دانشیار حقوق بینالملل دانشگاه تهران در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح کرد
هرچند پانگرفتن تحزب در ایران با وجود سابقهای که اینگونه تشکلها در تاریخ یکصدساله اخیر کشورمان دارند، دلایل متعددی داشته که یکی از مهمترین آنها، استبدادزدگی است، اما بهنظر میرسد در حوزه فرهنگ نیز باید تحولاتی رخ دهد تا حزب بهعنوان یک نهاد مدنی مدرن سیاسی در ساختار حاکمیتی جای خود را بازکند.
انشعاب مداوم احزاب در ایران، اعلام ممنوعیت فعالیت احزاب فراگیر در مقاطع مختلف تاریخی، نبود تحمل رقیب از سوی فعالان حزبی، روشن نبودن نسبت فعالیت حزبی با ساختار قانونی و پارلمانتاریستی ایران، همه و همه ازجمله موانع تقویت نظام حزبی بوده و تجربه تحزب در کشورمان را «کوتاهمدت» و «شکننده» ساخته است. همین موانع باعث شده تا برخی صاحبنظران برای پیشبرد طرحهای سیاسی خود، به جای احزاب، از دیگر ابزارها و تاکتیکهای سیاسی چون جنبشهای اجتماعی، هیاتهای مذهبی، شبکههای سنتی، پاتوقهای محدود و بسته (قهوهخانهای) یا گروهگراییهای باندی، محفلی و زیرزمینی استفاده کنند و گاهی نام حزب را هم بر جریانات غیرحزبی خود بگذارند!
این در حالی است که تحزب به معنای فعالیت جمعی، مقید، مسئولانه، قانونی، شناسنامهدار و پیچیده سیاسی، دارای شاخصهایی چون پیشبینیپذیری رفتار اعضا، دخیل بودن اراده بدنه هوادار در تصمیمگیریها، وجود مرامنامه روشن و مدون، تفکر یا ایدئولوژی شناخته شده و مواضعی آشکار در چارچوب نظام سیاسی است که کمترین نسبت را با لابیگریها و گروههای فشاری دارد که هویت شفافی نداشته و بهجای نفع عمومی، عمدتا پیگیر منافع فردی و باندی خود هستند.
شاید یکی از مهمترین دلایلی که باعث میشود تا تحزب در ایران به جایگاهی که باید نرسد، نبود پشتوانههای فرهنگی لازم برای فعالیت جمعی شفاف، معطوف به برنامه عملیاتی قاعدهمند و برپایه هدف سیاسی متکی بر نفع عمومی باشد. در نبود چنین ظرفیتی که از آن بهعنوان پیچیدهترین سطح از کنش سیاسی نام برده میشود، حزبگرایی به نوعی دورهمنشینی محفلی و پاتوقی براساس سنت قهوهخانهای جریانات روشنفکری در تاریخ ایرانی تقلیل یافته و با کوچکترین ناملایمت و تجربه شکست، دچار فروپاشی، انشعاب یا رویارویی سیاسی میشود.
نگاهی به سوابق فعالیتهای گروهی بخش بزرگی از سیاسیون ایرانی نشان میدهد بسیاری از افرادی که امروز از نظر سیاسی در جناحهای متفاوت جای گرفتهاند، تجربه حضور در یک حزب مشترک را داشتهاند، اما بهدلیل تعارضات و اختلافاتی به ظاهر کوچک، اکنون در مقابل هم ایستادهاند. نبود وجود نداشتن برنامهای روشن برای رسیدن به هدف مشخص باعث شده تا اصولا اختلافات در چارچوب یک حزب برتابیده نشده و بنبست نظام حزبی را باعث شود.
در تاریخ سیاسی معاصر کشورمان، مثلا در مقاطعی چون انتخابات 88 نبود نظام حزبی به آفتی تبدیل شد که قربانی آن، سیاسیونی بودند که تحت تاثیر شعارهای خیابانی بدنه اجتماعی، از استراتژیهای حزبی عبور کرده و برای شکلدهی به یک جنبش اجتماعی وسوسه شدند. پیامدهای آن اتفاق نشان داد که نبود چارچوبهای حزبی، چگونه میتواند سپهر سیاست را غبارآلود کرده و هزینه کنشهای سیاسی را بالا ببرد، بدون اینکه دستاورد سیاسی مشخصی بهدست آید. در مقابل این تجربه، پیامد انتخابات 92 که بهنوعی بازگشت به سطحی از دموکراسی ساختارمند مبتنی بر چارچوبهای تعریف شده بود، توانست تغییری آرام و با کمترین هزینه سیاسی را رقم بزند که همین امر نشان از ظرفیت کنش حزبی در برابر گزینههای رقیب، همچون جنبشهای اجتماعی دارد.
