در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
شما از دوره دبیرستان وارد رادیو شدید. در شروع کار چه کسی شما را با رادیو آشنا کرد تا فعالیتتان را در حوزه اجرا شروع کنید؟
ما در دوره دبیرستان دفتر امور تربیتی داشتیم که فعالیتهای هنری در این دفتر انجام میشد. در آن زمان مرحوم فخرالدین حجازی دبیر ادبیات ما بود. او نمایشنامهای با نام «بعثت» نوشته بود که ما برای ضبط آن به استودیوی کوچکی واقع در اداره فرهنگ تهران رفتیم. من هم همراه چند دانشآموز دیگر به این استودیو رفتم. در این نمایشنامه من به جای صدای پیامبر(ص) زمانی که جبرئیل بر او نازل شده، صحبت کردم.
مسئولانی که برای ضبط این نمایش آمده بودند از کارم خیلی استقبال و من را به رادیو تهران واقع در میدان ارگ معرفی کردند. بعد از تست صدا برای اجرای برنامهای مخصوص جوانان انتخاب شدم. اجرای این برنامه را مدت یک سال به عهده داشتم، اما این همکاری در سال 48 با رفتن من به دانشکده افسری قطع شد. تا این که اوایل سال 58 رادیو دچار کمبود شدید گوینده شد و من بعد از گذشت ده سال تصمیم به شروع همکاری مجدد گرفتم. به این ترتیب از بیست و چهارم تیر 1358 با گویندگی در پخش رادیو کارم را مجدد در این رسانه شروع کردم و تا امروز به فعالیتم در رادیو و تلویزیون ادامه دادم.
چطور شد دانشکده افسری را رها کردید و دوباره به رادیو برگشتید؟
من دانشکده افسری را رها نکردم و همزمان که در نیروی هوایی مشغول بودم در رادیو هم کار میکردم و تا سال 1368 در نیروی هوایی بودم تا این که بازنشسته شدم و همه فعالیتم در رادیو متمرکز شد.
برایتان سخت نبود همزمان هم در رادیو فعالیت کنید و هم در نیروی هوایی؟
نه، سخت نبود. راستش سالهای اول انقلاب و دفاع مقدس خیلی عجیب و غریب بود و مردم خودجوش هر کاری که از دستشان برمیآمد، انجام میدادند و خستگی معنا نداشت و تنها چیزی که اهمیت داشت این بود که کارمان را به نحو شایسته و درستی انجام بدهیم.
در بخشی از کتاب «قرارگاه بیقرار» با من گفتوگو شده است. در این کتاب از حال و هوای آن سالها گفتم. من همزمان برنامه صدای جبهه را اجرا میکردم و در کنارش برای برنامه ارتش هم نویسندگی و گویندگی میکردم. شاید باورش سخت باشد، اما در آن سالها روزانه 15 تا 16 ساعت کار میکردم، بدون آن که احساس خستگی کنم. البته فقط من این طور نبودم و بقیه همکارانم هم به این صورت کار میکردند.
جمعی که در آن زمان حضور داشتند در واقع نمادی از جوانی، شادابی، اخلاص، پویایی انقلاب و جامعه انقلابی بود و به برکت همین خصوصیات، کارهای بزرگی در زمینه کار رسانهای انجام شد. اخلاص و پیوند عمیق ایمانی این جمع جوان، بخشی از معجزه انقلاب اسلامی را در بخش رسانهای محقق کرد.
با شروع جنگ تحمیلی، جریانی از کار خودجوش رسانهای مبتنی بر اصل هدایت و بسیج روانی جامعه در حال انقلاب و جنگ شکل گرفت و مقدمه و بنیان یک برنامه هدفمند و منسجم موفق چند ساله شد. البته پشتوانه دیگری هم وجود داشت که آن هم روح مسئولیتدهی و اختیاردهی موجود در انقلاب بود که اگر نبود بروز آن همه استعداد و خلاقیت و عملی شدن خیلی کارها ممکن نبود. طبعا وقتی رسانهای نیروهای خود را از دل چنین جامعهای شناسایی و جذب میکند در برابر حادثه عظیمی مثل دفاع هشت ساله در برابر جهان استکبار هم میتواند به بهترین وجه ایفای نقش کند.
