و... به نقد کشیده شده و با زبانی شاعرانه به تصویر در آمده است.
شاعر سعی دارد مه و غباری که گذرگاههای زندگی را در خود فرو برده است و موجب شده واقعیتها آنگونه که هستند، دیده نشوند، از بین ببرد تا چشمها اینبار به گونهای دیگر هستی را به نظاره بنشینند. حال نوبت مخاطب است که با توجه به عناصر مشترک بین جهان خود و شاعر، از منظر دیگری به دنیای پیرامون خود بنگرد و به بازنگری و بازآفرینی جهان درون و بیرون خویش بپردازد.
سراینده تمام ناکامیها و ناامیدیها را در عرصههای گوناگون زندگی با طنزی تلخ و گاه آزاردهنده بیان میکند. لبخند بر لبهای خواننده مهمان میشود و بغض غریبی گلویش را میفشارد.
قرار نیست آدمها دردهایشان را در بقچه آهها، خشمها و نالهها بپیچند و تحویلت دهند و تو ندانی میان آن همه اندوه چگونه نفس بکشی. گاه لازم است قلم طنازی پیشه کرده و واژهها را رام خویش کند تا مخاطب امروز کمتر تیغ تیز واقعیات را زیر گلوی خویش حس کند.
ترکمن توانسته با زبان خاص خود روزمرگیهای انسان قرن بیست و یکم را در اثری قابل تامل به خوانندگانش عرضه کند.
در این مجموعه، اشعاری که روایت گونه سروده شدهاند تاثیر بیشتری بر مخاطبان میگذارند. انسانها عادیترین امور و خاطراتشان را روایتگونه میاندیشند و اثرگذاری روایتها در خاطر خوانندگان بیشتر و در واقع به گونهای پل ارتباطی مستحکمتری بین جهان شاعر و مخاطب است.
بهره گرفتن از نوستالژیها و بیان تجربههای شخصی برای انتقال مضامین مد نظر صاحب اثر باعث اثرگذاری بیشتری بر مخاطبان شده و از نقاط قوت اثر به شمار میآید. شاعر بدون هیچگونه تدوینی میخواهد تمام سکانسهای آنچه زندگی میخوانیمش را پیش چشمان خوانندگانش زنده کند؛ بدون هیچگونه سانسوری. هیچ شکری یارای شیرینی این فنجان تلخ قهوه را ندارد، گویی گریزی از این تلخ کامیهای مبهم نیست؛ مگر امید...
سراینده به زیبایی در میان انبوه کلافهای ناامیدی که به دست و پای انسان عصر مدرن پیچیده، نوید امیدی دوباره را میدهد.
فاضل ترکمن متولد ۱۳۶۷، دانشجوی ترم آخر رشته زبان و ادبیات فارسی در مقطع کارشناسی ارشد است و در حال حاضر مشغول تحقیق درباره پایاننامه خود با موضوع «شیوههای طنزپردازی در اشعار عمران صلاحی» با راهنمایی دکتر احمد ابومحبوب است. او پیشتر کتابهای «حرفهای گریهدار»، «سفر به قبرستان»، «پول چراغ جادو» و «کیف پول من گرسنه است» را منتشر کرده است.
شهرزاد خادم / جامجم
سید رضا صدرالحسینی در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح کرد
دانشیار حقوق بینالملل دانشگاه تهران در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح کرد
یک پژوهشگر روابط بینالملل در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح کرد
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
در گفتوگو با امین شفیعی، دبیر جشنواره «امضای کری تضمین است» بررسی شد