بهدنبال پیروزی انقلاب اسلامی، عملکرد برخی احزاب بزرگ که وابسته به کشورهای خارجی بودند، باعث شد تا از همان ابتدا، نیروهای سیاسی بهجای یارگیری در قالب تشکلهای شناسنامهدار سیاسی مدرن، رو به سوی شبکههای اجتماعی سنتی آورده و بهگونهای، مدل هیاتهای مذهبی را در کنشهای سیاسی بازتولید کنند. فعالان سیاسی که میدیدند احزابی چون حزب توده چگونه منافع ملی کشور را قربانی منافع کشور همسایه میکنند، ترجیح دادند با فاصله گرفتن از چپگرایی مارکسیستی، راستگرایی لیبرالیستی و پرهیز از گروههایی که تحت تاثیر سنت مبارزه مسلحانه بودند، نوعی چپ و راستگرایی مذهبی و انقلابی را صورتبندی کرده و طی 35 سال گذشته از پیروزی انقلاب، آن را بهعنوان مدل ثابت رقابت سیاسی حفظ کنند. این مدل هرچند از حیث حفظ استقلال نسبت به بلوکبندیهای سیاسی شرق و غرب در دوران جنگ سرد، قابل قبول بود، اما از لحاظ نبود چارچوب و قواعد حزبی و نیز نبود فرهنگ تحمل و پذیرش اصل رقابت بهجای دشمنی، همچنان کاستیهای جدی داشته و دارد.
شاید همین کاستیها بود که در دهه 60 به انحلال حزب جمهوری اسلامی بهعنوان موفقترین تجربه حزبی در تاریخ انقلاب انجامید و در سالهای بعد نیز با شکافهای پیاپی در ساختارهای تشکیلاتی، هیچگاه نتوانست از کارآمدی لازم برای نمایندگی جریانات سیاسی متعدد و متکثر موجود برخوردار شود و مجبور بود برای حفظ خود، به ریشسفیدی سیاسی روی آورد.
حالا 35 سال پس از پیروزی انقلاب اسلامی، بار دیگر دولتی که در رأس آن سیاستمداری نزدیک به دیدگاههای حزبگرایانه شهید بهشتی قرار گرفته، شعار احیای نظام حزبی سرداده و تلاشهایی نمادین چون احیای خانه احزاب انجام داده است؛ تلاشهایی ناکافی که در کنار کوشش نمایندگان مجلس برای اصلاح قانون احزاب، روزنهای تازه را برای استفاده از ظرفیت نظام حزبی در ساختار سیاسی کشورمان ایجاد کرده است.
با وجود این بهنظر میرسد تقویت تحزب در ایران بیش از آنکه نیاز به عزم دولت و پیگیری مجلس و دیگر نهادهای حکومتی داشته باشد، نیازمند اصلاح فرهنگ سیاسی نخبگان و تودهها و بویژه افزایش مدارا، تغییر نگاه به رقیب و منتقد، باور به قانون بهمثابه یگانه عامل وحدت سیاسی در جامعه، گذار از احساسات و هیجانات به سوی نوعی خردگرایی آیندهنگرانه، توجه به استراتژیهای بلندمدت در کنار تاکتیکهای روزمره، پذیرش منافع ملی ورای هرگونه نفع شخصی و گروهی، تقویت روحیه مشارکت و جمعگرایی، اعتماد سیاسی به گروههای مرجع بهجای اثرپذیری صرف از بدنه اجتماعی و در نهایت دوری از تمایلات انحصارگرایانه با هدف احیای همزیستی مسالمتآمیز سیاسی است.
هرچند طی سه دهه گذشته انشعابهای مداوم از حزب جمهوری اسلامی و احزاب برخاسته از دل آن، به صفآراییهای سیاسی در کشورمان شخصیت داده است، اما شاید وقت آن رسیده که 33 سال پس از فاجعه هفتم تیر و هجمه تروریستی علیه نهاد تحزب در ایران، احزابی که هر یک بهنوعی از آبشخور فکری و تشکیلاتی بزرگترین حزب انقلابی ایران سیراب شدهاند، بهجای انشعاب و تکثر بیشتر، بهنوعی وحدت استراتژیک روی آورده و برای قوام نهاد حزب در ایران و دفاع از تفکر قانونمدارانه حزبی هم که شده، جبههای واحد برای دفاع از قانون اساسی و میراث انقلاب تشکیل دهند؛ جبههای که میتوان در رأس آن هم شاهد حضور چهرههایی از گروههای اصلاحطلب بود، هم اصولگرا و هم اعتدالی. گروههایی که هر یک زمانی از دامن حزب جمهوری اسلامی برخاستهاند، شاید دیگر بار بتوانند با فاصله گرفتن از گروههای تندرو، حزب مادر را احیا کنند و در مقابل همه شعارهای افراطی دستکم از یک اندیشه راهبردی بهطور جدی دفاع کنند: جمهوری اسلامی.
دانشیار حقوق بینالملل دانشگاه تهران در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح کرد
یک پژوهشگر روابط بینالملل در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح کرد
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
یک کارشناس روابط بینالملل در گفتگو با جامجمآنلاین مطرح کرد