شما در صحبتهایتان اشاره کردید ده سال در رادیو کار نمیکردید. وقتی به رادیو برگشتید احساستان به این رسانه چگونه بود؟
من دلایل خاصی داشتم که بعد از گرفتن دیپلم با این که شرایط کار در رادیو برایم مهیا بود، کار در رادیو را دنبال نکردم و در دانشکده افسری مشغول به فعالیت شدم. راستش فضای رادیو در سالهای 48 برایم دلنشین نبود، اما وقتی سال 58 به رادیو برگشتم، متوجه تغییر فضا شدم، ضمن این که خیلی از گویندگان هم رفته بودند و رادیو بشدت به گوینده نیاز داشت.
تا این که خودم مستقیم به جامجم رفتم و اعلام آمادگی کردم. در آن زمان من را به آقای توکل معرفی کردند و بعد از دادن تست از طرف ایشان تائید شدم و کارم را شروع کردم. جالب این بود با این که توقف ده ساله در کار رادیو برایم پیش آمده بود، اما نهتنها از میکروفن نمیترسیدم، بلکه خیلی راحت اجرا میکردم. حتی این مساله باعث تعجب دوستان هم شده بود، اما من گفتم با توجه به این که سالهای قبل با رادیو همکاری داشتم، بنابراین با این فضا بیگانه نیستم.
از همان سال دیگر کارم را ادامه دادم و از آنجا که سابقهام در ارتش هم مشخص بود، به همین دلیل نیاز به تحقیقات نبود و کارم را آغاز کردم.
فکر میکنید چه عاملی باعث شده بود از میکروفن واهمه نداشته باشید؟ به هر حال چند سالی در کارتان وقفه افتاده بود؟
نمیخواهم این صحبت من حمل بر ادعا شود، اما من از همان شانزده و هفده سالگی که کارم را در رادیو شروع کردم تا امروز مطالعه روزانه در برنامهام هست و به هیچ وجه قطع نشده است. راستش من از هر فرصتی استفاده میکردم تا مطالعه کنم، چون معتقدم گویندهای موفق است که سالها شنونده خوب رادیو باشد و همیشه مطالعه کند.
فکر میکنم همین مطالعه به من کمک کرد تا از میکروفن هراسی نداشته باشم و بدون نگرانی اجرا کنم. مطالعه و گوش دادن به رادیو جزو کارهای اصلیام است و عنصری است که هرگز از من جدا نمیشود. همیشه شنونده رادیو بودهام. زمان رانندگی به رادیو گوش میدهم و هر وقت هم در خانه شرایطش مهیا باشد، حتما به رادیو گوش میدهم.
در مجموع از طریق گوش دادن به برنامههای رادیویی آموزشهای لازم را دریافت کردم و همین مساله به من اعتماد به نفس داد تا همیشه در اجرا راحت باشم و مشکلی نداشته باشم.
الان هم شنونده برنامههای رادیو هستید؟
بله، وقتی رانندگی میکنم به رادیو گوش میدهم. هر روز هم یک شبکه رادیویی را رصد میکنم و به برنامههای آن گوش میدهم. مثلا یک روز به رادیو فرهنگ گوش میدهم و روزی دیگر به رادیو دانش یا البرز و... شبها هم قبل از خواب به جای این که تلویزیون ببینم یک ساعت رادیو گوش میدهم، چون رادیو اصالت بیشتری دارد و احساس میکنم بار علمی و محتوایی بیشتری برای شنوندگان دارد. همه این موارد باعث شده تا من هنوز یکی از شنوندگان پر و پا قرص رادیو باشم.
شما به مساله مطالعه تاکید کردید و این که یکی از دغدغههای اصلی روزانهتان است؛ در حالی که این مساله خیلی از سوی گویندگان جوان مورد توجه قرار نمیگیرد. مطالعه را چقدر لازمه کار گوینده میدانید؟
متاسفانه سرانه مطالعه ما در کشور پایین است و این معضل به چشم میخورد، اما با این حال معتقدم وقتی کسی گویندگی را به عنوان یک حرفه انتخاب میکند و وارد کار رسانه میشود، حتما باید به مطالعه توجه کند و جزو دغدغههای اصلی زندگیاش باشد.
