به گزارش جامجم، چند روز پیش پسر 10 سالهای با مرکز فوریتهای پلیسی 110 شهرستان شهریار تماس گرفت و خبر داد مادرش او را در خانه محبوس کرده و جانش در خطر است.
ماموران انتظامی موضوع این تماس را به سامانه 123 اورژانس اجتماعی گزارش دادند و به محل حادثه در جنوب شهر اعزام شدند. دقایقی بعد مددکاران اورژانس اجتماعی نیز در محل حضور یافتند. ماموران با ورود به یک مجتمع مسکونی زنگ خانهای را که کودک گفته بود به صدا درآوردند، اما کسی پاسخگو نبود و آنها فقط صدای ناله کودک را میشنیدند.
ماموران انتظامی و مددکاران به تحقیق از همسایهها پرداختند که آنها گفتند زن همسایهشان با پسر 10 سالهاش به نام حسین در این خانه زندگی میکند. او همیشه کودکش را کتک میزند و بارها صدای گریههای حسین را شنیدهاند و مادر این کودک ساعتهای طولانی فرزندش را در خانه حبس میکند و جان این کودک در خطر است.
هنگام تحقیق ماموران، زن چهل سالهای هراسان وارد مجتمع شد، اما با دیدن ماموران قصد فرار داشت که همسایهها او را مادر کودک معرفی کردند.
ماموران انتظامی با گرفتن کلید خانه از مادر کودک وارد خانه شدند و در بازرسی از خانه پسر 10 ساله را که دست و پایش با زنجیر بسته شده بود درون یکی از اتاقها یافته و تحویل مددکاران اورژانس اجتماعی دادند.
با دستور قضایی کودک روانه بهزیستی شد و مادرش به اتهام کودک آزاری با دستور قضایی بازپرس احمدی، در شعبه هشتم دادسرای عمومی و انقلاب شهرستان شهریار بازداشت شد.
بررسیهای اولیه مددکاران اورژانس اجتماعی نشان میداد، دستها و بخشهای مختلفی از بدن این کودک سوخته و آثار سوختگیهای متعدد در بدن وی وجود دارد که نشان میدهد این کودک مدت زمان طولانی تحت آزار و اذیت قرار داشته است.
دو روز پیش مادر کودک آزار و پسر خردسالش برای ادامه تحقیقات به شعبه هشتم بازپرسی دادسرای عمومی و انقلاب شهرستان شهریار منتقل شدند.
حسین، پسر خردسالی که قربانی خشونت خانوادگی شده است با دیدن مادرش که چند صندلی آنطرفتر از وی نشسته بود با وحشت عنوان کرد: مادرم مرا دوست ندارد و همیشه کتکم میزند. مرا به او ندهید. دیگر نمیخواهم به خانهمان بروم.
این کودک افزود: از وقتی پدرم فوت کرد اخلاق مامانم بد شد. اجازه بازی کردن با دوستانم را به من نمیدهد. فقط حق داشتم به مدرسه بروم. اگر کمی دیر به خانه میآمدم با زنجیر و کابل کتکم میزد و با بستن دست و پایم با زنجیر ساعتها مرا در اتاق زندانی میکرد. روز حادثه نیز به سختی توانستم خودم را به گوشی تلفن برسانم و شماره پلیس را بگیرم و کمک بخواهم.
بازپرس پرونده وقتی حرفهای حسین را شنید از مادر او خواست از خود دفاع کند. زن با شنیدن حرفهای پسرش میگریست و سعی میکرد او را مورد نوازش قرار دهد، اما کودکش او را پس میزد.
زن میانسال گفت: اتهام من کودکآزاری است و آن را قبول دارم. اما مشکلات زندگی و شیطنتهای حسین تحمل را از من گرفته و مجبور بودم او را کتک بزنم و ساعتها زندانیاش کنم تا شاید تنبیه شود و باعث رنجش من نشود. سالهای پیش با مردی ازدواج کردم و از او صاحب دو پسر شدم. در پی جدایی او با فرزندانم در شهر دیگری زندگی میکرد و مدتی بعد با مردی آشنا شده و ازدواج کردم و ثمره زندگیمان حسین شد اما چند سال پیش شوهرم فوت کرد و ما تنها شدیم.
مادر کودک اضافه کرد: شبانهروز کار میکنم تا هزینه زندگیمان را تامین کنم، اما بسختی روزگار میگذرانم. سختی و مشکلات زندگی باعث شده صبر و تحملم را در زندگی از دست بدهم. هر مرتبه که حسین اذیتم میکند و بدون اجازه برای بازی با بچههای همسایه به خیابان میرود و دیر به خانه برمیگردد، طاقت نمیآورم و کتکش میزنم. دستان نحیف پسرم را خودم سوزاندم تا او تنبیه شود. میدانم اشتباه کردم، اما حاضر نیستم برای یک لحظه از او دور شوم و سعی میکنم با او رفتار خوبی داشته باشم.
بنابر این گزارش، با دستور قضایی بازپرس احمدی، رییس شعبه هشتم دادسرای عمومی و انقلاب شهرستان شهریار در غرب استان تهران، برای مادر کودکآزار قرار قانونی صادر و قرار شد تا وی برای بررسی سلامت روانی و جسمی به پزشکی قانونی معرفی تا مشخص شود آیا وی صلاحیت نگهداری از فرزندش را دارد یا خیر؟ کودک ده ساله نیز تا مشخص شدن روند پیگیری پرونده تحویل اداره بهزیستی شد.
سید رضا صدرالحسینی در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح کرد
دانشیار حقوق بینالملل دانشگاه تهران در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح کرد
یک پژوهشگر روابط بینالملل در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح کرد
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
در گفتوگوی «جامجم» با نماینده ولیفقیه در بنیاد شهید و امور ایثارگران عنوان شد
كاری كه مادر كرده قابل دفاع نیست ولی شاید یك((( اما))) داشته باشد و اونم ................واقعا نمی دونم چی بگم . اما مطمئن هستم كه دارد .و این اما شامل تمام زنانی می شود كه شرایط این زن را دارند درسته شاید بپرسید اونا كه كودكشان را شكنجه نمی كنند . ولی پایه روانی هركسی استحكامش با دیگری فرق دارد ستونهای روانی مهم هستن ولی پایه های ضعیف هم گاهی باید تقویت شوند تا فرو نریزند .