البته منظورم این نیست که گوینده باید کتابهای تخصصی را مطالعه کند، بلکه میتوان کتابهای عمومی هم مطالعه کرد. یک مجری خوب باید اطلاعات عمومی و مناسبی در حوزههای مختلف اعم از اقتصاد، مسائل اجتماعی، عرفان و... داشته باشد. نباید گوینده تکبعدی باشد و فقط در یک حوزه اطلاعات تخصصی و کافی داشته باشد. یک گوینده باید از تواناییهایش نهایت استفاده را ببرد.
به یاد دارم وقتی دیپلم گرفتم، آن زمان بودجهای در خانوادهها برای خرید مطبوعات و کتاب در نظر گرفته نمیشد، اما من هر روز جلوی دکههای روزنامهفروشی بودم و تمام تیترها و خبرهای صفحه یک روزنامهها را میخواندم. معمولا دکهدارها هم چیزی به ما نمیگفتند و ما با خیال راحت این کار را انجام میدادیم. راستش در آن سالها اصطلاحی هم بین من و دوستانم رایج شده بود که میگفتیم برویم مفتخوانی! از آنجا که پول کافی برای خرید مجلات و کتاب نداشتیم، معمولا کتابهای دست دوم را از جلوی پارک شهر تهیه میکردیم. همه این کارها با علاقه بودیم.
شما در سالهای اخیر بیشتر به عنوان گوینده برنامههای معارفی و مناسبتی شناخته شدهاید. آیا علاقه خودتان است که سراغ اجرای چنین برنامههایی رفتید یا اتفاقی پیش آمده است؟
من حدود 30 سال برنامههایی را در زمینههای مختلف اجرا کردهام، اما در سالهای اخیر چه در تلویزیون و چه در رادیو بیشتر برنامههای معارفی و مذهبی را اجرا میکنم. حدود چهار سال اجرای برنامههای سحر را به عهده داشتم یا در ماه رمضان و مناسبتهای دیگر برنامههای متنوع معارفی را برای رادیو اجرا کردم، اما در سالهای قبل برنامههای اجتماعی، گفتوگومحور و میزگردها را اجرا میکردم که در این باره میتوانم به برنامه «همراه با مردم همگام با مسئولان» اشاره کنم.
در آن زمان علیاصغر پورمحمدی، مدیر گروه بود و این برنامه مدت ده سال از رادیو ایران پخش شد یا برنامه گفتوگوهای خانوادگی را اجرا میکردم، اما در ده سال اخیر بیشتر اجرای برنامههای معارفی و مذهبی را به عهده میگیرم که علاقهمندی خودم به این حوزه است. واقعا برنامههای ماه رمضان را عاشقانه اجرا میکنم. در ضمن اجرای چنین برنامههایی روح و روانم را تسکین میدهد.
در کارنامه شما هم اجرای برنامههای تلویزیونی به چشم میخورد و هم رادیویی. کدام یک دغدغهتان است؟
اگر بگویم اصلا اجرای برنامههای تلویزیونی را دوست ندارم، دروغ گفتهام! اما شهرت، تعهد هم به همراه دارد و این بار تعهد سنگین است. در حالی که رادیو شخصیت پیچیدهای به گوینده میدهد. گرچه مردم در کوچه و خیابان وقتی صدایم را میشنوند، میشناسند، اما تصویر، شهرت بیشتری به همراه دارد و تعهد فرد بیشتر میشود.
در ضمن این تعهد باعث میشود در برخی مواقع از حقوق اجتماعی هم محروم شویم و این لطمه زیادی به فرد میزند. به همین دلیل من بیشتر علاقهمند به اجرای برنامههای رادیویی هستم و رادیو را بیشتر دوست دارم. در حال حاضر هم برنامه روتین «لحظههای آسمانی» را برای رادیو ایران اجرا میکنم. در کنارش اجرای برنامههای مناسبتی را هم به عهده دارم.
فاطمه عودباشی / گروه رادیو و تلویزیون
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
در واکنش به حمله رژیم صهیونیستی به ایران مطرح شد
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
گفتوگوی «جامجم» با سیده عذرا موسوی، نویسنده کتاب «فصل توتهای سفید»
یک نماینده مجلس:
علی برکه از رهبران حماس در گفتوگو با «جامجم»:
گفتوگوی «جامجم» با میثم عبدی، کارگردان نمایش رومئو و ژولیت و چند کاراکتر دیگر